به نظرمنم عشق اول معناندارد و می تواند همیشه بوجود بیاید والبته گاهی عشق هست اما به خاطر جبرمحیطی ومشکلات امکان زندگی دونفر باهم نیست ومجبوری یک عمربه فراق وشاید طرفت آنقدرخوب باشد که نشود هم فراموشش کرد وکسیو جایگزینش کردوخوشی به همون درد فراق ... من نوعی خودم یه شعری دارم به این مضمون
من باهمین وسعت اندوهم شادم
واین معجزه ی عشق توست
گاهی بادرد هجران یه نفرخوشتری و دلت نمی خواد این دردو حتی ازدست بدی ....
واینکه همیشه اعتدال خوبتراست درهمه چیزدردینداری ،درعشق،درهمه چیزاعتدال بهتره وگرنه آسیب بیشتری میزند...
وهمانطورکه گفتید عشق چیزعجبیه ونمیشه توصیف کردش
به نظرم همین نوشتن ازعشق خودش قشنگترین نوع عشقه
وشاید اگرشاعرابه عشقشون می رسیدند شاعرنمیشدند یاشاعرخوب وقوی ای نمیشدن شایدم همش یه توهمه
ولی به هرحال ماکه عاشقیم تا آخرعمرمون عاشق آدمها،عاشق زندگی ،عاشق مهرورزی
عاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست وازاین عشق هم الحمدالله بد ندیدیم تا الان ...
وخداخودش به قول شما عاقبت همه عاشقان رابخیرکند که واقعا بد دردیه
سلام استادخوبم
وممنونم ازاشتراک این پست زیبا