سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        نهال عمر

        شعری از

        فاتیما رضایی

        از دفتر شعر سپید نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۵۸ شماره ثبت ۱۱۶۲۳۸
          بازدید : ۲۲۳   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فاتیما رضایی

        خدایا گله دارم از زمونه 
        یکی دردویکی ازغم میخونه
        خدایا جوونی ام هدر رفت 
        همه روزهای عمرم بی ثمررفت
        همه آرزوهااااایم به باد رفت
        یکی سنگ و یکی هم مثل شیشه 
        یکی هم مثل من زدی از ریشه 
        خدایاتو که دادی تیشه به دستش 
        چرا مِهروعُطوفت بُردی زِ قلبش
        خدایاچشام بارونیه هر دَم میباره 
        دلم از دوری اش طاقت نداره 
        خدایا یکی غمش دوریه یاره
        یکی از بودنش هر دَم میناله
        خدا جانم چرا دلم گرفته 
        چرا دلدادگی با درد جوابه 
        حالا من موندم و این دلِ داغون
        حالا اون رفته باز این بار چه آسون
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۵۰
        درود بانو
        مناجاتی زیبا و رندانه بود خندانک
        فاتیما رضایی
        فاتیما رضایی
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۰۱
        عرض احترام جناب استکی بزرگوار🙏🌹
        سپاس از نظرتون 🙏🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۰۸
        سلام و عرض ادب خانم رضایی بزرگوار
        به شعر ناب خوش آمدید. خندانک

        مؤید باشید. خندانک
        فاتیما رضایی
        فاتیما رضایی
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۵۹
        سلام وعرض احترام جناب احسانی فر 🙏🌹
        سپاس 🙏🌹🌹🌹
        همچنین انشالله شماهم در زندگی موفق باشید🙏🌹
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
        سلام و عرض ادب مهربانو رضایی گرامی
        خوش آمدید
        خندانک خندانک خندانک
        فاتیما رضایی
        فاتیما رضایی
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۰۳
        سلام و عرض احترام جناب ایوری 🙏
        سپاس 🙏🌹
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۰۹
        درود و عرض ادب و خیرمقدم خدمت شما ادیب بزرگوار خندانک
        فاتیما رضایی
        فاتیما رضایی
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۰۳
        عرض احترام مهربانوی بزرگوار
        سپاس از شما 🙏🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۲۹
        سلام بانو رضایی
        احسنت بر شما بزرگوار بسیار عالی
        دست مریزا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک :
        فاتیما رضایی
        فاتیما رضایی
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۰۸
        سلام بانو آهنگران
        سپاس از شما نظر لطفتونه بزرگوار 🙏🙏🌹
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5