پست های وبلاگ

سلام بانوجانم
ممنون ازاین پست خوب ومفید



در مورد اینکه گفتیدباید هرکسی باید باحرف آخربیت دوم شعربگه اون مشاعره است وبابداهه سرایی متفاوته
دربداهه سرایی مضمون وبرخی کلمات شبیه همند ودوستان هم غزل نسرودن بلکه چون بیتهاشون مضموتی شبیه هم داشت مااوناروزیرهم نوشتیم وتبدیل به غزلش کردیم به عنوان خاطره ویادگاری که کاربسیارجالبی هم بود وبااستقبال بیشتردوستان مواجه شد.....
پست مشاعره راشما ادامه بدید به همین ترتیبی که خودتون علاقمندیدوصلاح می دونید
ومن هم سرفرصت پست بداهه سرایی را راه می اندازم
که هم مشاعره. داشته باشبم هم بداهه سرایی

قلم دردست شاعر بی قرار است
برایت گفتن از چشمانت ای دوست

سلامی دوباره بر بانوی عرفانی سایت ادب

قلم عمریست طوماری نوشت از درد و رنج من
بیا خاتون بگو این قصه را افسانه ام ، لیلای مجنونم


اگرچه این قلم طاقت نیاورد و سریع بشکست
ولی بی تو چقدر امشب ای لیلا، دلخونم

سلام

خدایی تک بیت شما آدم رو به وجد نمیاره که بداهه بگه

از تک بیت های نابتون بذارید

درود بر شما.
ممنونم از پستتون
متوجه تک بیتی نمیشم.یعنی نباید قافیه و مضمون یکی یاشه؟هر کس با قافیه ی خودش؟

یارا تمام دل را در آتشت بسوزان
خاکسترش بیافشان تا عالمی بگرید

سلام به عزیزانم بزرگوارید

ممنونم از شما زنده باشید و همچنان بسراید



دلم دیوانه شد جانا در این ویرانه میسوزم

که من در وادی عشقت اسیرم هر شب و روزم

در همه عمر ندیدم چو تو دلداری صبور
میبرد آخر الامر مرا تا دَم گور

ببخشید من چون شُما بزرگواران نمیتوانم بسرایم

درود بانو عرفان

از درد هجران و فراق ، حرفهای ما پُرغم است
هر واژه ، دردی تازه و ، چشمهای ما پُر نم است
SIAسیاوشVSH

تا غم به چشمانم نشست این نم به چشمم اشگ شد
بودن کنار یارِ نازنین گویا که در مان من است

تشنه لب و خسته چشم ، از غم و داغ فراق
بر سر کوی توام ، یار گریزان من

سلام

استاد سیاوش سلام ممنونم از بزرگواری شما



نادم شدم از عاشقی دیوانه ام کرد عشق او

یک لحظه آرامم نبود در کنج این بیغوله ام

مست و خرابم از شراب ، دُردی کش میخانه ام
ساقی مگو دیگر بس است ، کز عشق میسوزد دلم

درود و سلام بانو عرفان
خوشحالم از اینکه پست بداهه سرایی نابتان را مجدداً راه اندازی کردید ...
و زمینه تمرین کردن ما را فراهم نمودید

ما که هر شب به میخانه تو آمده ایم

ساقیا ساغر و آن باده مست ما را بس

سپیدار غزلسازم، سه تار نغمه پردازم
نگاهت آسمان شعر، به شوقت واژه میسازم

مهناز نصیرپور

سلام

مهناز جون خوش آمدی دختر مهربونم آفرین به شما با این اشعار بسیار بسیار

زیبات

ممنونم زنده باشی گلم

منتظر اشعا زیبای شما هستم دخترم

ما سالها مشاعره کردیم با هم

در رابطه با اشعار شما

منم آن کولی شبگرد تنهای ره عشقم

که هر شب با خیالم میرم در کوچه باغ عشق

سلام

جناب سیاوش منتظر اشعار زیبای شما و دیگر دوستان هستیم

قالی کرمان فقط از نقش خوب روی تست
نقش روی تو کجا وقالی کرمان کجا

سلام بر استاد عزیزم

درد ما دردیست از اعماق جان
موج موجش ذره می سازد مرا

درودبربانوی عارفۀ شعرناب سرکارخانم عرفانی
همت شما در ایجاد پستهای مثبت و چالش برانگیز ستودنی میباشد
پست بداهه سرایی هم از این قائده مستثنی نیست.
با این وجود نکاتی در حد بضاعت ناچیزم به عرض می رسانم
در بداهه سرایی رسم بر این است که ابتدا بیتی با موضوعی خاص آورده می شود و شرکت کنندگان بر محور همان موضوع بیتی می سرایند که در پایان منتج به مثنوی بلند و پرباری خواهد شد.
معمولن وزن بداهه باید بدون تغییر باشد
برای مثال بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بشنو از نی چون حکایت میکند.
اینکه هرفرد بیتی از خود ارائه نماید و با مضمون مختلف باشد ،کار دشواری نیست. مهم این است که افکارمان را در یک موضوع بخصوص به چالش بکشیم
شما سرکارخانم عرفانی بعنوان مدیر این پست میتوانید هر شب بیتی را با یک موضوع انتخاب و سایرین بر اساس همان موضوع بداهه سرایی نمایند
با پوزش فراوان بخاطر تطویل کلام

الهی درد ما درمان نما تو
که محتاج توام یارب شب و روز

سلام وروز بخیر بر اهل ادب و مشاعره اساتید بزرگواری که می آموزم در محضر پر فیض این عزیزان انسانیت را

سلام و عرض ادب خدمت اساتید و دوستان عزیز

دراین بازی ِ نابه هنجار دنیا
اگر من نبودم،خدایا چه می شد؟

سلام و عرض ادب

دل و دین و امیدم رسا شد
خوشا بر دل که با او آشنا شد

بانو عرفانی عزیز درودبرشما
شایسته است چون مدیریت این پست با شماست خودتان اقدام فرمایید
مع الوصف با تفویض اختیارتان به بنده
حسب الامر
باتوجه به مناسب روز جمعه و انتظار فرج مولایمان صاحب الزمان
در این روز ابتدا می کنیم با نام مبارک این امام حمام

جان جانان مهدی موعود هجرانت بس است
دیده ها در انتظار آن وجود اقدس است

سلام استاد ارجمندم

جناب آصف بزرگوارید

شما ممنونم استاد بسیار بسیار هم زیباست

ممنونم از اشعار بسیار زیباتون استاد



انتظارت میکشیم ای منجی عالم بیا

ما که در گمراهی محض مانده ایم آخر چرا

سلام بر استاد عزیزم


این شهر پر از صورتک سبز و سیاه است
بنگر دو دمی چهره ی خونین مرا هم

من اگر اسیر شب گشتم ، و خاموش شدم
همه از روشنی ، صورت چون ماه تو بود

درد من ، از شب و تاریکی و تنهایی نیست
هر چه بود ، از غم نادیدن سیمای تو بود

داغ عشقی که نهادی ز جفا بر دل من
همه از دلبری و بستن چشمای تو بود

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
غم و شیرینی جان از لب قند تو بود

درد هجری که کشیدم ، ز غم دوری تو
همه از برق نگاه و دل لیلای تو بود

بانو عرفان انشاالله حالتون خوب باشه

دل من واله و شیدا و پریشان شده است
تو دگر راه مینداز در آن ، جنگ جمل

لاف عشق می زنم و باز بگویم مهدی
جان جانان من این هجر جدا کن که بس است
دیده بر رَه مانده ام در انتظارت سالهاست
مهدی موعود ما ئی وجود ت اقدس است
سلام و عرض ادب به بزرگواران و ادبای عزیز
جناب اسفندیاری بانو عرفان استادیدالله عوضپور آصف
ودگر بزرگواران عزیز

تا شما پیش منی غم نیست اصلن در دلم
ای تو حلال تمام درد وکوه مشکلم

:30 :
من بعشقت زنده و با غصه هایم در ستیز
ورنه خود دریای درد و کهکشان مشکلم

سلام
استاد ارجمند جناب سیاوش
ممنونم از شما اشعارتون بسیار زیباست
برقرار باشید
استاد در رابطه با این پست استاد آصف فرمودند که مثنوی بگید در رابطه با ظهور حضرت مهدی هر
شاعری یک تک بیتی بداهه بگه
ی تک بیتی استاد گفتند ی تک بیتی هم من دیگر دوستان هم بداهه عادی گفتن
ممنون و سپاسگزارم از همه دوستان
زنده باشید و همچنان بسراید

می توان گفت که دل عاشق وشیدا گشته
در گلستان عمل محو تمنا و تماشا گشته

همسر ایوب زمان موی زد
بهر مداوای نبی روی زد

در ره عشقش شده ام چون ایوب
چوب چوگان صبر مرا ، گوی زد

درود جناب استاد باصر عزیز

باسلام ووقت بخیر سروران ارجمندم
به بالین دلم یادی همه شبهای شهیادی
بیا قانون دلتنگی به آوازم که ناپیدای مجنونم

درود براساتید وبزرگوار شاعران ارجمندسایت وزین شعرناب

سلام به عزیزانم بزرگوارید شما ممنون و سپاسگزارم از همراهی شما اشعار بسیار بسیار زیبایی سرودید

زنده باشید و همچنان بسراید

بجوش و در خروشم ، از غم بی همدمی یارب
دگر خشکیده شد دریای چشمم ، من شدم صحرا

الهی بی می و مطرب نگردم دلبر من
تو باشی درگلستان همره این عطر گلها

سلام استاد ممنونم

اگر در وادی عشقت گرفتار آمدم جانا
نکن تنها رهایم تو من دیوانه میمیرم

سلام و عرض ادب

من دیوانه را دیوانه تر کردند،درگیرم
شدم مجنون زهجر او چندی شد اسیرم من

سلام بر پیروعزیز
نمی دانم که گرم وعاقل ودیوانه یا سردم
خیابان می روم تا نیمه ی شب بر نمی گردم

سلام و عرض ادب به استاد عزیز و ارجمند جناب عباسی
منم خاک َََ رَه ای یاران بُُُستان
یقین پیرو برای دل فدا شد

در تنور عشق تو سردم چرا
همچو برگ در خزان زردم چرا

باسلام واحترام
ای چشم همایون پی
مدهوش شدم زین پی
دیوانه ودل خسته
بی هوش شدم زین پی

آرام وقراری نیست
از پیش امانی نیست
درچشم و لبم خسته
اندیشه به راهی نیست

ای عالم مهر آسا
اندیشه به سر آسا
در بند توام ای دل
ای عطر به بر آسا
ای گل به جمال جان
بشکفته براین پیمان
پیمانه به پیمان پی
درمژّه شدی زندان..................
بداهه تقدیم شما

سلام و عرض ادب بزرگواران روز تان پر خیر باد

نهان شد یار در پرده کجاست مجنون
پی بُرده که لیلا دلبرش هم در برش
یگ یار نازنین دارد چو قیس دلخون
چومن مجذوب و دلتنگت پریوش

شاه شطرنج
مرا هم نظری ای یاران

سلام به شما عزیزانم
ممنون و سپاسگزارم از شما بزرگواران که زحمت کشیدید تا اینجا و اشعار بسیار زیبایی را خلق کردید زنده باشد و همچنان بسراید

ناز کم کن نازنین ، نازک دلم ، در عشق تو
جور عشق تا کی کشم ، جانم فدای عشق تو...

حمایت بیشتر دوستان را از این پست زیبا خواستارم ....

وای برتنهایی ما ،کز گزند تن ها
خاموش و خلوت نشین، کنج قبرستان شدیم

مست عشق و تشنه دیدار یاریم ، روز و شب
شمع سوزانیم و چون پروانه ها درتاب وتب

بگذار یکبار دگر ، من مست و شیدایت شوم
مجنون تو گردد دلم ، محو تماشایت شوم

سلام استاد ممنون و سپاسگزارم از شما

منکه از داغ فراق و غم تنهایی خویش
همه روزو همه شبها به خدا میمیرم

من بیچاره که شب تا بسحر خاطره ها
پیش چشمان ترم ، نقش بدیوار شده اند
مرغ شب خفت و سپیده بدمید از مشرق
لشکر غم ، بصف و عازم دیدار شده اند

انشاالله که خوش و سلامت باشید بانو عرفان

تنها یی ما را فقط ، عاشق دلان دانند و بس
شمع شب و پروانه ها ، ماندیم بدریا همچوخس

درود به استاد سیاوش عزیز
سر شب تا سحر هر شب تو بودی درین محفل
شب و شمع بود و مهتاب و من یاد تو هم دردل

لحظه ها را این دلم در ماتم و غم میبرد
آتشی بر پیکر تقدیر بندازم ببین

نماز حاجتم هر شب ، به امید وصال توست
وضو با اشک میگیرم، و مُهر من خیال توست

توشکستی که چو آینه دل عمزده ام
به کجا مرهمی آخر دل رسوای مرا

از عشق میگویم چرا، اینگونه خارم میکنی
تا معترف گردم بعشق محکوم بدارم میکنی

یا حکم اعدامم بده یا تو رهایم کن ز بند
عمری که بر دارم ببین هر لحظه می بارم زغم

محکوم اعدامی تو ، تنها تقاضا یش چه بود؟
جز بوسه برپیشانیت ، با یک نگاه بر چشم تو

خوشحالم که پر نشاطترین پست متعلق بشماست بانو
این حق شما و پست زیبایتان بود

وفادار دل دیوانه ام کو ؟
بجز غم محرم راضی ندارم

۰منو یک راز سر بر مُهر با تو
و آن رازیست که من در سینه دارم
تو چون شمع روشنی بخشی به محفل
منه عاشق ، دلی دیوانه دارم



درود بانو عرفان

سلام استاد ارجمند جناب سیاوش بزرگوار
ممنونم از شما زنده باشید




مرثیه خوان این دل دیوانه ام باش
در غربت و تنهاییم هم بستر خاک

👍👌👌🌷🌷🌷🌷🌷💐💐💐💐💐

سلام جناب علی محمدی
پس اشعار زیبای شما کو

کوچه های شهر عشق ، را آب و جارو میکنم
شاید امشب کاروان،‌لیلی ام آید ز راه

سلام استاد ممنونم از شما
زنده باشید و سلامت

هم از داغ فراق و هجرو حرمان
دلی آتشفشان دارم در این دهر

رها چون باد بان در آسمانم
نخ عشقت اگر پوسیده باشد

سلام استاد ممنونم بزرگوارید شما

دل از کف داده ام امشب چه سازم من غزل بانو
که چشمم ابر خون دارد ببارم هر شب و روزم

الهی جز تو دیگر کس نمانده، میان شور و احساس شب من...
بسوزد بیت بیت شعرهایم ، ز شور عشق و از ،سوز وتب من...
مرا یارب اگر چه نیست امیدی ، به وصل و شوق و ذوق عاشقانه
ولی چنگم بریسمان تو آویخت ، فقط نام تو آید ، بر لب من .

مشو نومید به الطاف الهی، اگر چه همچو موری در بیابان
که رزق و روزیت را میرساند ، در این ناکِشتهِ ی دشت و بیابان


درود و سلام بر استاد بانو عرفان بزرگوار

سلام استاد بزرگوارید جناب سیاوش
ممنونم از شما




نشان از بی نشان من نگیرید
نمیدانم کجا رفت و کدام سو

وای از آن روزی که باغ خاطرات ،میشود پاییزی و بی برگ و بو
سرگذشت عشق این دیوانه را،میسرایند در مداین ، مو به مو

درود بانو عرفان عزیز

سلام استادبزرگوارید جناب سیاوش
اشعارتان بسیار زیباست

وقتی است بنشسنم به قفس زار بگریم
با این دل شوریده ودیوانه ی بیمار بگریم

میشود غم علتی بر مرگ تدریجی ما
شاد باشید که دنیا نکند عهد و وفا

درود بر شما اساتید
اینم تک بیت بنده
که هم بداهه سرایی، هم ادامه مشاعره و هم جواب بیت غمگین سرکار عرفانی رو لحاظ کردم

سلام استاد بزرگوارید شما ممنونم
زنده باشید و برقرار



از این دنیا و آدمهای این دنیا گریزانم
خدارا شاهدی ویرانه هر لحظه که میمیرم

مست و حیران و پریشانم ، از این احوال زار
در گلستان ، سهم ما ،گشته همین یک بوته خار
میخلد بر دست و میریشد دل ریش مرا
خاطرات کهنه و شور و نشاط رفته یار

سلام استاد ممنونم بزرگوارید شما

رخت بر بندم از این فاصله در فاصله ها
تا چو لیلی همه افسانه شوم از غم هجر

سلام و عرض ادب عید سعید غدیر را تبریک عرض میکنم

راه تا منزل لیلی بسی دشوار است
وقت تنگ است به تنگ امدم از فاصله ها

سلام جناب کارگر
ممنونم از شما بزرگوار

ای اشک نکن دست دلم رو دگر امشب
بگذار بگریم ز پریشانی دل زاربگریم

مجنون تو شد این دل تب دار من امشب
چون شمع بسوزم به شب تار من امشب

درود بانو عرفان

سلام استاد بسیار زیباست
ممنونم
با ما تو چه کردی بگو ای دل غافل
رسوای جهانیم و همه عمر اسیریم

مستیم و غزل خوان ، همگی از غم لیلا
در اوج جوانی ، شکسته دل و پیریم