سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کابوس بیداری
        ارسال شده توسط

        حذف شده

        در تاریخ : سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ۰۷:۳۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۴۶ | نظرات : ۲

        پنجره اتاقم را باز می کنم ، حیاط را می نگرم و خورشید که هر روز گرمایش دو چندان می شود ، گوشی ام را چک می کنم انگار مهم ترین خبر همین است "تحویل سال 1450 هجری شمسی" ، انگار هیچ کسی نوروز را به خاطر نمی آورد و نوروز دیگر نوروزی مملو از هیاهو و دیدارها نیست.
         
        به آشپزخانه می روم و شیر آب را باز می کنم ، مقداری از آب را می نوشم هنوز شور است و انگار انتظار داشتن آب شیرین به آرزویی تبدیل شده است ، چند وقتی میشود که آب شیرین از خانه رفته و از آن هیچ نمانده است و همه در آرزوی آن هستند.
         
        خانه و این حال و هوا مرا کلافه کرده است ، از خانه بیرون می روم صبح است اماا آفتاب انگار ساعتش بهم خورده است ، می تابد شاید فکر می کند ظهر است ، می تابد و می تابد و هر روز از دیروز گرم تر می شود. به خیابان می رسم اما دیگر هوایی برای تنفس وجود ندارد ، به خانه برمی گردم و ماسکم را که روی میز گذاشته بودم را برمیدارم و این بار با کمی دلگرمی به خیابان می روم.
         
        آلودگی به حدی رسیده است که شهر نقلی ما هم از آن رنج می برد گویا همه دنیا را آلودگی گرفته است و هر روز این آلودگی بیشتر و بیشتر می شود ، شاید هم آلودگی به حدی برسد که دیگر زمین محل زندگی موجودات نباشد و نسل همه موجودات منقرض شود ، نموداری روی تابلو خیابان نصب شده است ، تعداد انسان هایی که روی این کره خاکی زندگی می کنند کمتر و کمتر می شود ....
         
        سالها است که دلم هوای جنگل کرده ، آن جنگل های بی انتها و سرسبز که درختانش تا آسمان سر کشیده اند و همنشین با ماه و دیگر اجرام آسمانی شده اند ، کاش جنگل ها وجود داشت و تخریب نمی شد.
         
        همچنان در خیابان قدم میزنم و به چند سال قبل فکر می کنم ، به دهه 90 ، به آن همه هیاهو و زیبایی و آن همه توصیه برای کم آبی و راه هایی که بدون استفاده ماندند و آلودگی بیشتر و بیشتر شد ، به گرمای زمین به آب شدن قطب ها و جزایر و خشکی هایی که هر روز زیر آب می روند و گویا کره خاکی هر روز فقیرتر و خشکی هایش کمتر می شود.
         
        در این خیابان گرم و آلوده نمی توانم دوام بیاورم و به خانه برمی گردم ، پنجره اتاقم را باز می کنم اما آلودگی هوا بیداد می کند و به سرعت مجبور میشوم پنجره را ببندم ، انگار هیچ چیز نمی توانم این آلودگی را تمام کند گویا زندانی های روی زمین هستیم و شاید هم از ترس آلودگی امنیت نداریم ، کاش به عقب برمی گشتیم اما به جای افسوس باید راهی برای نجات زمین پیدا کنم ، در افکارم غرق می شود که مادرم صدایم می کند... امین ... امین ...
        از خواب بیدار می شوم ، چه کابوس بدی بود ، کنجکاوانه تقویم روی میز را نگاه می کنم ، درست است به عقب برگشتم ، پنجره اتاقم را باز می کنم و هوای زیبای شهر را تنفس ، چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود.
         
        کاش می توانستم این خواب را برای همه تعریف کنم و به گوش همه برسانم و یا همه مردم این خواب را ببینند تا از همه چیز بهتر استفاده کنند...

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۶۱۱ در تاریخ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ۰۷:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ۱۶:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۹:۲۷
        درود بر شما
        چقدر خوب نوشته اید
        خدا آن روز را نیاورد که این همه درد بر سرمان آوار شود
        هرچند این طور که پیش می رویم چنین دردهایی دور نیست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2