پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب شیما رحمانی
|
#هُرمِ نفس هایت
این، منم که؛
هر شب را
با تو صبح میکند
ای ناآشناترین آشنایِ من
و هر روز این انوارِ طلاییِ خورشید نیست که مرا از خواب بیدار میکنند،
بلکه
هُرمِ نفسهایِ تو است
که از هزاران فرسخ آنطرف تر بر گوشِ جانم می دمند.
درود میفرستم بر آن دو چشمِ خمار و خواب آلوده ات، با آغازِ هر روز؛
که خیره گشته اند در چشمانم، از دوردست ها.
و درودهایی بیشتر نیز میفرستم
بر آن صدایِ آتشینِ خش دارت
که تنها، جانِ من است که آنرا میشنود:
صبحت بخیر عزیزم...
✍شیما.ر
شهریور یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما و سپاس از وقتی که گذاشتین و نظر سازنده تون. پایدار باشید.🙏🌹🌹🌹 | |
|
درود دوست عزیزم. ممنونم ازت. حتما همینطوره باید بهتر بشم. با کمک نظرات ارزشمند شما دوستان مهربان🙏🌹🌹🌹 | |
|
درود بیکران.بزرگوارین عزیزِ گرامی🙏🌹🌹 | |
|
درود دوست گرامی. سپاس از لطف شما بزرگوار🙏🌹🌹🌹 | |
|
درود بر شما عزیزِ بزرگوار. سپاس از لطفتون🙏🌹 | |
|
درود بر شما دوست گل🌹 سپاس از محبتتون🙏🌹 | |
|
درود بر شما بزرگوار. سپاس.پایدار باشین🙏🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
اگر کمی دستی بر این نوشته بکشید
سپید زیبایی خواهد شد که قطعا استعداد
این امر را دارید