دوشنبه ۱۵ ارديبهشت
قاصدك
ارسال شده توسط الياس خمسه(بيخيال) در تاریخ : يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۲۱
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۶۲ | نظرات : ۰
|
|
همگى منتظر يه نسيم بودن..
از خداشون بود پرواز كنن..
خسته بودن از انتظار..
***
تانسيم وزيد..
همشون هول هولكى پخش شدن تو آسمون..
به اميد خبراى خوب..
كه برسن دست آدماى چشم انتظار..
تا اوناهم با كلى احساس آرزو كنن..
بعد دوباره فوتشون كنن تو آسمون..
***
اولين قاصدك كه رسيد..
نشست كنار پنچره..
پسرك اونو گرفت تو مشتش..
بادستاش لهش كرد..
انداخت زير پاش..
دوباره لگدش كرد..
***
بوى خون تو هوا پرسه ميزد..
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :

|

|

|

|

|
این پست با شماره ۷۶۰۲ در تاریخ يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۲۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید