سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        راز موفقیت شما چه است؟
        ارسال شده توسط

        احمدی زاده(ملحق)

        در تاریخ : دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۷۸ | نظرات : ۱۲

        از مردی که صاحب یکی از گسترده‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای است پرسیدند: "راز موفقیت شما چه است؟" او در پاسخ گفت: زادگاه من انگلستان است. در خانواده‌ی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر می‌دیدم، هیچ راهی جز گدایی کردن نمی‌شناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافه‌ای مظلوم و رقت‌بار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت: به جای گدایی کردن بیا با هم معامله‌ای کنیم. پرسیدم: چه معامله‌ای...؟! گفت: ساده است. یک بند انگشت تو را به ده پوند می‌خرم. گفتم: عجب حرفی می‌زنید آقا، یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟!
        - بیست پوند چطور است؟
        - شوخی می‌کنید؟!
        - برعکس، کاملا جدی می‌گویم.
        - جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم.
        او همچنان قیمت را بالا می‌برد تا به هزار پوند رسید. گفتم: اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معامله‌ی احمقانه راضی نخواهم شد. گفت: اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند می‌ارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه می‌گویی؟ لابد همه‌ی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟! گفتم: بله، درست فهمیده‌اید. گفت: عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما داری گدایی می‌کنی...! از خودت خجالت نمی‌کشی؟!
        گفته‌ی او همچون پتکی بود که بر ذهن خواب‌آلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمده‌ام اما این بار مرد ثروتمندی بودم که ثروت خود را از معجزه‌ی تولد به دست آورده بود! از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازه‌ای را آغاز کنم...
         
        نویسنده نا معلوم !!؟
         
        نابک کانال رسمی داستان های کوتاه
        @naabak_nab
        sherenab.com

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۷۵۷ در تاریخ دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۳:۵۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        بسیارعالی بودانتخابتون خندانک خندانک خندانک
        گاهی بعضی جملات چنان دگرگونی درافراد ایجادمی کنه
        که مسیرزندگیشونو عوض می کنه خندانک خندانک خندانک
        مصداق این ضرب المثل هم هست عدو شود سبب خیرگرخداخواهد
        دلش شکسته درابتدا اما اینده اشو تغییر داده
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۵:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۲۲:۱۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهارک (دختر پاییز)
        بهارک (دختر پاییز)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        خوش امدید..
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۴۲
        سلام استاد عزیز

        حقیقت کلامتان مرایاد بیت سنایی غزنوی انداخت :

        تو به قیمت ورای هر جهانی
        چه کنم قدرِ خود نمیدانی ......

        تامل مدار بود و آموزنده زنده باد خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۲۲:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۰۰
        سلام حضرت استاد گرانقدرم
        عالی عالی .........
        🌹🌹🌹🌹
        🌹🌹🌹
        🌹🌹
        🌹از
        کتاب من ، منم...
        جلد سوم
        امیر رضا آرمیون

        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۵:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهارک (دختر پاییز)
        بهارک (دختر پاییز)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        خوش امدید..
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۸:۱۷
        درود
        وسپاس بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        بهارک (دختر پاییز)
        بهارک (دختر پاییز)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        خوش امدید..
        ارسال پاسخ
        بهارک (دختر پاییز)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۲۱:۰۱
        درودتان
        حضرت استادم....

        بسیارررررررررر زیباااااااااااا بود ..استفاده کردم..........
        تشکر از این پست زیبا....

        ///// خندانک ///// خندانک ////// خندانک ////
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2