قلم⚘

سلام اولسون یاشیاسیز
سیز دَ کی تورک دیلینده دانشیرسیز
هئچ بیلمیردیم

سلام و درود
تشکر زنده باشید

سلام استاد استکی ارجمند
عرض تسلیت و التماس دعا
سپاس بیکران

سلام سارابانوجان سپاس

سلام اولسون اوستاد نیکوفر یاشیاسیز تشکور

سلام و درود
سپاسگزارم‌
امیدوارم به روزهای بهتر و نیک اندیشی های مستمر

تشکر از حضور مجدد و لطف تان
بسیار خوب صحبت می نمایید این زبان اصیل را

البته. باید حتما یک مقدار بلد باشم تا اگه خانمم خواست ترکی دعوا راه بیندازد ...بفهمم ... و جواب بدهم ..

امیدوارم شما و خانواده ارجمندتان خانم قربانی بزرگوار و مهربان و آقاعرشیای عزیز همیشه در سایه سار یگانه خدا سلامت و نیک اقبال و سعادتمند باشید

سلام و درود و سپاس

سلام بانو لیلا گُمار
خوش آمدید تشکر

صل الله علی اباعبدالله الحسین و محبانه اجمعین
سلام و درود بیکران
سپاس بی پایان آقای پرهیزکار عزیز البته که نوآموز مکتب معرفت شما و جمیع ارجمندان هستم

السلام علیک
یاحسین

سلام و درود استادرضاپور
حاجت رواباشید و پیروز در سبیل نورو عزت سلامت

سلام و عرض ادب
ببخشید لطفا قصور از من است چون این روزها کمتر فرصت می یابم که خدمت برسم البته در ذیل آخرین کامنت بزواران ترجمه مانندی نوشتم . تشکر از لطف تان زنده باشید

سلام خدیجه بانوجان سپاس زنده باشید
اسم شریف تان مرا یادآور سرور بانوان خدیجه کبری( س )است که بسیار دوست میدارمش به حسی ابدی و ازلی

سلام برسارای مهربان

سپاس بانو جان

سلام بر آبجی مریم عزیز و بزرگوارم
تشکر از لطف هماره مسرت بخش تان بانوجان

سلام بانوی ارجمند
چشم اطاعت امر شد

درود
خواهش میکنم عرضی بود خدمت شما
لطف کردید
قلمتان نویساتربه عشق اهل بیت ع
شهادت مظلومانه حسین ع ویارانش راخدمت شما تسلیت عرض میکنم

درود و تشکر بانو عمارتی عزیز

سلام و درود بیکران
و سپاس از لطف شاگرد پرور ادب نثارتان

من بدان مقصدِ عالی نتوانم که رسید
مگرم لطف ِ شما پیش نهد گامی چند

مینلرجه سلام اولسون خدمت سیزه
همیشه بوو چیچیک ذرّه نی شرمنده ائدیرسیز باشقا لطف و محبتیزینن ساغیاشیاسیز شادلیقدا برقرار

سلام پرسیاخانوم عزیز
من کم پیدایم یاشما یاهردو

سلام خدمت همگی شما بزرگواران تشکر از لطف حضور ارزشمندتان ضمن التماس دعا و عرض تسلیت تاسوعا و عاشورای حسینی (ع)

ببخشیدم لطفا که دیر خدمت میرسم

نه از بلدی که نابلدم بلکه به اطاعت امر یکایک شما ارجمندان
ترجمه ی دست و پاشکسته ای از دلگویه ی فوق را تقدیم میدارم :

- نوشتم به زبان مادری ام (تورکی / آذری) ای وای آقام حسین وای

- مُثله بدن (اربا اربا پیکر چاک چاک ) و بی جان افتاده بابای سیدم حسین وای

- خاک فریادبرمیاورد که (از قتل حسین علیه السلام و یارانش ) دریای خون به راه افتاده و در دل من (در دل خاک ) جاری شدا است .

- خون جاری شد و عین ابشاری تمامِ خاک را دربرگرفت و من انگار به باتلاقِ درد افکنده شدم

- چنین قامتِ قیامتی را تاریخ هرگز به خود ندیده ونخواهد دید

- ای حسین جان که سالارِ قیامِ هزار و چارصد ساله تاکنون تو هستی

- به فدایت اباعبدالله الحسین جان و قلم و حرف و تمتم زندگانی من

- عزیزی که باحالت عطشان تشنه لب نمازش را برتربت پیام آزادگی بود

ارتدی = یعنی (افزود ) و هم یعنی (پرتاب کرد)
- تیرها افکنده شد و نیزه ها برخاست فقط به سوی یک مَشک این همه هجوم بود

- چگونه تصور کند قطع شدن دستهای عباس برادرعلمدارش را وای حسینم

- لاله های صحرایی یکی یکی پرپر و پژمرده شدند و حس غربت و غریبی تمام بیابان کربلا را فراگرفت

- عین خیمه ها در این تب آتشین می سوزم

- بچه ها تنها ماندند و سجاد ناخوش و بیمار عزادار است

- زهرا (س) چقدر باسوز و غم نوحه ی : به فدای تو حسینم را به ناله های جانکاه زمزمه می کند

- رقیه ی سه ساله (س) دست عمه اش زینب (س) را محکم گرفته است (اشاره به حالت ترس و پریشانی ایشان )

- بالای تل بابایش را صدا میزند ... ای امام مظلوم حسین وای

- همپای خارهای بیابان و گَوَنهای حیران از وزش باد رقیه در صحرا می دود
- بر دامنش سر از تن جدای بابا را می بیند و بر پاهایش خارهای خراش افکن را

- هیهات از ذلت و خواری ( سر به تیغ میدهیم تن به ذلت نه هرگز ) این درس آزادگی را
- حسین در مکتب عشق ابدی خود جاودان به همگان آموخت با قلمِ خون خویش .

ببخشیدم همگی لطفا که سریع نوشتم و الکن بیان

سلام و التماس دعا سلامت باشید
درپناه یگانه حق

سلام و درودی مجدد
سپاس از زحمت ترجمه تان
بسیار زیبا بود
البته با همان زبان مادریتون بسیار زیباتر هستش و این رو من که ترکی بلد نیستم میگم ،خوش آهنگ و روان تونستم بخونمش
اجرتان با اباعبدالله

درود بیکران سپاس بی پایان
کاملاً حق باشماست و برگردان از یک زبان به زبان دیگر تقریباً کاری ناممکن است چرا که واژگان در هر گویشی بارمعنایی خاص خود را دارا هستند و ترجمه درحد یک شبیه سازی ِ مختصر بیش نمیتواند باشد و کلاً معتقدم حرف دل هرگز به زبان و قلم آنچنان که باید جاری نمیگردد یا اینکه وسعتِ آن در بیان نمی گنجد .

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

سلام و سپاس مهربان بانوی بزرگوار

سلام عزیزخواهرم محتاج دعای دل های شریفم
سپاسگزارم از حضور ارزشمند و مهربانی تان

سلام و احترام

یاحسین
امام حسین (ع) شفیع و دعاگوی تان باشند در سلامتی و عزت مستدام الهی آمین یارب الحسین یاالله

سپاس از لطف حضورتان

سلام و سپاس

سلام نازنین بانو سپاس چشم و قدم رنجه نمودید به لطف و بزرگواری تان

سلام آرزو بانوی نازنین

الهی آمین به همچنین بهترین هدیه است دعای دل شریف تان برایم سپاس از حضورتان که دلگرمی است و سعادتم

اللهم ارزقنا شفاعت الحسین (ع) یوم الورود

سلام و عرض ادب حتماً چشم :

- نوشتم به زبان مادری ام (تورکی / آذری) ای وای آقام حسین وای

- مُثله بدن (اربا اربا پیکر چاک چاک ) و بی جان افتاده بابای سیدم حسین وای

- خاک فریادبرمیاورد که (از قتل حسین علیه السلام و یارانش ) دریای خون به راه افتاده و در دل من (در دل خاک ) جاری شدا است .

- خون جاری شد و عین ابشاری تمامِ خاک را دربرگرفت و من انگار به باتلاقِ درد افکنده شدم

- چنین قامتِ قیامتی را تاریخ هرگز به خود ندیده ونخواهد دید

- ای حسین جان که سالارِ قیامِ هزار و چارصد ساله تاکنون تو هستی

- به فدایت اباعبدالله الحسین جان و قلم و حرف و تمتم زندگانی من

- عزیزی که باحالت عطشان تشنه لب نمازش را بر تربت پیام آزادگی بود.

- آرتدی = یعنی (افزود ) و هم یعنی (پرتاب کرد).
- تیرها افکنده شد و نیزه ها برخاست فقط به سوی یک مَشک این همه هجوم بود

- چگونه تصور کند قطع شدن دستهای عباس برادرعلمدارش را وای حسینم

- لاله های صحرایی یکی یکی پرپر و پژمرده شدند و حس غربت و غریبی تمام بیابان کربلا را فراگرفت

- عین خیمه ها در این تب آتشین می سوزم

- بچه ها تنها ماندند و سجاد ناخوش و بیمار عزادار است

- زهرا (س) چقدر باسوز و غم نوحه ی : به فدای تو حسینم را به ناله های جانکاه زمزمه می کند

- رقیه ی سه ساله (س) دست عمه اش زینب (س) را محکم گرفته است (اشاره به حالت ترس و پریشانی ایشان )

- بالای تل بابایش را صدا میزند ... ای امام مظلوم حسین وای

- همپای خارهای بیابان و گَوَنهای حیران از وزش باد رقیه در صحرا می دود
- بر دامنش سر از تن جدای بابا را می بیند و بر پاهایش خارهای خراش افکن را

- هیهات از ذلت و خواری ( سر به تیغ میدهیم تن به ذلت نه هرگز ) این درس آزادگی را
- حسین در مکتب عشق ابدی خود جاودان به همگان آموخت با قلمِ خون خویش .

ببخشیدم همگی لطفا که سریع نوشتم و الکن بیان




سپاسگزارم از لطف حضور کوچک پرور و ادب نثارتان

سلام بر امام رضا(ع) و همشهری عزیزش
سپاسگزارم از لطف حضور ارزشمندتان
و امعان نظر امیدبخش و ادب پرورتان
امام حسین (ع) شفیع و دعاگو و یاورتان