چهارشنبه ۷ آذر
|
آخرین اشعار ناب مهدی ملکی الف
|
چهار غزل از مهدی ملکی الف همراه با عنوان
آوارهی عشق
دریاب کمی ساحل طوفانی من را
دلگیر نکن کوچهی بارانی من را
دریای دلم بعد تو آرام ندارد
تا درک کنی فصل خروشانی من را
باید که دوچندان بشود مستی و عشقم
پایان نده یکباره غزل خوانی من را
وقتی که دلم یکسره آوارهی عشق است
بسیار نکن دردِ پریشانی من را
این شاعر مجنون تو در حسرت لیلاست
دریاب کمی قصهی ویرانی من را
ناز بانو
شیدای چشمانت شدم ای ناز بانو
امشب پریشانت شدم ای ناز بانو
با بودنت نابود شد صحرای قلبم
من خیسِ بارانت شدم ای ناز بانو
با دستِ گرمت بس زمستانم فرو ریخت
بدجور ویرانت شدم ای ناز بانو
یکباره امشب خواندمت با واژههایم
آخر غزل خوانت شدم ای ناز بانو
تا عمر دارم با نگاهت همدمم باش
شیدای چشمانت شدم ای ناز بانو
تاج و تختِ عشق
باز بر صحرای قلبم بهتر از باران شدی
باز بر دردی که دارم بهترین درمان شدی
بودنت سرمستیام را در شبی بسیار کرد
آخرش با چشمِ مستت بر غمم پایان شدی
خانهام با نورِ عشقت اندکی تاریک نیست
با وجودت بی گمان پایانِ این زندان شدی
شک نکن دنیای این شاعر به آرامش رسید
چون تو در تقدیر من زیباترین دوران شدی
تاج و تختِ عشق را احساس کن در زندگی
آمدی فرمانروای قلب این سلطان شدی
فردای قشنگ
باز مضمون غزلهای قشنگم شدهای
شک نکن وارد رویای قشنگم شدهای
چه کنم بار دگر قصهی شیدایی را
باز مجنونم و لیلای قشنگم شدهای
با تو در ساحل من حسرت و دلتنگی نیست
موج آرامش دریای قشنگم شدهای
با نفسهای تو آینده برایم زیباست
چون تو سازندهی فردای قشنگم شدهای
آمدی حال مرا خوب کنی با عشقت
با تو سرمستم و دنیای قشنگم شدهای
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بودند
مثل همیشه