سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        دروازه های آتن
        ارسال شده توسط

        صابرخوشبین صفت

        در تاریخ : دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۱۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۹۶ | نظرات : ۴

        دروازه های آتن "کشتی بادبانی مان ،به طور کامل در آتش سوخت و من و چند سرباز دیگر ،خود را به آب انداختیم و با شنا و کمک چوبهای شناور ،خود را به ساحل رساندیم . نیروی دریایی ما شکست خورده بود و تمام امید ما به نیروهای پیاده و سواره نظام گارد شاهنشاهی بود . خشایارشاه و لشکریان همراهش ، فاصله ی زیادی با ما داشتند و ما بعنوان سربازان پیش مرگ ، باید راه و مسیر را برای آنها هموار می کردیم . شب شده بود و در حالی که هوا به شدت سرد شده بود ، به نزدیکی یکی از روستاهای ساحلی یونان رسیدیم . لباسهای جنگی خود را در آوردیم و لباس یونانی پوشیدیم . مردم روستا ، زیاد دل خوشی از پادشاه یونان نداشتند و خیلی دوست داشتند ما را همراهی کنند و انتقام خود را از حکومت خودکامه ی یونان بگیرند . با کمک روستاییان معترض ، اسب و مقداری غدا تهیه کردیم و به همراه چند نفر از آنها ، راه آتن را در پیش گرفتیم و به مسیر حرکت خود ادامه دادیم . برای اینکه کسی به ما شک نکند ، روزها استراحت می کردیم و شبها به راهمان ادامه می دادیم . با اینکه فاصله ی زیادی با آتن نداشتیم ،ولی از مردم شهر و روستاهای دور و بر درباره ی حمله ی سربازان هخامنشی و لشکرکشی خشایارشاه ، چیزهایی می شنیدیم . در یکی از شهرهای کوچک نزدیک آتن ، سربازهای یونانی در ورودمان به شهر به ما شک کردند و بعد از درگیری با آنها به بیرون شهر فرار کردیم و در کوههای اطراف شهر ، پناه گرفتیم . سربازهای یونانی به تعقیب و گریز ما پرداختند و ما مجبور شدیم چند روزی را در کوهها بمانیم و بخاطر خطر بزرگی که در کمینمان بود ، پناه بگیریم و بسوی آتن حرکت نکنیم . بعد از دوسه روزی توقف ، شب هنگام به راه خود ادامه دادیم و به نزدیکی آتن و دروازه هایش رسیدیم . راه های ورودی آتن کامل بسته بود و به شدت از ورودی ها و دروازه های شهر محافظت می شد . کار سختی در پیش رو داشتیم و برای همین محبور بودیم از روی برنامه و حساب و کتاب به شهر وارد شویم و کسی به ما شک نکند . به علت خستگی زیاد و محافظت شدید از دروازه های آتن ، چند روزی برنامه ی مان را عقب انداختیم و در نزدیکی های آتن به استراحت پرداختیم . طبق شنیده های ما ، خشایارشاه به نزدیکی سواحل یونان رسیده بود و به خاطر رد گم کنی و جلوگیری از توقف و درگیری با لشکریان شاه ، باید هر چه زودتر خود را به آتن می رساندیم و بعد از درگیری با سربازان داخل شهر و مشغول کردن یونانی ها به جنگ در شهر ، راه را برای حرکت و حمله ی شاه و گارد شاهنشاهی ،هموار می کردیم . برای همین ، صبح زود به یکی از دروازه های آتن حمله کردیم و با اینکه خسارتهای زیادی دادیم ولی در هر صورت وارد شهر شدیم و فکر لشکریان یونانی را به درگیری در شهر مشغول کردیم . پایان 24/12/1394 صابر خوشبین صفت

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۷۵۹ در تاریخ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۰۸
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۴۸
        سلام و درود به بانو غضنفری ....
        درودها بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3