سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
شعری پیش رو داریم از جناب آقای امیر جرجندی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
با مطالبی که در پروفایل ایشان بود سابقه ی شاعری این شاعر جوان را نمیدانم اما با عنایت بر قدرت شعرشان مشخص است که مدت زیادی است که سرایش میکنند و مسلط بر اوزان و کلیت شعر هستند.
ایشان هم به تازگی عضو سایت وزین شعر ناب شده اند و خوشحالم که شاعران جوان و با استعداد را در جمع خودمان می بینم.
✍️ شعر در قالب غزل با وزن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
( رمل مثمن مخبون محذوف)
که با اختیارات صحيح شاعرانه به
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن هم تغییر پیدا کرده است.
✍️ یاد آوری
💠تسکین یکی از اختیارات شاعری است که طی آن شاعر میتواند یک هجای بلند بهجای دو هجای کوتاه بیاورد؛ اما عکس اختیار تسکین (آوردن دو هجای کوتاه بهجای یک هجای بلند) از نظر عروضپژوهان، صحیح نیست
شاعر ميتواند به جاي «فعلاتن» اوّلِ وزن «فاعلاتن» بياورد. به عبارت دیگر، شاعر میتواند فقط در رکن اوّلِ مصراع، به جای فعلاتن (ᴜ ᴜ - -)، فاعلاتن (-ᴜ - -) بیاورد. البتّه عکس آن درست نیست؛ یعنی نمیتواند به جای «فاعلاتن» از «فعلاتن» استفاده کند.
💠 ابدال: آوردن یک هجای بلند (-) به جای دو هجای کوتاه است.
پرکاربرد ترین نوع ابدال، زمانی است که شاعر در رکن آخر مصراع، به جای «فعلن» از «فع لن» استفاده می کند.
🚩فارغ از بود ونبودِ همه ام،اِلا تو
گفته ام یکسره اِلّا و فقط بِلّا تو 🚩
🔷 تکرار و تصدیر
تکرار واژه یا عبارت وقتی آرایه بهشمار
می آید که زیبایی لفظی و موسیقایی به بیت بدهد؛ بنابراین، هر تکراری را نمیتوان آرایه ی ادبی دانست.
تکرار بود و نبود و الا در این بیت از همان تکرار های هوشمندانه و زیبایی است که شاعر در کلام خودش منعقد کرده است و به زیبایی مطلع خودش افزوده است.
همچنین بنا بر جایگاهی که واژه ی تکراری در بیت قرار میگیرد، میتواند نقش بدیعی بیابد که به انواع آن تصدیر می گویند.
🔷 الا و بلا (قید مرکب)
تعریف قید
قید، کلمه یا گروهی از کلمات است که واژگان دیگری مانند فعل، صفت، مسند و مصدر را به زمان، مکان یا حالت خاصی وابسته میکند؛ یعنی، مفهومی دیگر علاوه بر مفهوم اولیه به آنها میافزاید. نشانه تشخیص قید آن است که اگر از جمله حذف شود، به لحاظ معنایی مشکلی ایجاد نمیکند.
قید مرکب
از دو تکواژ آزاد تشکیل شده است.
خوشحال، اندکاندک، هیچگاه، هرگاه
خوش + حال: خوش (تکواژ آزاد)، حال (تکواژ آزاد).
💠 شاعر این شعر از عشق و یار صحبت میکند و از هجران و وصالش، همان چیزی که در ادبیات کلاسیک ما سابقه درازی دارد و الهام بخش بسیاری از شاعران و عشاق سینه چاک و همواره موضوع اصلی شعر بوده است. پیام و نتیجه ی اصلی مشخص است یعنی همواره همان است که بوده اما وظیفه و نقش شاعر معاصر در برخورد با این پیام همیشگی چیست؟ چگونه باید از خط تکرار تصاویر فراتر رفت و حرفهای تازه زد؟ حرفهایی که دل مخاطب الان ما را به دست آورد.
از جمله مسائلی که میتواند در این راه ما را یاری کند عدم استفاده از کلماتی مانند، هجران، حاشا، خزان، دریغ و غیره و ذالک است نه اینکه نمیتوانیم و ورود ممنوع است نه اما باید در گزینش واژگان آن هم در غزل که بار موسیقی زیاد دارد دقت کرد. البته این سخن به معنی آن نیست که اجازه داریم هر کلمه ای را هم وارد فضای شعری خود بکنیم.
که در ادامه برای این گفتار مثالهایی از خود شاعر این شعر آورده خواهد شد.
🚩یوسفِ گمشده در چاهِ لُپت بودم که
کرده ای با لب و لبخند،مرا پیدا ، تو
توبه کردم نخورم باده ، اگر بگذاری
شده ای الکلِ هفتاد و مِیِ اعلا ، تو🚩
🔷 زبان در شعر و حفظ وحدت آن
محور همه ی تحولات در شعر زبان است . همه ی خلاقیت های ادبی در جهان ، در حوزه ی زبان مورد نقد و بررسی قرار می گیرد گستردگی در زبان موجب می شود تا جهان بینی شاعر گسترش پیدا کند. منتقد شعر وقتی وارد قلمرو دیگری از دلالت های معنایی می شود کار کرد های بیانی در برابر او جلوه های بیشتری پیدا می کنند . زیرا با تمام تفکر سعی می کند که از معنای صریح واژگان به معنای درون متنی برسد . یعنی تلاشی در رسیدن به کشف های پیدا و پنهان در شعر ، یعنی شعری که در اوج لحظات شاعرانه به یک متن حرفه ای و فنی تبدیل می شود . این است که هر واحد آوایی در تطابق با واحد های آوائی دیگر پیام واحدی را به خواننده ی شعر القا کند درک واقعیت های ملموس که شاعر در شرایط ویژه در شعر به تصویر می کشد ،و با هماهنگی واژگان ، به خلق تصویر های بصری ، با کمک تشبیه ، استعاره و ترکیب های کنایی می رسد . و ذهن خود را درگیر می کند . تا ابهام و پیچیدگی را از یک قطعه شعر دور سازد سرعت خیال در توالی تصویر ها با کارکرد هجا ، واژه و جای آن در مصراع ، عمده ترین وجه شکل گیری شعر را در جایگاه مناسب نشان می دهد .
حال اگر شاعر در مقوله ی زبان اقدام به مخلوط کردن زبان کهن و نو و گاهی فراتر از آن مخلوط کردن زبان کهن با محاوره ی چه قوی چه سخیف، شروع به بریدن سر شعر خود میکند.
نه محاوره بد است نه کلام رسمی اما مخلوط کردن این دو که حتی در شعر برخی شعرای نام آشنا هم مشاهده میشود مانند قاطی کردن آب و روغن با هم است.
💠 چاه لُپ که امروزی شده ی چاه زنخدان است همان روغنی است که در آب غزل قاطی شده، تصویر که تصویر تکراری قدما است و فقط زنخدان تبدیل به لپ شده که گرچه در ترانه و شکل های محاوره ای شعر نه تنها ایرادی ندارد و نوعی نوع آوری محسوب میشود اما در غزلی با بافت سنتی، این امر وصله ی ناجوری است.
همچنین در خصوص کلمه ی الکل هفتاد درصد هم وضع به همین منوال است.
✍️ توجه
💠یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
غزلی دلنشین و مشهور از لسان الغیب است که شهریار برای آن نظیره ای با این مطلع سروده است:
اسم اعظم باز گردد با سلیمان غم مخور / بشکند اهریمن از تعویذ یزدان غم مخور
چرخ گردون را هم از دور و دوار نابکار /
باز گرداند خدای چرخگردان غم مخور
گر بظلمات اندری دامان خضر از کف منه / می لمی آخر کنار آب حیوان غم مخور
( لمیدن . [ ل َ دَ ] (مص ) بر بالش یا مخده تکیه کردن برای تمدّد اعصاب . لم دادن. والمیدن واکشیدن. آرمیدن . به یک جانب بدن به راحت دراز کشیدن . نیمه دراز بر جای نرمی تکیه کردن.
( لغتنامه دهخدا))
فعل عامیانه می لمی با ارتفاع شعری سایر کلمات و واژگان بکار رفته در این شعر تناسب ندارد و اگر این غزل برای آواز به یک خواننده موسیقی اصیل و سنتی پیشنهاد شود، خواننده به احتمال قوی در انتخاب ابیات، از بیت اخیر به دلیل این عبارت عامیانه صرف نظر خواهد کرد.
✍️ نکته ی دیگری که در این ابیات این شاعر جوان باید عرض کنم تکرار ناجور دوکلمه ی لب و لبخند است، مشخص است که لب خند از لب نشأت میگیرد و شاعر برای پرکردن وزن اقدام به استفاده ی این دو با واو عطف کنار هم کرده است که گویا عامل پیدا کردن او از چاه گونه ی یار لب و لبخند هر دو و مستقل از هم هستند که حتی اگر مستقل هم نگریسته شود لب به تنهایی نمیتواند راه گشا باشد مگر برای التذاذ جنسی.
تکرار یک کلمه بدون کارکرد جدید در یک بیت بر موسیقی درونی تاثیر منفی دارد که کلمه لب دوبار در یک معنای یکسان استفاده شده است.
✍️ نکته ی بعدی در این ابیات عدم نشان دار کردن مصراع تضمینی توسط شاعر است
💠
عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر
بجز از امشب و فردا شب و شبهای دگر
شعری معروف از عماد خراسانی که شاعر برای تضمین آن حتما باید مصراع مورد نظر را نشان دار میکرد.
🚩مرجعِ دینیِ من قبلِ تو شیرازی بود
حکمِ بوسیدنِ لب چیست؟ بده فتوا تو
هرچه شد معصیتش گردن من ، نوبت توست
من که بوسیدمت آرامشِ من! حالا تو 🚩
✍️ در این دوبیت که تقریبا برای کامل کردن هم آمده اند و معنی مشابهی دارند حسن تعلیل به درستی انجام نگرفته است چرا که شاعر از یک طرف اذعان دارد که مرجع دینی اش در مسائل یار است و سپس او را به دادن فتوا خواهش میدارد اما سپس ناگهان مثل آوار بر سر یار خراب شده و با بوسه ی ناگهانی معصیت را بردوش گرفته و یار راهم که مرجع تقلید اوست به این کار تشویق میکند.
🔷حُسن تعلیل
در لغت به معنای دلیل و برهان نیکو آوردن است(«حُسن» به معنی خوب و نیکو است و «تعلیل» یعنی علت و دلیل آوردن») و در اصطلاح ادبی آن است که دلیلی هنری(شاعرانه) و غیرواقعی برای امری بیاورند؛ بهگونهای که این دلیل ادبی قدرت قانع کردن مخاطب را داشته باشد.
در حسن تعلیل، دلیلی که شاعر یا نویسنده برای ادعای خود می آورد در حقیقت دلیلی واقعی و عقلانی نیست بلکه دلیلی است بر پایۀ ذوق و احساس شاعرانه.
✍️ نکته ی بعدی در این بیتها که در راستا
با مقوله ی حسن تعلیل است
در آیه ی هیجدهم سوره ی مبارکه ی فاطر در احوال قیامت میفرماید.
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَىٰ حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۗ إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ ۚ وَمَنْ تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا يَتَزَكَّىٰ لِنَفْسِهِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و آن که بارش سنگین است اگر دیگری را هر چند خویش (و پدر و فرزند هم) باشد کمک بر سبکباری خود طلبد ابدا باری از دوشش برداشته نشود. و تو تنها آنان را که در خلوت و پنهانی از خدای خود میترسند و نماز به پا میدارند توانی خدا ترس و پرهیزگار گردانی. و هر کس خود را (از کفر و گناه و اخلاق زشت) پاک و منزه ساخت سود و سعادتش بر خود اوست و بازگشت همه به سوی خداست.
با عنایت بر این آیه اشاره به گردن گرفتن گناه دیگران که به اشتباه وارد ادبیات ما شده است نه صحیح است و نه عقلانی.
✍️ نکته ی بعدی مقوله ی توتولوژی در شعر است
انباشت کلماتی با همان معنی در ساختار شعر و استفاده از مترادف ها را در یک قسمت یا تمام شعر توتولوژی یا همان گویی می نامند.
به عنوان مثال، در این نوشته ها بار گفتار با توضیحات غیر ضروری و بندهای فرعی
که ذهن مخاطب را به یک پدیده سوق میدهد.
مشاهده میشود که در این دو بیت تقریبا از کلمات مشابه و نظر یکسان با هدف مشترک استفاده شده است عمده علت رویکرد شاعر به مقوله ی توتولوژی، عدم رساندن معنی در یک بیت به دلیل قدر مطلق های وزن و قافیه است که ناچار به سمت بیت بعدی برای گفتن ادامه ی جمله اش میرود اما اگر شاعر از تبحر بالایی برخوردار باشد حتی المقدور از این امر پرهیز میکند.
🚩من که سربازِ توام؛ با چه دلیلی داری -
با منِ عاشقِ بی اسلحه ات دعوا تو؟
گفته بودی که نباید احدی بو ببرد
دست من نیست؛ شدی از قلمم افشا تو🚩
✍️ همان نکته ای که در خصوص زبان محاوره پیشتر گفته شد در این بیت اول این بخش هم نمود دارد که فعل ( داری) از این مقوله است
✍️ برخورد این شاعر با مقوله ی عشق یک برخورد صد درصد قشری است، عشق در شعرایشان عبارت است از مقداری تمنا و مقداری سوز و گداز و سرانجام سخنی چند در خصوص وصال یا فراق و پایان به نوعی باید گفت فقط اکثرا خبر است و عنصر تصویر یا نیست یا آنقدر ضعیف است که به چشم مخاطب نمی آید.
در شعر دو نگاه مطرح است چگونه نوشتن و چه نوشتن. همانطور که گفتم چه نوشتن مربوط به حوزه پیام و اندیشه شاعر است
و چگونه نوشتن این پیام مهم است و بردل مخاطب می نشیند
معمولا در اشعار سبک های هندی تصاویر واضح و عالی است و پر است و جاندار اما در سبک های خراسانی و عراقی این مولفه ضعیف است.
در شعر علاوه بر انتقال پیام عناصری همچون تخیل ، موسیقی و عاطفه نیز مطرح است که بایست بدان توجه شود.
✔️نتیجه گیری
برای سنجش یک شعر موزون و نشان دادن و نمایاندن عیار آن باید پارامترهای مختلف را هم زمان بررسی و تحلیل کرد. اگر بر یکی از این پارامترها خدشه وارد شود دیگر آن شعر از شعریت ساقط و از گردونه ی عیار خوب خارج میشود.
🔷 سلامت قالب شعر
هر شعر موزونی با عنایت بر نوع چیدمان قوافی قالب های مختلفی را به خود میگیرد که اولا این امر نقش مهم قافیه را در اشعار موزون می رساند و هم اینکه تنوع قالب ها باعث ایجاد گستردگی در شعر شده است که اگر قالبی درست انتخاب نشود قطعا مضمون نیز روی آن ناجور سوار شده و شعر به قهقرا میرود.
✔️این شعر از باب انتخاب قالب درست عمل کرده است
🔷 سلامت وزن
اگر شعری در ابتدای بررسی دچار نقصان وزن بود و یا در چیدمان افاعیل و هجا ها اشکال داشت دیگر ادامه ی بررسی های دیگر برای این شعر لزومی ندارد
✔️این شعر از این حیث دچار سلامت است
🔷 سلامت ردیف و قافیه
در اشعار موزون خصوصا غزل اگر قوافی و ردیف ها دچار عیب باشد هرچند شعر وزن درستی داشته باشد آن شعر باز هم از عیار خوبی ساقط است.
✔️شعر این شاعر از این حیث نمره ی قبولی میگیرد
🔷 به کار گیری صنایع ادبی صحیح و به جا
گاهی اوقات برخی از شعرا فکر میکنند هرچقدر صنعتی ادبی در شعر بیشتر باشد آن شعر، شعری است قوی در حالی که صنایع ادبی بايد به جا و اندازه و در محل خود مورد استفاده قرار گیرد گاهی استفاده ی اشتباه از یک صنعتی شعر را به سمت بیراهه سوق میدهد.
همانگونه که در طول تاریخ ادبیات ایران گاهی اوقات برخی از شاعران با درشت نمایی روی برخی از صنایع ادبی فرعی و بی خاصیت وقت خود و دیگران را تلف کرده اند.
مانند اینکه شعری بگوییم بدون الف
یا شعری بگوییم بدون نقطه و یا شعری که مصاریع از هر دو سو یکسان باشد و قص علی هذا.
صنایع به کار رفته توسط این شاعر عبارتند از
تلمیح، تشخیص، مراعات النظیرها، تشبیه، واج آرایی،
✖️ شاعر آنچنان که بایسته و شایسته بود از صنایع ادبی استفاده نکرده و این به عنوان نقیصه ای است که در این شعر میتوان یاد کرد.
🔷 به کار گیری تصاویر بکر و نو
گرچه این شعر کاملا از تصویر بی بهره نیست اما تصاویر گاهی تکراری و دستمالی شده و گاهی کم رنگ هستند و در برخی موارد وجود ندارند.
تصویر در شعر ،بیانی است که به صور ذهنی حاصل از دریافتهای حسی شاعر زندگی می بخشد، به عبارت دیگر ،سبب می شود تا خواننده احساس کند که چیزی را به گونه ای متمایز می بیند، لمس می کند،میبوید
یا می شنود یعنی شاعر دریافت خاصی دارد که سبب می شود به واسطه چنین دریافتی اشیایی را که همه روزه می بینیم به گونه ای دیگر القا کند، به گونه ای که گویا این اشیا را به نوعی دیگر می بینیم. نکته ای که تولستوی نیز به اشاره کرده و اذعان می کند که ما به واسطه عادت اشیاء اطرافمان را
می بینیم و هنرمند، با دید دیگر آنها را کشف می کند.
سارتر در تعریفی از تصویری می گوید:
تصویر عبارت از نحوه خاص ظهور یک شئ در شعور انسانی است و یا به طریق اولی، تصویر ، طریقه خاصی است که شعور انسانی، به وسیله آن ، یک شی را به خود ارائه می دهد .
شاعر و نویسنده برای بیان مافی الضمیر و اندرون خویش از ابزار و امکانات عدیده ای استفاده می کنند که مجموعه این امکانات تصویری می سازد که القا کننده ذهن و ضمیر وی است. می توان گفت تصویر هر نوع دریافت شاعر از اطراف خویش و ارائه آن به واسطه تشبیه ،استعاره و… است چه این دریافت حسی باشد و چه انتزاعی. بررسی آثار ادبی فارسی خصوصاً در حوزه شعر نشان می دهد کیفیت و نوع تصاویر در شعر گذشته و امروزی فارسی بسیار متفاوت است. شعر امروز در حوزه ی تصویر ویژگیهایی دارد که چنین مشخصه هایی را در حوزه شعر کلاسیک فارسی کمتر به چشم می خورند. اگر در شعر گذشته فارسی تصویر به عنوان تزئین به کار می رفته، در شعر معاصر، تصویر القا کننده معنی است و معنی چیزی جدا و منفک از تصویر نیست. پرداختن به حالات افراد ، پیوند ساختاری تصاویر سادگی و… از ویژگیهای تصاویر شعر معاصرند.
میتوانم به جرات بگویم که در مشاهده ی میدانی و مطالعه هایی که داشتم و سابقه ی تدریس در بخش های مختلف ادبی و سبک های متفاوت، تصویر در شعر فردا حرف اول را خواهد زد و هر شعری که تصویر نداشته باشد چه تصاویر عینی و چه انتزاعی و چه متافیزیکی، از جرگه ی اشعار ماندگار بیرون خواهند رفت البته این تصاویر باید بکر و دست نخورده باشند و یا در صورت تکراری بودن آنقدر نو بیان شود که مخاطب احساس کهنگی را به فراموشی بسپارد.
✖️ با همه ی این حرف و حدیث ها شاعر این شعر در مقوله ی تصویر سازی موفق نبوده است.
امید که شاهد آثار پربارتری از این شاعر جوان و با استعداد باشیم
هدف از این نقد در مرحلهی نخست معرفی این شاعر جوان و کاربلد بود و در مرحله ی دیگر آموزش و انتقال تجارب
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
✔️ در سایه ی آفتاب
نوشته ی تقی پورنامداریان انتشارات سخن
✔️ لغت نامه ی دهخدا
جلد دوم انتشارات دانشگاه تهران
✔️ ابدع البدایع
نوشته ی محمّد حسین شمس العلماء گرکانی،
✔️کشف الاسرار وعدّة الابرار
نوشته ی ابوالفضل رشیدالدّین میبدی
به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت جلد دهم
انتشارات امیر کبیر
✔️ شعر و اندیشه
نوشته ی داریوش آشوری نشر مرکز