سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نقد پانزدهم
        ارسال شده توسط

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        در تاریخ : جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۹۹ | نظرات : ۴۳

         
        خدایا...
        پنجره ای برای تماشا،
        حنجره ای برای صدازدن نداریم.
        امیدمان بتوست.
        بی آنکه ناممان را بپرسی،
        و دفتر دیروزمان را ورق بزنی
        رحمتت را بر همه ما جاری کن .
        در این آخرین روزهای ماه عاشقی ...آمین 
        درودی پیوسته تقدیم عزیزان ناب و
        با اجازه استاد ارجمندم جناب احمدی زاده .
        درستون نقد پانزدهم شعر "یه خانواده ی خوب "را از جناب وحید کاظمی
        شاعر خوب ترانه سرای سایت می خوانیم .
        منتظر نگاه های سبزتان هستیم . 
        "یه خانواده ی خوب "
        یه خانواده ی خوب، پدر، مادر، یه دختر
        یه خاورِ نارنجی،با چندتا مردِ باربر
        نگاه مخفیانه،یه پسر،پشت دیوار
        دختری و میبینه،که داره میره انگار
        چقد این صحنه آشناس،انگار یه جا دیدمش
        وقتی پسر گریه کرد ، قشنگ می فهمیدمش
        قصه مو یادم اومد ، رفتنتو میدیدم
        من قصه رو از اون روز، تنها ادامه میدم
        دلم میگیره وقتی پا تو کوچه میذارم
        بازم تو نیستی پیشم،بازم تو رو ندارم
        هر چیزی که میخواستی،همیشه پایه بودم
        اما تو خاله بازی،فقط همسایه بودم
        هر روز مینویسم،اسمتو توی قِصَم
        هر خاوری میبینم،آدرستو میپرسم
        یه دختر از جنس گل،موی بلند مشکی
        یه دامن صورتی ، باگلهای زرشکی
        یه قهرمان لِی لِی، همسفر بچگیم 
        شبیه یک عروسک، بهونه ی زندگیم
        آدرستو میپرسم،سراغتو میگیرم
        منتظرت میمونم،از این کوچه نمیرم
        هنوز یادت میافتم ، برا خودم ، میخندم
        هنوزم رو دوچرخم ،تَرک بند برات میبندم
        هنوزم هر چی میخوام،دوتا ازش میخرم
        حتی شبا تویِ خواب ،اسم تو رو میبرم
        قصه ما دوتایی، شروع شد، اما تنهام
        از بچگی تا امروز ،فقط من تو رو میخوام
        همبازی قشنگم ،بی تو نمیشه سر کرد
        آخر قصه باید، خوب تموم شه برگرد

        وحید_کاظمی
        ارادتمندم

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۱۸۲ در تاریخ جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1