دوشنبه ۵ آذر
آخرین دست نوشته های کسانی که با خود کشی به زندگی خود پایان داده اند
ارسال شده توسط احمدی زاده(ملحق) در تاریخ : سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۲۲ | نظرات : ۹
|
|
آخرین دست نوشته های کسانی که با خود کشی به زندگی خود پایان داده اند
زمانی كه من از دنیا میروم. ماه زیبای آپریل موهای خیس از بارانش را پریشان می كند و تو با قلبی با شكسته بر روی پیكرمن خم می شوی . من اهمیتی نمی دهم زیرا كه می خواهم به آرامش برسم . همانند درختانی كه به آرامش می رسند زمانی كه قطرات باران شاخه های نازكشان را خم می كند و من ساكت تر و سنگدل از اكنون تو .
سارا تیسدیل
1884- 1933_Sara Teasdale
شاعر آمریكایی متولد سنت لوئیس . او چندین جلد كتاب شعر كه حاوی احساسات فردی و لطیف او بود از جمله " هلن از تروی " و " رودخانه های در راه دریا" از خود به جای گذاشته است . وی فوق العاده زن احساساتی و گوشه نشین بود و سر انجام در 48 سالگی بعد از نوشتن یادداشت خود كشی به عاشقی كه تركش كرده بود ، خود را غرق كرد .
............................................................................
احساسی دارم شبیه به این كه دارم دیوانه میشم . دیگه نمی تونم به این وضعیت وحشتناك ادامه دهم . صداهایی را می شنوم و نمی توانم به كارم تمركز داشته باشم . تا به حال با آن مبارزه می كردم، ولی از حال به بعد دیگر نمی توانم ادامه دهم .
ویرجینیا وولف
Wirginia Woolfe_1882-1941
ویرجینیا یك نویسنده انگلیسی بود كه سبك جدیدی را در رمان نویسی ابداع كردومقاله های فمینیستی نوشته است . او اینگونه اظهار نظر می كند : یك زن بایستی پول داشته باشد و یك اتاق از آن خود ، اگر می خواهد داستان بنویسد. وولف جیبهای خود را از سنگ پر كرد و خود را در رودخانه اوز نزدیك منزلش در ساسیكس غرق كرد .
............................................................................
خدا نگهدار دوست من ، خدانگهدار. تو در قلب من هستی عزیزم. جدایی مقرر شده است و دیدار در آینده را نوید می دهد .
سرجی اسنین
Sergei Esenin_ 1895-1925
شاعر روس ،همسر رقاص معروف ایزادورا دونكن. در سن 30سالگی خود را از لوله های آب گرم سقف اتاقش حلق آویز كرد . وی شعر خود كشی خود ار با خون خود ، روز قبل از آن نوشت
............................................................................
آنگاه كه همه بیهودگی ها پایان می یابد وقتی فردی مطمئن است از یك مرگ اجتناب ناپذیروقریب الوقوع ، ساده ترین راه انسان آن است كه سریعترین و راحت ترین مرگ را انتخاب كند
شارلوت پركینز گیلمن
Charlotte Parkins Gilman_1860-1935
او معتقد بود ،زن و مرد باید با همكاری هم در كار های منزل شریك باشند . رمان های تحریك آمیز ، داستانها ، شعر و مقاله های او انعكاسی از هزاران زن بود .معروف ترین اثر او " كاغذ دیواری زرد " است. ای كتاب درباره زنانی است كه بعد از تولد فرزندانشان دچار آسیب روحی می شوند .او باپسر عمویش ازدواج كرد و زندگی خود را داشت تا اینكه مبتلا به سرطان شد .
............................................................................
خداحافظ همگی
هارت كرین
Hart Craine
كرین یكی از تأثیر گذار ترین شاعران مدرنیست آمریكایی، با رفتار های آزارنده( پرخاشگری ، زیاده روی در نوشیدن الكل، بی بند وباری جنسی) در سن 32 سالگی به زندگی خود پایان داد. وی خود را از عرشه كشتی به خلیج مكزیكو انداخت و جسدش هیچگاه پیدا نشد.
منبع نت
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۶۷۲۱ در تاریخ سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بر کسی پنهان نیست که بخشی از برجستگان فعال دررشتههای هنری مشکلات احساسی، افکاری و روانی دارند. به طور مثال«وان گوگ» نقاش معروفی که بر اثر خودکشی درگذشت. در مورد گروهی ازهنرمندان گویا بیماری آنها عاملی موثر بر روش و متد کارآنها محسوب میشود. گاهی چنین پرسشی به ذهن، متبادر میشود که آیا ارتباطی بین مشکلات روانی و نبوغ هنرمند وجود دارد؟ به باور یونانیان قدیم بخش اصلی دیوانگی انسان، نتیجه ناکامل بودن موجود آدمیاست و یا گروه دیگری از یونانیان شکلهای متفاوت دیوانگی را محصول کار خدایان میدانستند. اما امروزه پرسش پژوهشگران این است که تا چه اندازه مشکلات و بیمارهای روانی بر نبوغ و خلاقیت هنرمند تاثیر گذار است و یا پرسش دیگری چنین مطرح است که آیا این بیماری هنرمند است که او را خلاق میکند و یا برعکس، نبوغ آمیز هنرمند است که باعث به وجود آمدن بیماریهای روانی او میشود. در واقعیت هر دو گزینه امکان پذیر است. درگزینه اول ممکن است خلاقیت و نبوغ زیاد باعث به وجود آمدن تشنج زیاد در ذهن و مغز شود که این تشنج به نوبه خود اختلالات روانی را به وجود میآورد. اما در گزینه دوم این احتمال وجود دارد که اختلالات روانی باعث شکل گرفتن خلاقیت و مطرح کردن نظرات و عقاید جدید و متفاوت ازعامه مردم شود.
پژوهشهایی که بر اساس زندگینامه بسیاری از هنرمندان بزرگ انجام شده است نشان میدهد که اختلالات روانی در بسیاری از آنها دیده میشود. آمار نشان دهنده آن است که این اختلالات درهنرمندان و نویسندگان به مراتب بیشتر است تا در بین فیلسوفان و آهنگسازان. لازم است اشاره کنیم که بخشهای مختلف هنر، تواناییهای متفاوتی از انسان را در فضای خلاقیت و نبوغ به نمایش میگذارند. به طور مثال نقاشی کردن، دگرگونیهای متفاوتی را در افکار یک نقاش در مقایسه با یک نویسنده به وجود میآورد؟ چرا که برای یک نقاش به جز نبوغاش در مقایسه با یک نویسنده چشمان و دستانش هم بسیار در خلاقیتش نقش بازی میکنند. مثلا امروزه ازدیدگاه روانشناسی اعصاب، کنترل حرکات دست و انگشتان که در ارتباط با نقاشی نقش مهمتری دارند بستگی به فرآیندهای بصری هنرمند دارد. این فرایندها تا اندازه زیادی در ارتباط با شناخت عمومی ما بر اساس درک جهان نیست بلکه تفاوت بین فرایندهای بصری که در جهت درک عمومی جهان و فرایندهای بصری که درجهت نقاشی جهت دارند متفاوت است. چرا که در سازماندهی شدن این فرایندهای بصری بخش کورتکس مغز برخی هنرمندان، متفاوت از دیگران کار میکند. این سازماندهی شدن به روشهای متفاوتی انجام میشود. یکی از این روشها در ارتباط با تبدیل اطلاعات بصری دریافت کنندههای عصبی است که به ما اجازه میدهند تا بتوانیم اشیا را از یکدیگر تمیز دهیم و اگاهی در این مورد را به حافظه بسپاریم. روش دیگر تبدیل موازی گونه اطلاعات بصری با هدف تمرین و تحریک دستان و انگشتان است. از سویی دیگر، بین هنر و افسردگی و خلق برخی آثار هنری پیوندهایی وجود دارد. به ویژه در مورد افرادی که از افسردگی از نوع دوقطبی رنج میبرند چرا که توانایی خلاقیت هنرمندانی که دچار اختلال دوقطبی هستند در دوران شیدایی آنان بسیار برجستهتر است. در دوره شیدایی، تنوع و تمرکز افکار این هنرمندان بسیار بیشتر به چشم میخورد.
مایوس بودن و تنها بودن، نا امید بودن و داشتن افکار تیره و تار از نشانههای افسردگی است و این نشانهها را درخلاقیت هنرمند افسرده میتوان به راحتی مشاهده کرد. مثلا تابلوی تنهایی ادوارد مونخ که در آن به شکل بینظیری دو نفر را به تصویر کشده است که در عین اینکه تنها هستند یک زوج هم هستند. حتی از نوع راه رفتن و ایستادن و از نشستن فردی میتوان گاهی به افسردگی او پی برد. اگر به نقاشی خلق شدهای از«هادلر» نگاهی بیاندازیم میتوانیم آدمهای ترسیم شدهای را ببینیم که از نحوهی ایستادن آنها به افسردگی آنها میتوان پیبرد. در این اثرهنری خود نقاش هم افسردگیاش را در تابلویش به نمایش گذاشته است. برخی از نویسندگانی که آثار ادبی بینظیری خلق کردهاند نیز خود دچار افسردگی بودهاند و این مشکل را در آثار آنها میتواند دید مثل: فروغ فرخزاد، صادق هدایت و یا نویسنده و شاعر اتریشی به نام فرانس گریلپارزر. اودریاداشتی مینویسد: «مغزم راکد شده است و هیچ انسانی، هیچ لذتی، هیچ فکری و هیچ کتابی برایم جالب نیست. اگر بخواهم میتوانم خیلی راحت به زندگیام پایان دهم اما فکر میکنم خودکشی نامردی است.» برخی از روانشناسان معتقدند که اگر مراجعشان هنرمندی است که توانایی خلاقیت دارد برای درمان آن بایستی فرد را تشویق کرد که در دوران مانیا دست به خلق آثار هنری بزنند از نظر علمی ثابت شده است که دلیل فعالیتهای خلاقانه برخی از هنرمندان ویژگی چند جانبه آنها میباشد مثلا یکی از این جنبهها توانایی ارتباط خلاق هنرمند با واقعیت است.
دکترع. شاملو/