طیب اللّه، که در خطِّ حسِین آمده ای
از صفِ پَهلَوی، پهلُوی خُمِین آمده ای
عِرق زهرا، تن و جانت ز عَرَق پاک نمود
همچو حُرّ، از عملِ شِمر به شِین آمده ای
عشقِ سالارِ شهیدان، به شهادت دادت
از شک و توبه، به بین الحَرَمِین آمده ای
در دو راهی که بد و خوب در آن پیدا نیست
از صفِ دیو صفت ها، به صفِین آمده ای
حُرِّ ایرانی و نامت شرف این خاک است
در دلِ مردمِ ایران، مَرَّتِین آمده ای
رفتی از ظلمتِ تردید بُرون، در پِیِ نور
از خرابات، به آرَمگهِ زِین آمده ای
تنت آزرده شد از، حبس و سیاست اما
در صفِ حق و سزا، طرفة العِین آمده ای
حبس بر جان و تنت، زخم و جراحت انداخت
همچو ایوب، غریبانه به بین آمده ای
پر زده مرغ دلت، با پر و بال ثَقَلین
در عروجت، ز صعودِ ثَقَلِین آمده ای
گره خویش برِ پیرِ مُغان بردی دوش
با فتوت به تلافی دو دِین آمده ای
دِین اول به وطن بود، که جبران کردی
دِین دوم به خودت، در همه حِین آمده ای
سدّ شدی بر همه دیوان، چنان اسکندر
بهر پر کردنِ کوهِ صَدَفِین آمده ای
طیّب حاج رضایی ست، شهیدِ رهِ عشق
طیّب اللّه، که در خطِّ حسِین آمده ای
برچسبها:
نقدی پور,
آمنه نقدی پور,
شعر درباره شهیدان,
شهید طیب حاج رضایی
شخصیت متعالی را بر گزیدید، با عرض پوزش به نظر ناقصم، اندک ویرایشی ضرورت دارد.
درود بر شما