به نام او

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت

هر نفسی که بر آید ممد حیاتست و چون فروآید مفرح ذات

سلام دوستان عزیز

آقای فکری از من خواستن که نتیجه مسابقه افراغ اندیشه را اعلام کنم

 و من با توجه به مفهوم، آهنگ و نزدیکی موضوع این تصمیم را گرفتم

یک شعر علاوه بر آرایه های ادبی باید از لحاظ آهنگ و موسیقی هم روان باشد

سادگی کلام ،صمیمیت باید در هر شعری وجود داشته باشد

یادمان باشد شعرهامون را با وسواس بیشتری ارائه بدهیم و صرفن

به خاطر اینکه یک کار را بگذاریم سایت

آن را در معرض دید قرار ندهیم

هر شعر نشانه شناسنامه فرد می باشد پس دقت بیشتری توی این امر داشته باشیم

برای شروع باید بگم بین شما خوبان تشخیص گاهی سخت می شه

و من برای اینکه در حق کسی کوتاهی نکرده باشم  بدون نام شاعر شعرا را کپی کردم

و چند روز بعد نظرم را روی هر کدام از شعرا نوشتم

در کل اگر بخواهم در یک جمع بندی بگم بعضی از اشعار خیلی از مفهوم شعر آقای مصدق دور بودند

و بین این اشعار واقعن بیتهای زیبایی به چشم می خورد 

بعضیها شروع ضعیفی داشتند و یا

خوب تمام نشده بودند

پس تصمیم گرفتم یکی از اشعار که از همه کاملتر بود را انتخاب کنم

و شعر خانم زهرا سمیعی را برنده این مسابقه

و از طرف آقای فکری آقای سیاوش پور افشار رو انتخاب می کنیم

از طرف مدیریت سایت جوایزی به رسم یاد بود  هم برای این دو عزیز در نظر گرفته شده که در همایش و گرد هم آیی های بعدی تقدیم خواهد شد

با امید به اینکه همیشه کنار هم باشیم و یاد بگیریم از همدیگر

این شعر رو هم در جواب شعر اقای مصدق تقدیم می کنم به همه دوستان عزیزم

سالها بعد....یاد از آن باغ

قاصدِ بی خبر از خاطره ها

می گذشت  رقص کنان

من از آن کوچه

گذر می کردم

پا در پی من

  چوب! دوان

 دست تو     شاخه ی سیب       بر خاک فتاد

نفس گریه ی من

 بر سر تنگ غروب

یادم آمد

روی  دیوار اتاق

 یک سبد

رنگی از صورت تو

  باز

پیدا شده بود