سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      تاریخ ‌ نوروز در ایران‌
      ارسال شده توسط

      احمدی زاده(ملحق)

      در تاریخ : جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۴۴
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۲۳ | نظرات : ۱۶

      نوروز باستانی‌ كه‌ از هزاران‌ سال‌ پیش‌ تاكنون‌جشن‌ ملی‌ ایرانیان‌ است‌، جشن‌ رستاخیز طبیعت‌ ونوشدن‌ زندگی‌ است‌، جشن‌ جنبش‌ و تكاپو و كار وكوشش‌ و جشن‌ سرشت‌ است‌. عید نوروز و گرامی‌بودن‌ آن‌ نزد ایرانیان‌ بسیار دیرین‌ و كهن‌ است‌،چنان‌ كه‌ پیدایش‌ آن‌ را به‌ جمشید پیشدادی‌نسبت‌ داده‌اند. با بررسی‌ نوشته‌های‌ پیشینیان‌، به‌انگیزه‌های‌ بسیاری‌ درباره‌ برپایی‌ جشن‌ نوروزبرمی‌خوریم‌ كه‌ بیشتر جنبه‌ داستانی‌ دارد تاباستانی‌. ایرانیان‌ شمالی‌ كه‌ كیش‌ و آیین‌ زرتشتی‌داشتند، آغاز سال‌ را با فرارسیدن‌ بهار و ایرانیان‌جنوبی‌ آغاز سال‌ را با آغاز فصل‌ زمستان‌ جشن‌می‌گرفتند.    
      استاد عبدالعظیم‌ رضایی‌ در كتاب‌ خود با عنوان‌"تاریخ‌ نوروز" می‌نویسد: گاه‌شماری‌ به‌ صورت‌كنونی‌ در 73 سال‌ پیش‌ در ایران‌ پدیدار گشت‌ وسال‌ شمسی‌، سال‌ رسمی‌ ایرانیان‌ قرارگرفت‌;یعنی‌ گردش‌ سال‌ را از آغاز فرارسیدن‌ بهار حساب‌كرده‌ و كبیسه‌ را در هر سال‌ قرارداده‌ و نوروز را كه‌در گردش‌ بود، پابرجا و در آغاز نخستین‌ روز بهاربنا نهادند. پیش‌ از آن‌ در ایران‌، سال‌ و ماه‌ قمری‌بنای‌ تاریخی‌ و آغاز سال‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و سپس‌پدیده‌ تاریخ‌ در ایران‌، سال‌ هجرت‌ قرار گرفت‌ وبه‌ جای‌ سال‌ شمسی‌ و ماههای‌ ایرانی‌، سال‌ و ماه‌قمری‌ پدید آمد، ولی‌ زرتشتیان‌، همچنان‌گاه‌شمار ساسانی‌ را نگه‌ داشته‌ و حساب‌ سال‌ وماهشان‌ با سال‌ و ماه‌ شمسی‌ بود.
      در سال‌ 1304 هجری‌ شمسی‌ برابر با 1343هجری‌ قمری‌، بنابر قانون‌ مصوب‌ یازدهم‌فروردین‌، آغاز سال‌ با آمدن‌ بهار، به‌ گونه‌ای‌رسمی‌، آغاز سال‌ ایران‌ اعلام‌ و به‌ جای‌ ماههای‌قمری‌، ماههای‌ ایرانی‌ به‌ كارگرفته‌ شد. 
      ناگفته‌ نماند كه‌ قراردادن‌ نوروز در آغاز بهار، ازروزگار ملكشاه‌ سلجوقی‌ (465 تا 485 هجری‌قمری‌) برقرار گشت‌ كه‌ به‌ نام‌ سازنده‌ آن‌ (تاریخ‌جلالی‌- تاریخ‌ ملكی‌) نام‌گذاری‌ شد. در این‌هنگام‌ به‌ فرمان‌ ملكشاه‌، اخترشناسانی‌ همچون‌عمر خیام‌، حكیم‌ لوكری‌، میمون‌بن‌ نجیب‌واسطی‌، ابوالمظفر اسفزاری‌ و چند تن‌ دیگر به‌اصلاح‌ تقویم‌ دست‌ یازیدند. باید دانست‌ كه‌ پیش‌از آن‌، نوروز درگردش‌ بود و هیچ‌گاه‌ در جای‌اصلی‌ خود; یعنی‌ برج‌ حمل‌ و آغازین‌ روز بهار،قرار نمی‌گرفت‌.
      حال‌ می‌خواهیم‌ در رابطه‌ با عید نوروز درایران‌ قدیم‌، به‌طور گذرا برایتان‌ بنویسیم‌:
      از ورود برج‌ اسفند; یعنی‌ ماه‌ حوت‌ بود كه‌كم‌كم‌ اندیشه‌ عید نوروز در دلهای‌ اغنیا و غم‌ وغصه‌ آن‌ به‌خاطر فقرا نشسته‌ و جنب‌ و جوش‌دادوستد در بازارها و دكاكین‌ ظاهر گشته‌، مردم‌ به‌تهیه‌ وسایل‌ عید برمی‌خاستند و مقدم‌ بر همه‌،رخت‌ و لباس‌ دوخته‌ و ندوخته‌ برای‌ خود واطفال‌ بود كه‌ دغدغه‌ و وقت‌ زیادتر می‌طلبید.
      البسه‌ عید اطفال‌ غالبا از رنگهای‌ زنده‌ سبز وسرخ‌ و زرد و آبی‌ تهیه‌ می‌شد كه‌ نشاط داشته‌ باشدو بعد از آن‌ نوبت‌ كفش‌ و كلاه‌ و احیانا جوراب‌می‌رسید كه‌ می‌بایست‌ خریداری‌ می‌شد.
      بعد از آسوده‌ شدن‌ از رخت‌ و لباس‌ و كفش‌و كلاه‌ خود و بچه‌ها نوبت‌ به‌ خانه‌تكانی‌ می‌رسیدو این‌ سنتی‌ بود كه‌ در خانه‌ هیچ‌ اعیان‌ و گدایی‌تعطیل‌پذیر نمی‌گردید و كل‌ و جزء خانه‌ بایدبیرون‌ ریخته‌ و پاكیزه‌ و نظیف‌ و شسته‌ و گردگیری‌شده‌ و مرتب‌ به‌ جاهای‌ خود عودت‌ داده‌می‌شدند و با همین‌ خانه‌تكانی‌های‌ عید هم‌ بود كه‌اشیای‌ زاید یك‌ساله‌ بیرون‌ ریخته‌ و دلها به‌ دریازده‌ شده‌ و حلبی‌ها كه‌ بیش‌ از قیمت‌ خود پول‌لحیم‌كاری‌ برده‌ بود و چراغ‌ موشی‌های‌ نشتی‌ كه‌به‌ كلفتی‌ خود به‌ اطرافشان‌ قره‌قروت‌ چسبیده‌ و به‌داخلشان‌ گچ‌ ریخته‌ شده‌ بود و شیشه‌ پیله‌های‌شكسته‌ بی‌مصرف‌ مانند كاسه‌ پیاله‌های‌ترك‌خورده‌ و لب‌پریده‌ كه‌ تا این‌ هنگام‌ دل‌ به‌طرد و دور افكندنشان‌ راضی‌ نمی‌گردید، به‌ بیرون‌افكنده‌ شده‌ یا برای‌ فروش‌ به‌ دوره‌گردها، كنارگذاشته‌ می‌شدند.
       در این‌ خانه‌ تكانی‌ها اطاق‌ها كاملا از اشیا واثاث‌ تخلیه‌ گردیده‌ و جزء و كل‌ آن‌ به‌ حیاطهاریخته‌ شده‌ تا پس‌ از نظافت‌ و خاك‌گیری‌ وشستشو به‌ جاهای‌ خود برگردانده‌ شوند و ایضا درهمین‌ خانه‌تكانی‌ها بود كه‌ قیافه‌ اطاقها تغییرات‌كلی‌ یافته‌ و ظروف‌ چینی‌ مكان‌ عوض‌ كرده‌ و به‌جای‌ دیگر قرار می‌گرفت‌ و تنوعی‌ به‌ وجودمی‌آورد.
      پس‌ از آن‌ نوبت‌ سبزكردن‌ سبزی‌ می‌رسیدكه‌ به‌ نسبت‌ (سنگینی‌ و سبكی‌) دست‌ سبزكننده‌، ازبیست‌ تا ده‌ روز به‌ عید مانده‌ صورت‌ می‌گرفت‌ واین‌ نیز به‌ این‌ ترتیب‌ بود كه‌ زن‌ خانه‌ به‌ تعدادجمعیت‌ خانواده‌، مشت‌ مشت‌ گندم‌، عدس‌، ماش‌و یا هر چه‌ خواسته‌ عقیده‌شان‌ بود، به‌ طوری‌ كه‌بعد از مشت‌كردن‌ و به‌ طرف‌ ظرف‌ بردن‌ چیزی‌ ازمشتش‌ به‌ زمین‌ نیفتد، برداشته‌ و در ظرفی‌ سفالین‌می‌ریخت‌ و با هر مشت‌، نیت‌ سلامتی‌ و تندرستی‌ وخوشی‌ و خوشبختی‌ و مال‌ و گشایش‌ و آنچه‌ را كه‌به‌ هر یك‌ از افراد مربوط می‌گردید، كرده‌، آب‌نیم‌گرم‌ ریخته‌، در جای‌ گرم‌ و اگر هوا زیاد سردبود و جای‌ گرم‌ نبود، در پای‌ كرسی‌ می‌گذاشت‌ وهر روز آب‌ خورد رفته‌اش‌ را به‌ اومی‌رساند تادانه‌ها در ظرف‌ كجه‌ (نیش‌) زده‌ و به‌ سفیدی‌گرایند.
      آنگاه‌ آن‌ را در دستمال‌ ریخته‌ و سه‌ روز نیز بارطوبت‌ معتدل‌ در دستمال‌ نگاه‌ می‌داشت‌ تانقره‌ای‌ شده‌ و كاملا نیش‌هایش‌ بالا بیاید. سپس‌ دردوری‌ مسی‌ یا بشقاب‌ و دوری‌ چینی‌ و مانند آن‌ ویا مطابق‌ جمعیت‌ خانه‌ در ظروف‌ كوچك‌ و بزرگ‌پهن‌ كرده‌ و رویش‌ را دستمال‌ می‌كشید و آب‌پاشیده‌ و روزها در معرض‌ آفتاب‌ و شبها درگرمترین‌ اطاق‌ یا مكان‌ می‌گذاشت‌ تا سبزه‌ها رخ‌كشیده‌ و رو به‌ سبزی‌ بیاورند، آنگاه‌ روبان‌ قرمزی‌به‌ دورش‌ بسته‌، پاپیون‌ مانند گره‌ زده‌ و با گلهای‌پارچه‌ای‌ رنگارنگ‌ كه‌ به‌ اطراف‌ روبان‌می‌دوخت‌، آن‌ را زینت‌ كرده‌ و آماده‌ می‌نمود.
      از همین‌ روزها هم‌ بود كه‌ دكانهای‌ شیرینی‌فروش‌ها، آجیل‌فروشها، خیاطها، كفاشها،كلاهدوزها، گیوه‌ فروشها، ماهی‌فروشها وسبزی‌فروشها رونق‌ بسزا گرفته‌ و ناهار بازارشان‌شروع‌ می‌گردید. كسبه‌ و پیشه‌وران‌ دیگری‌ نیزبودند كه‌ به‌ دور كوچه‌ها و گذرها به‌ راه‌ افتاده‌ وورود بهار را بشارت‌ می‌دادند. از جمله‌ نعناع‌ترخونی‌ها كه‌ با لاوك‌های‌ چوبی‌ پونه‌وحشی‌های‌ پرعطر و بوی‌ ترخون‌های‌ پاكوتاه‌ وتربچه‌ نقلی‌های‌ آب‌زده‌ خود، آهنگ‌ "آی‌ گل‌پونه‌، نعنا پونه‌، نوبر بهاره‌ گل‌ پونه‌، تربچه‌ نقلیه‌، نعناو ترخون‌" سر می‌دادند.
       و بستنی‌ فروشهای‌ چرخی‌ و قالبی‌ كه‌ باراه‌انداختن‌ چرخها و سرگرفتن‌ بشكه‌ قالب‌بستنی‌شان‌ "بیا كه‌ بهار آوردم‌، نوبر بهار آوردم‌،جیگر و جلا می‌ده‌ بستنی‌، پر هل‌ و گلابه‌ بستنی‌"داد می‌زدند.
      و آب‌ آلویی‌ كه‌ لگن‌های‌ آلو خیس‌ كرده‌ خودرا سر هر سه‌راه‌ و چهارراه‌ بر روی‌ چهار پایه‌های‌بلند خود گذارده‌ و "سرآبه‌ آب‌آلو، تشنه‌ بیا آب‌آلو، صفرا بره‌ آلو" داد می‌زدند.
      و همچنین‌ باغبان‌ها كه‌ بیل‌ به‌ دوش‌ "آی‌باغچه‌ بیل‌ می‌زنیم‌، آی‌ مو هرس‌ می‌كنیم‌" دادمی‌زدند.
      آداب‌ شب‌ چهارشنبه‌ سوری‌
      از یكی‌ دو روز به‌ شب‌ چهارشنبه‌ سوری‌ مانده‌،آب‌های‌ حوض‌ و حوضچه‌های‌ خانه‌ را خالی‌ وعوض‌ می‌كردند، به‌ این‌ صورت‌ كه‌ قبلا زنها ظروف‌دم‌دستی‌ و سپس‌ هر چیز كثیف‌ و شستنی‌ خود،مانند البسه‌، علی‌الخصوص‌ لباس‌های‌ زیر را داخل‌هم‌ شسته‌، آب‌ كشیده‌ و به‌ روی‌ بند پهن‌ می‌كردندو به‌ نیت‌ اتصال‌ خانواده‌ از بغل‌ به‌ همشان‌ گره‌می‌زدند.
      بعد از آن‌ كمی‌ سركه‌ و زغال‌ به‌ هر كدام‌ ازحوض‌ و حوضچه‌ها ریخته‌ و آب‌ حوض‌كش‌ خبرمی‌كردند، یا دسته‌ جمعی‌ كمك‌ كرده‌ و آنها راخالی‌ و آبهایشان‌ را به‌ نیت‌ بیرون‌ ریختن‌ سیاهی‌ وترشی‌ و چرك‌دلی‌ از خانواده‌ به‌ جوی‌ كوچه‌می‌ریختند و هركدام‌ از اهل‌ خانه‌، حب‌ نبات‌ یاحبه‌ قندی‌ در آب‌ تازه‌ حوض‌ و حوضچه‌می‌انداختند كسی‌ تا در رفتن‌ توپ‌ سال‌ نو وآمدن‌ عمونوروز حق‌ دست‌زدن‌ به‌ آبی‌ كه‌روشنایی‌ و صفای‌ تازه‌ به‌ خانه‌ آورده‌، را نداشته‌ ودرصورت‌ اضطرار باید تا برگزاری‌چهارشنبه‌سوری‌ صبر می‌كردند.    
      فال‌ گوش‌
      در این‌ شب‌ بود كه‌ با فال‌ گوش‌ ایستادن‌ وگوش‌ به‌ سخنان‌ رهگذران‌دادن‌، سرنوشت‌ وآینده‌ سال‌ جدید معلوم‌ می‌گردید و این‌ نیز چنین‌بود كه‌ هر كس‌ از زن‌ و مرد، كه‌ بیشتر آنها را زنان‌تازه‌ سال‌ و دختران‌ به‌ خانه‌ مانده‌ تشكیل‌می‌دادند، بعد از غروب‌ این‌ شب‌، در پس‌ درهای‌خانه‌ها و سرپیچ‌ كوچه‌ها و بالای‌ بامها، كه‌ اشراف‌به‌ كوچه‌ داشته‌ و خفای‌ گذرگاههای‌ كم‌تردد باشد،به‌ گوش‌ دادن‌ فال‌ ایستاده‌ و استراق‌ سمع‌رهگذران‌ می‌كردند و اول‌ رهگذری‌ كه‌ از آنهامی‌گذشت‌ و چیزی‌ بر زبان‌ می‌آورد، یا جمعی‌ كه‌با هم‌ حرف‌ می‌زدند، كلماتشان‌ تفال‌ آینده‌ آنهامی‌گردید; به‌ این‌ معنی‌ كه‌ مثلا اگر رهگذر، درحرف‌ یا آوازش‌ كلمات‌ پول‌ و مال‌ و وصال‌ و ماننداین‌ها را آورده‌ یا چند نفری‌ كه‌ با هم‌ می‌گذشتند،شوخی‌ و خنده‌ و نشاط داشته‌ یا سخنان‌ دل‌آویزسفر و زیارت‌ و عروسی‌ و كسب‌ و رواج‌ و مانند آن‌را بر زبان‌ می‌آوردند، دلیل‌ آن‌ را بود كه‌ آن‌ سال‌بر آنها خوش‌ گذشته‌ و كامشان‌ روا و حاجاتشان‌ اداخواهد بود و هر آینه‌ برخلاف‌ اینها سخن‌ از غم‌ وبدبختی‌ و بی‌كاری‌ و مرض‌ و بیماری‌ و درد وناهمواری‌ و مرگ‌ومیر و این‌گونه‌ مسائل‌ به‌ میان‌می‌آوردند، نمودار آن‌ بود كه‌ در آن‌ سال‌روزشان‌ تباه‌ و روزگارشان‌ سیاه‌ می‌بود و بایدانتظار بدبختی‌ها و مصائب‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ای‌ راداشته‌ باشند و به‌ همین‌ جهات‌ نیز بود كه‌ بی‌مزه‌هاو ننرهای‌ رهگذر هم‌ از این‌ مطلب‌جویی‌هااستفاده‌ زشت‌ كرده‌ و برای‌ خنده‌، گاهی‌سخت‌ترین‌ و دردآورترین‌ كلمات‌ را مانند مردن‌پدر فلانی‌ و از بام‌پرت‌شدن‌ فلان‌ كس‌ و شوهرفراری‌ فلان‌ قوم‌ و خویش‌ و در چاه‌ افتادن‌ فلان‌بچه‌ و امثال‌ آن‌ را بر زبان‌ می‌آوردند كه‌ جوابهای‌آنها هم‌ از طرف‌ شنوندگان‌ غم‌گرفته‌ جز آن‌ نبودكه‌ "حناق‌ به‌ توی‌ گلویت‌ بیفتد و خفقان‌ مرگ‌بگیری‌" و این‌ قبیل‌، كه‌ در هر صورت‌ قهقهه‌ راسرداده‌ و آن‌ را وسیله‌ تفریح‌ و تفنن‌ خودمی‌ساختند، اما در عوض‌ خیرخواهان‌ ونیك‌اندیشان‌ و مژده‌رسانهایی‌ هم‌ بودند كه‌ با آوازو صدا و مكالمه‌ شاد، شنوندگان‌ را شادمان‌ وامیدوار ساخته‌ و در این‌ شب‌ سخنان‌ خوش‌می‌گفتند.
      قاشق‌زنی‌
      از دیگر كارهای‌ این‌ شب‌ قاشق‌زنی‌ به‌ وسیله‌زنها و دخترها بود كه‌ از دو سه‌ ساعت‌ از شب‌گذشته‌، كه‌ تردد مردم‌ در كوچه‌ها اندك‌ گشته‌ وآنها به‌ خانه‌ها رفته‌ بودند، شروع‌ شده‌، چادر به‌سر كرده‌ و همراه‌ پیاله‌ مسی‌ و قاشق‌ چوبی‌ كه‌صدای‌ بم‌ لطیف‌ داشته‌ باشد، به‌ پشت‌ در خانه‌هارفته‌ و به‌ زدن‌ قاشق‌ها به‌ لب‌ پیاله‌ها می‌پرداختندو منتظر می‌ماندند تا از طرف‌ ساكنان‌ منازل‌ چیزی‌در پیاله‌های‌ آنها افكنده‌ شود كه‌ باز این‌ نیز تفالی‌بود كه‌ به‌ وسیله‌ اشیای‌ دریافتی‌، خود را در نیات‌كامروا یا ناكام‌ می‌انگاشتند.
      شب‌ سال‌ نو، رشته‌ پلو
      شب‌ سال‌ نو یعنی‌ شب‌ بعد از تحویل‌، شب‌خوردن‌ رشته‌پلو بود كه‌ با آن‌ سررشته‌ كارها به‌دست‌ می‌آمد; مخصوصا اگر خرمای‌ مفصلی‌ هم‌لای‌ آن‌ گذارده‌ و كشمش‌پلوی‌ سرخ‌كرده‌ای‌ رازینت‌بخش‌ روی‌ آن‌ می‌كردند تا ضعف‌ سستی‌برنج‌ را از تنشان‌ برای‌ تا آخر سال‌ دور كرده‌ وقوتشان‌ بدهد و همین‌ رشته‌پلو بود كه‌ خوردن‌آن‌ در این‌ شب‌ رشته‌ كار و بخت‌ و زندگی‌ به‌دستشان‌ می‌داد; در كارهایی‌ كه‌ با آن‌ انجام‌می‌دادند.
      اگر مرد و سرپرست‌ خانواده‌ بود و رشته‌ كسب‌ وكار از دستش‌ به‌ در رفته‌ بود، اولین‌ بشقاب‌ این‌ پلورا برای‌ او می‌كشیدند. اگر دختری‌ بختش‌ بسته‌ ودر خانه‌ مانده‌ بود، زیر دیگ‌ اجاق‌ را، او روشن‌می‌كرد و موقع‌ كشیدن‌ غذا، در دیگ‌ را، اوبرمی‌داشت‌.
      اگر كسی‌ بی‌پول‌ بود، رشته‌ غذا را خشك‌ كرده‌و در كیسه‌ پولش‌ می‌انداختند. اگر برای‌ مهر ومحبت‌ و عقد دوستی‌ و مودت‌ به‌ خورد كسی‌می‌دادند، محبت‌ و پیوستگی‌شان‌ همیشگی‌می‌گشت‌ و این‌ دستور برای‌ بخت‌گشایی‌ برو برگردنمی‌نمود; به‌ این‌ صورت‌ كه‌ كسی‌ كه‌ می‌خواهندبختش‌ باز شود، باید موقع‌ كشیدن‌ پلو از خانه‌بیرون‌ رفته‌ و در می‌زد و مادر یا مادربزرگ‌ اوبشقابی‌ از آن‌ غذا كشیده‌، پشت‌ در برده‌ و باپرسیدن‌ كی‌ هستی‌ و جواب‌ او كه‌ بگوید: "بازبكن‌"، در را به‌ رویش‌ باز كرده‌ و بشقاب‌ پلو را به‌دستش‌ می‌داد و سوره‌ "انا اعطینا" را خوانده‌ و به‌صورتش‌ فوت‌ می‌كرد و می‌گفت‌ كه‌ از پلو بخوردو بخت‌ بسته‌، با دو لقمه‌ خورده‌ وارد خانه‌ بشود وكاملتر و مجرب‌ترش‌ این‌ كه‌ تمام‌ بشقاب‌ پلو راپشت‌ در بخورد، اما آنچه‌ این‌ عمل‌ را خاطر جمع‌می‌نمود، این‌ بود كه‌ باید پزنده‌ آن‌ از ابتدا تاآخر، نه‌ از آن‌ چشیده‌ و نه‌ چیزی‌ از آن‌ به‌ دهان‌ببرد.
      نور و چراغ‌
      از دیگر اعتقادات‌ شب‌ سال‌ نو این‌ بود كه‌ بایدشعله‌ و نور و چراغ‌ زیاد در خانه‌ باشد; یعنی‌اجاقشان‌ روشن‌ و چراغهایشان‌، هر چند كه‌ دارندو حداقل‌ در هر اطاق‌ یكی‌ دو چراغ‌، روشن‌باشد، كه‌ سوای‌ سنت‌ ملی‌، روایت‌ مذهبی‌ نیزداخل‌ آن‌ شده‌ بود; روایتی‌ كه‌ مصرف‌ نور وچراغ‌ را هر چه‌ باشد، اسراف‌ ندانسته‌، به‌همان‌گونه‌ كه‌ مصارف‌ سفر حج‌ هر چه‌ تبذیر و به‌هر خاطر كه‌ شود، اسراف‌ به‌ حساب‌ نیامده‌ ومواخذه‌ نخواهد داشت‌ و همین‌ چراغها بود كه‌باید یك‌سره‌ تا صبح‌ یك‌ روز بعد از سال‌ نو; یعنی‌روز دوم‌ نوروز روشن‌ مانده‌ و خللی‌ در روشنایی‌آنها به‌ وجود نیاید، در حدی‌ كه‌ حتی‌ درنفت‌گیری‌ آنها باید كمال‌ دقت‌ به‌ عمل‌ می‌آمد تاخاموش‌ نشده‌ و لطمه‌ای‌ به‌ شعله‌ و لوله‌ و لاله‌ آنهااصابت‌ ننماید.
      و جالب‌ این‌ كه‌ عقیده‌ داشتند اگر چراغها ازابتدا تا انتها همچنان‌ صحیح‌ و منور مانده‌ ونورافشانی‌ كنند، سال‌ صاحب‌ آن‌، پربركت‌ ونعمت‌ و با دلخوشی‌ و تندرستی‌ و سلامت‌ توام‌می‌گردید.
      اگر لوله‌ها یا لاله‌ها، دودزده‌ یا شمع‌ آنها به‌یك‌سو می‌افتاد، تاریكی‌ و تلخی‌ و كدورت‌ درزندگی‌ آنها بروز كرده‌ و تحول‌ ناگوار پدیدمی‌آمد.
      حاجی‌ فیروزها
      حاجی‌ فیروزها گروهی‌ بودند كه‌ از دوران‌ارباب‌ و نوكری‌ و حرمسراداری‌ وخواجه‌سرانگه‌داری‌ به‌ وجود آمده‌ بودند;به‌این‌خاطر كه‌ چون‌ آزاد و یا رانده‌ شده‌ و یاتشكیلات‌ اربابانشان‌ به‌هم‌ ریخته‌ بود،بی‌سروسامان‌ می‌شدند، به‌ ناچار به‌خاطر بی‌مویی‌صورت‌ و سیاهی‌ چهره‌ مورد مسخره‌ مردم‌قرارگرفته‌ و امرار معاش‌ می‌كردند. آنها با سیاه‌كردن‌ چهره‌ و پوشیدن‌ لباس‌ سرخ‌ به‌خاطرنشاطبخشی‌ و داشتن‌ نام‌ فیروز، كه‌ یكی‌ از اسامی‌بعد از خریده‌شدنشان‌ بود كه‌ صاحبانشان‌ به‌خاطرشگون‌ به‌ رویشان‌ می‌گذاشتند; مانند: مبارك‌،سعادت‌، شربت‌، بشیر، زمرد، الماس‌، یاقوت‌ وامثال‌ آن‌.
      محل‌های‌ سیزده‌به‌در
      اماكنی‌ را كه‌ در آن‌ به‌ سیزده‌به‌در می‌رفتند،عبارت‌بود از بیرون‌ هر دروازه‌; مانند: بیرون‌دروازه‌ دولت‌، زیر سایه‌ درختهای‌ باغ‌صنیع‌الدوله‌ و كنار نهرهای‌ منشعب‌ از آن‌ و باغاتی‌كه‌ از آن‌ مشروب‌ می‌شدند. بیرون‌ دروازه‌شمیران‌، كنار جوی‌ خیابان‌ شمیران‌ و سایه‌درختهای‌ اقاقیا و زبان‌ گنجشك‌ آن‌ تا باغ‌ صبا وبالاتر. بیرون‌ دروازه‌ دوشان‌ تپه‌ تا خود دوشان‌تپه‌و سلیمانیه‌ و باغ‌ وثوق‌الدوله‌. بیرون‌ دروازه‌دولاب‌ تا منتهاالیه‌ دولاب‌ و سبزی‌كاری‌ها وسرآسیاب‌های‌ آن‌ و كنار جویها و زیر هر تك‌درخت‌ و رشته‌ درختی‌ كه‌ می‌توانست‌ قابل‌ نشستن‌باشد، چه‌ این‌ مرغوب‌ترین‌ محل‌ برای‌ سیزده‌به‌دربود كه‌ تهرانی‌ها به‌ آنجا هجوم‌ بردند.
      همچنین‌ بیرون‌ دروازه‌ خراسان‌ كه‌ آن‌ نیز بازمنتهی‌ به‌ دولاب‌ و اكبرآباد و گوشه‌ زوایای‌ آن‌می‌گردید و بیرون‌ دروازه‌ شاه‌عبدالعظیم‌ كه‌ به‌آب‌ متكا و چشمه‌ علی‌ و باغ‌ بی‌بی‌زبیده‌ و باغات‌ابن‌بابویه‌ و مسجد ماشاءا... و صفاییه‌ و باغ‌شاه‌سلطنه‌ و باغ‌ درویش‌ صفا و سرآسیاب‌ و خود شاه‌عبدالعظیم‌ و غیره‌ می‌انجامید، منهای‌ دروازه‌غارو دروازه‌ خانی‌آباد; زیرا بیرون‌ دروازه‌های‌ آن‌،جز برای‌ بازی‌ اطفال‌ و بزرگسالان‌ و قمار و الواتی‌و رذالت‌، به‌ كار دیگری‌ نمی‌آمد و سبزه‌ و درختی‌در آن‌ به‌ نظر نمی‌رسید. ساكنان‌ خود آن‌ نیزنصفی‌ به‌ طرف‌ دروازه‌ گمرك‌ و سبزه‌كاری‌های‌امین‌الملك‌ و مثل‌ آن‌ و نصفی‌ به‌ طرف‌ شاه‌عبدالعظیم‌ و دولت‌آباد و منصورآباد و عبدا...آبادو باغات‌ فرح‌آباد رومی‌آوردند. 
      سارا امینی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۶۷۱۸ در تاریخ جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۱
      درباره عدد هفت و هفت سین

      .


      عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف:

      عدد هفت در قدیم : مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند ، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است ، ایام هفته هفت روز است.

      هفت از نظر مذاهب: به عقیده هندیها در آئین برهما انسان هفت بار می میرد .


      هفت در آئین مسیح : هفت معجزه ، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است ، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است ، به نظر فرقه کاتولیک ، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد.

      هفت در اسلام: آسمان هفت طبقه دارد . فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد . گناهان اصلی هفت عدد است . پیش از اسلام در بین اعراب ، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است . هفت نفر قاری قرآن معروف بودند ، هفت بار شستن اشیاء ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نیز مذکور است .

      هفت در تصوف : هفت وادی سلوک در تصوف معروف است 1) طلب ، 2)عشق ، 3)معرفت ، 4) استغنا ، 5)توحید ، 6) حیرت ، 7)فنا ، مولوی می گوید:


      هفت در تاریخ : همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش ، هفت نقش ملاحظه می شود . جنگهای هفت ساله در زمان لوئی 11 واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است . هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است.

      معابد هفت طبقه: در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد.


      درباره نوروز و هفت سین
      \"من پیروزم و نامم خجسته است و از نزد خدا مى آیم و خواهان نیك بختى هستم و با تندرستى و گوارایى وارد شده ام وسال نو را همراه آورده ام!\"

      \"نوروز\" بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آریایى هاى ساكن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه همراه با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند.برخى از پژوهشگران ، ریشه ی تاریخى این جشن را به \"جمشید پیشدادى\" نسبت مى دهند و نوروز را \"نوروز جمشیدى\" مى خوانند. این گروه معتقدند كه جمشیدشاه پس از یك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یك روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى از وى بدیدند جشن گرفتند و آن روز را \"نوروز\" خواندند.فردوسى شاعر بزرگ پارسى گوى نیز در شاهنامه پیدایش نوروز را به جمشیدشاه نسبت مى دهد:

      به جمشید برگوهر افشاندند - مر آن روز را روز نو خواندند
      سر سال نو هرمز فرودین - بر آسوده از رنج روى زمین
      بزرگان به شادى بیاراستند - مى و جام و رامشگران خواستند
      چنین جشن فرخ از آن روزگار - به ما ماند از آن خسروان یادگار

      اما دلیلی كه \"نوروز\" را از دیگر جشن هاى ایران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، \"فلسفه وجودى نوروز\" است : زایش و نوشدنى كه همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى شود.

      به گفته ی جامعه شناسان یكى از نمودهاى زندگى جمعى ، برگزارى جشن ها و آیین هاى گروهى است: گردهم آمدن هایى كه به نیت نیایش و شكرگزارى و یا سرور و شادمانى شكل مى گیرند.برهمین اساس جشن ها و آیین هاى جامعه ایران را هم مى توان به سه گروه تقسیم بندى كرد:
      جشن ها و مناسبت هاى دینى و مذهبى
      جشن هاى ملى و قهرمانى
      جشن هاى باستانى و اسطوره اى

      گفتنی است که ایرانیان باستان در گذشته به شادى به عنوان عنصر نیرودهنده به روان انسان، توجه ویژه اى داشتند و براساس آیین زرتشتى چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان ، مهرگان ، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نیایش برگزار مى كردند.هر چند سایر جشنها کم کم از یاد رفت، دراین بین نوروز بنا به اصل تازگى بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغییر پدیده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونى هایى همراه است.به هرحال در آیین هاى باستانى ایران براى هر جشن \"خوانى \" گسترده مى شد كه داراى انواع خوراكى ها بود. خوان نوروزى \"هفت سین \" نام داشت و مى بایست از بقیه خوانها رنگین تر باشد. این سفره چندساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد.همچنین میزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش كردن خوراكى ها در كنار سفره گماشته مى شد و این خوان نوروزى برپایه ی شماره ی مقدس هفت بنا شده بود.

      توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است : \"تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى اینكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پیش از زرتشت براى انسان گرامی بوده و در آیین هاى گوناگون به نمادهاى گوناگون دیده مى شود ، مانند هفت آسمان ، هفت دریا ، هفت گیاه و... \" همچنین اسناد تاریخى از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
      اهورامزدا(به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیك ) ، اردیبهشت (پاكى وراستى )، شهریور (شهریارى آرزو شده با كشور جاودانى )، سپندارمزد (عشق و پارسایى ) ، خرداد (رسایى و كمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است كه \"هفت سین \" نخست \"هفت شین \" بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است .
      شمع، شراب ، شیرینى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات ، اجزاى تشكیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود \"هفت چین \" در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.به گواه تاریخ در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى خوردنی و نوشیدنی مى گذاشتند كه به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند و در زمان ساسانیان هفت شین رسم مردم ایران شد و شهد و شراب و شاهد و شمع و شیر و شایه (میوه) و شمشاد نشانه های نوروز شدند.

      پس از یورش تازی ها به ایران مردم برای نگهداری از فرهنگ خود هفت سین را جایگزین هفت شین نمودند و به همین دلیل، چون در اسلام \"شراب\" حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه سركه مى شد انتخاب كردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداكرد.به هرروى خوراكى هاى ویژه ای بر سفره هفت سین مى نشینند كه عبارتند از: سیب، سركه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه)
      خوراكى هایى كه به نیت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
      سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
      سیب : هم نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند. مى گویند كه سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت كه اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مى كرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.
      سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زایندگى. عده اى عقیده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!

      سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است. درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هریك از آنها یكى از غلات را مى كاشتند و خوب روییدن هریك را به فال نیك مى گرفتند و برآن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.
      سماق و سیر نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است:

      دراین میان \"تخم مرغ\" نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. \"آینه\" نماد روشنایى و راستی است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد.
      \"آب و ماهى\" نشانه بركت در زندگى هستند و ماهى به عنوان نشانه ی اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.
      و \" سكه\" كه نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت بركت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۲
      جشن نوروز در جهان

      در جهان کمتر قومی را می توان یافت که به گونه ای فرارسی بهاران و سبزینگی مجدد زمین را گرامی ندارد و نسبت به آمد و شد نرگس و نسرین بی تفاوت باشد.اما بهار در میان ا قوام آریایی که با طبیعت و دگرگونی های آب و هوا پیوند معنوی دیرپایی برقرار کرده اند جایگاهی کم نظیر دارد، به طوری که آغاز سال نوی خورشیدی با اولین جلوه های بهار همزمان گردیده است.

      شاید مهر ناگسستنی این اقوام به زیبایی های عناصر چهارگانه آب، آتش، خاک و هوا بوده که نوروز و دیگر جشن های فصلی آریانا مانند مهرگان، سده و یلدا را خلق کرده است. در میان این جشن ها نوروز بی گمان بگونه ای خودجوش به بخش مهمی از هویت ملی، میراث فرهنگی و وجه تمایز این اقوام بدل گشت. علت سخت جانی و پایداری نوروز در درازنای تاریخ را باید در همین باورهای بومی و فرهنگ مشترک مردمان نجد ایران جستجو کرد. حتی حملات ویرانگر اعراب و مغولان هم نتوانست ریشه های تنومند آن را بخشکاند. عجبا که اقوام ایرانی زیرکانه توانستند مهاجمان حاکم را جذب فرهنگ خود کنند و آنان را با نوروز، پیک مهر و عشق، آشتی دهند. پس نوروز ماندنی که شد هیچ، حتی در بخش وسیعی از مسیر جاده ابریشم نیز گسترش یافت.

      کشورهای حوزه نوروز که یکی از مراکز مهم تمدن جهان محسوب می شوند در محدوده بسیار وسیعی در خاور میانه، آسیای میانه، قفقاز و شبه جزیره هند و حتی در جزیره زنگبار (شرق قاره آفریقا) پراکنده اند. هرچند مراسم جشن نوروز در میان مردمان این حوزه بر حسب تنوع و زیبایی های قومی، فرهنگی و ویژگی های اقلیمی رنگ و بوی متفاوتی دارد، ولی نزد همگان روح و انگیزه ای یگانه دارد.

      مهم این بوده که نوروز نماد شادی و همزیستی، تعامل و تفاهم باشد. هیچ فرمول مشترکی برای شکل و محتوای مراسم و سفره نوروزی وجود ندارد. هر قومی بسته به ذوق و هنر و خلاقیت خود به آن هویتی بومی داده است. برای مثال در شبه جزیره هندوستان که نوروز به نام \"هولی\" مشهور است، بهار را با مراسم آب پاشی (جشن آب ریزان) و پراکندن پودرهای رنگی آغاز می کنند.

      جشن آبریزان که در فرهنگ زرتشتی ریشه دارد و مظهر پاکی است در زمان ساسانیان یکی از رسوم رایج بوده و هنوز در پاکستان، آسیای میانه و در نقاطی از ایران هم رواج دارد. مردم هندوستان نخستین روز بهار را در کنار آتش جشن می گیرند. نوازندگان می نوازند و حاضرین به وجد آمده پایکوبی می کنند. پارسیان هند که از همه اقوام ساکن شبه جزیره در برگزاری نوروز کوشاترند، در آتشکده ها با دیدار خویشاوندان و دوستان و دود کردن چوب صندل شادمانه به استقبال نوروز می روند و با نیایش، توبه و طلب آمرزش سال جدید را آغاز می کنند. در پاکستان که نوروز جشن \"عالم افروز\" نام دارد به خصوص نزد شیعیان عزیز است. آنان به نوروز رنگ مذهبی داده اند، چراکه معتقدند حضرت علی در نوروز به خلافت رسیده است. البته پیوند دادن نوروز با خلافت امام اول وحادثه غدیر خم در بخش مهمی از جهان تشیع مرسوم بوده و هست.

      ریشه این گونه باورها را باید در سلسله صفویه و تلاش های محمد باقر مجلسی برای منطبق ساختن این عید با اسلام و آیین شیعه جستجو کرد. اهل تشیع پاکستان مراسم خود را با خواندن دعا و قرآن شروع می کنند و حتی سفره نوروزی را که از هفت میوه خشک و کلوچه تشکیل می شود، \"سفره امام علی\" می نامند. در شهر مزار شریف، در استان بلخ افغانستان هم در آرامگاهی که منسوب به حضرت علی است جشن گل سرخ برگزار می کنند.

      در نزدیکی زیارتگاه، بیرقی بنام \"ژنده\" را که با پارچه های سبز و سرخ تزیین کرده اند برای چهل روز برافراشته می کنند و مردم به ویژه معلولین و بیماران حتی از ایران و تاجیکستان برای شفا و معجزه به آنجا می روند و با نذر و دعا کنار علم جمع می شوند و نوروز را جشن می گیرند. در ماه فروردین استان بلخ پر از لاله های سرخ رنگ است و با زیبایی حیرت انگیزی بهار را مژده می دهد. بومی های منطقه بر این باورند که این گل ها هرساله از خون امیر مومنان رنگین می شوند. این داستان کشته شدن سیاوش و روئیدن لاله های سرخ روی مزارش را به یادها می آورد. در کابل هم مردم به دامنه کوه سخی شاه می روند. جشن و پایکوبی های آنجا زبانزد مردم افغانستان است.

      در آسیای میانه نوروز یکی از ارکان هویت ملی به شمار می رود که در زندگی اجتماعی آنان نقش بسزایی دارد. همین نیاکان تاجیکان در زمان سامانیان بودند که پس از حمله اعراب، نوروز را به سبک ساسانیان زرتشتی زنده کردند. هنوز باورهای زرتشتی میان آنان مرسوم است. برای مثال برخی از تاجیک ها هنگام نوروز برای نیایش بر سر آرامگاه رفتگان خود می روند.

      زرتشتیان معتقدند که فروهرها یا روح درگذشتگان به مدت پنج روز پیش از نوروز به دیدار عزیزان خود به زمین برمی گردند. مردم تمدن باستانی سغد که در آسیای میانه از جمله در تاجیکستان کنونی زندگی می کردند، در ماه دوازدهم برای مردگان غذا و نوشیدنی می گذاشتند. در تاجیکستان نوروز با مراسم دیدنی \"گل گردانی\" شروع می شود. کودکان و نوجوانان کمی پیش از نوروز به دامنه کوه ها و تپه ها می روند و گل های سیه گوش و بایچیچک تازه روییده را می چینند و درحالیکه ترانه ای در وصف بهار می خوانند به شهر یا ده خود برمی گردند. اهل خانه به ویژه مسن ترها گل ها را می گیرند، بوسه ای بر آن می زنند و سپس روی چشمانشان می مالند و به پیام آور بهار، گندم، نخود، عدس و کمی پول هدیه می دهند. در حین جشن همه به خیابان ها و مراکز تجمع سرازیر می شوند.

      مسابقه های کشتی با زورآزمایی دو پهلوان سالخورده شروع می شود و در محوطه ای بازتر بزکشی برگزار می شود. دختران با لباس های رنگارنگ و موهای بلند و بافته می رقصند. شایسته ترین دختر نوروزی انتخاب می شود که سوار بر ماشینی پر از گل های بهاری در خیابان های شهر می گردد. با همراهی دهل و سرنا عروسی های دست جمعی برپا می کنند.

      عده ای تمام شب را با موسیقی و پایکوبی بیدار می مانند و سمنو می پزند و هرکس خوابش ببرد بر او آب می پاشند یا با ذغال سیاهش می کنند. و اما پیام آور آغاز بهار در شهرهای سمرقند و بخارا، مکه و مدینه فارس زبانان، درنا ها و لک لک هایی هستند که در نوروز از سرزمین های گرمسیر به آن سوی کوچ می کنند.

      پیران کارآزموده به تماشای پرواز این پرندگان می نشینند و از ارتفاع پرواز آنها پیش بینی می کنند که سال نو تا چه حد پر برکت و پر محصول خواهد بود. کدبانوها به جز سمنو، نان و کلوچه های بسیار متفاوتی می پزند که در آسیای میانه شهرت دارند. یهودیان این دو شهر ازبکستان که اکثرا فارس زبان می باشند در کنار دیگر باشندگان نوروز را در فضایی صمیمی و شورانگیز جشن می گیرند. نوروز نژاد و آیین و مرزهای سیاسی نمی شناسد.

      این جشن نشانه پیوستگی و وابستگی انسان با طبیعت است. مردم قزاقستان که زندگی شان با اسب پیوند ناگسستنی دارد حتی برای پختن \"کوجه\"، غذای نوروزی خود، از گوشت اسب استفاده می کنند. شیر و ماست را که نماد سپیدی و نیکی است در سفره نوروزی می گذارند. به نوزادهایی که در اوایل بهار زاده می شوند، نام \"نوروز بیک\" می دهند و ترکه خاصی را دود می کنند تا ارواح خبیث را از خانه و کاشانه خود دور نگه دارند. در قرقیزستان فرارسیدن نوروز را زنان و مردان پیر مژده می دهند و سپس دهقانی به صورتی نمادین با گاوی به شخم و کشت زمین می پردازد.

      بازار عید نوروز برپا می کنند و گروهی از زنان و مردان هنرمندانه اسب سواری می کنند. در جمهوری آذربایجان، سرزمین نظامی گنجوی و خاقانی شروانی، نوروز مسلما غریبه نیست، بلکه بخشی از میراث فرهنگی و بومی منطقه اران است.

      در آذربایجان، سرزمین آتشکده ها، مراسم چهارشنبه سوری با شور و شوق بیشتری برگزار می شود. یکی از رسم های این منطقه \"کلاه گردانی\" است. کودکان و نوجوانان کلاهی کنار در خانه همسایه ها می گذارند تا آنان کلاه شان را از شیرینی پر کنند. درحالی که ایرانی ها سبزه را پس از سیزده روز در آب روان می اندازند، آذربایجانی ها آن را روی سنگ مزار رفتگانشان می گذارند. در مناطق کردنشین عراق، ترکیه و سوریه، مردم روی کوه ها آتش برپا می کنند و پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک ماردوش را که نماد استبداد و ستمگری است، جشن می گیرند. به باور کردان، کاوه از تیره کردها بوده که برای پایان دادن به نسل کشی کردها توسط ضحاک قیام کرده است. به این جهت نمایش حماسه کاوه آهنگر بخش مهمی از مراسم نوروزی آن دیار است.

      به جز کشورهای حوزه نوروز در بخش کوچکی از قاره آفریقا جاپای این جشن و رسم های مرتبط با آن نمایان است. بازرگانان شیرازی که از سده دهم میلادی به سواحل شرقی آفریقا و به ویژه به جزیره زنگبار رفتند، بخشی از فرهنگ آریانا از جمله نوروز را در این منطقه رواج دادند. بار دیگر پارسی های زرتشتی که در اوایل قرن بیستم از گجرات هند به زنگبار مهاجرت کردند، در بزرگداشت این جشن در این جزیره کوشیدند، به طوری که مردم زنگبار هنوز نوروز را با مراسم خاص خود از جمله آتش افروزی برگزار می کنند.

      روزنامه سیاست روز
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۳
      ریشه های نوروز

      ریشه نوروز هرچه بوده، انگیزش دگرگونی طبیعت و آغاز دوباره جاودانگی گیاهان و جانوران بوده است که برگزاری مراسمی برای آن، در اول فروردین، در زمان هخامنشیان در تخت جمشید، مانند بسیاری از ابداعات بشری، اثر ایرانیان بوده است. دلیلی که شاهدانش شکل کاخ و نگاره هایی که بر دیواره های تخت جمشید نقش بسته اند هستند، مراسمی که در آن، ملت های همه سرزمین های زیر فرمانروایی هخامنشی، در چنین روزی در آن جا گرد می آمدند تا پیشکش های خود را تقدیم کنند. اما براساس آن چه که از برخی منابع بر می آید، نوروز پیش از هخامنشیان نیز وجود داشته است، البته نه با تکیه بر اوستا که بر اساس ادبیات میانه و نوشته های پهلوی گفته می شود که اعتقاد به نوروز و رستاخیز طبیعت وجود داشته و پیش از هخامنشیان مراسمی وجود داشته است و برخی نیز این را نفی کرده اند. به هر حال نقش برجسته های تخت جمشید نیز این نظر را القا می کنند که جشن سالانه ایرانیان به انقلاب طبیعت مربوط بوده است. نوروز جشنی ملی بوده و از میان جشن های باستانی ایران، تنها جشنی بوده است که در میان پارسیان جای گرفت و جاودان ماند. در برخی دیگر کشورها، نوروز با وجود رسمی نبودن هر ساله شمار فراوانی از مردم آن ها اقدام به برگزاری این جشن ایرانی می کنند. همانند سوریه که جشن نوروز نزد کردهای ساکن سوریه از اعتبار و احترام ویژه ای برخوردار است.

      در فرهنگ و سنن هر قوم و ملتی، روزهایی و جود دارد که ریشه تاریخی و فرهنگی داشته و جلوه ای باورهایی است که حتی تا مقدسات دینی و مذهبی آنها پیش رفته وهویت فرهنگی و تاریخی آن جامعه را به نمایش گذاشته است.

      جشن نوروز برای مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیکستان جشن ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد می کنند و به نام خیدیر ایام یعنی جشن بزرگ معروف است. مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیک در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی می کنند، همچنین ظروف خانه را کاملا\" شسته و تمیز می کنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سر نیزه بالا آمد دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کرده اند و تا جشن نوروز نگه داشته اند در جلوی خانه بطور عمود می گذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانواده ای می کوشد هر چه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد و داخل خانه را مرتب چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت و شادی است وارد خانه کند. نوروز درافغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می شود. در روزهای اول سال همه دشت های بلخ ودیوار و پشت بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی که در آن لاله می سوزد این گل فقط در بلخ به وفور و کثرت می روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می رود. در اولین روز عید نوروز علم امام علی(ع) با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته می شود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نیز رسما\" آغاز می شود و تا چهل شبانه روز ادامه می یابد و در این چهل شبانه روز حاجت مندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله می نشینند. گفته شده بسیاری از بیماران لاعلاج در زیر همین علم شفا یافته اند.

      مردم این سرزمین بر این باورند که اگر علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می توان به شستشوی فرش های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره کرد. عثمانیان یا مردم ترکیه نیز امروز عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می گرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که نوروزیه نامیده می شد جهت پادشاهان و درباریان تهیه می نمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می شده است که شفابخش بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می شده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی(ع) و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه (س) دانسته اند. این مراسم نمادین، همه ریشه در فرهنگ بسیار غنی و کهن پارسیان دارد و ساکنان این گستره می توانند به خود ببالند که در میان ملت های جهان غنی ترین، فرهنگ و تفکر را در جشن سال نوی خود دارند.

      روزنامه مردم سالاری
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۴
      شکرانه نوروز

      يك سال در ايران باستان 12ماه سي روزه بود به انضمام 5 روز ?خمسه مشرقه? و هر روز از روزهاي ماه به نام يكي از ايزدان بود و ايرانيان يكشنبه، دوشنبه و چهارشنبه نداشتند. تمامي روزهاي ماه روزهاي سرور و شادي بود، چون نام روز و ماه با هم موافق مي‌افتاد، آن روز را جشن مي‌گرفتند.

      آتش در ديد ايرانيان پديده روشني، پاكي، شادابي، سازندگي، زندگي و تندرستي بود. آتش‌افروزي پيش از عيد نوروز به پيشواز رفتن اين عيد كهن است، ايرانيان در نگاهداشتن رسوم خود بيش از ديگر ملل آريايي وفاداري نشان داده‌اند و اين سنت حسنه در اعماق و ريشه‌هاي وجودي اين ملت كهن جا دارد، و چند هزار سال از برگزاري اين جشن آتش‌افروزي مي‌گذرد. گذشت ايام و حوادث بيشماري كه در اين مدت در ايران زمين به وقوع پيوسته، نتوانسته كوچكترين خللي در آداب و رسوم و سنن و برگزاري جشن‌ها به وجود آورد.

      ايرانيان در چهارشنبه‌سوري، زردي، ناپاكي و پليدي‌ها را با آتش مي‌سوزانند و سرخي و نشاط و شادابي را، آتش براي آنان به ارمغان مي‌آورد.

      در اين جشن بر تمامي چهره‌هاي شركت‌كننده در آن لبخند ديده مي‌شود. كمتر كسي است كه در جشن چهارشنبه‌سوري شركت كند و لبخند بر لبان او ديده نشود. برخي از مراسم جشن چهارشنبه‌سوري مانند آتش افروزي در سراسر ايران زمين يكسان است ولي در پاره‌اي از شهرستانها با مراسم خاص آن منطقه برگزار مي‌شود.

      بعضي بر اين باورند كه در اين شب فال گوش بايستند و به گفت‌وگوي عابران گوش دهند؛ اگر عابران سخنان اميد‌بخش گفتند، يا از خبر خوشي صحبت كردند و يا به دوست خود مژده دادند، براي كسي كه فال گوش ايستاده، نويد سال نيك و پر بركت را مي‌دهد. تهراني‌ها اعتقاد داشتند كه اگر روز برگزاري جشن چهارشنبه‌سوري كوزه‌اي نو و آب نديده را از بام خانه به خيابان بياندازند و بشكنند قضا و بلا در سال جديد از آن خانواده دور خواهد شد.

      تهراني‌ها همچنين در اين روز آجيل چهارشنبه‌سوري تقسيم مي‌كردند. كودكان را براي دوري از نحسي از زير نقارخانه عبور مي‌دادند، از ديگر مراسم آنها: قاشق‌زني، بخت‌گشايي، باطل‌كردن سحر و جادو، پختن آش ابودردا و آش بيمار بود.

      خراساني‌ها در شب چهارشنبه‌سوري نزديك غروب آفتاب هفت‌بونه (يا سه‌‌بونه) آتش در وسط كوچه و يا در حياط خانه روشن مي‌كردند و سپس بزرگ و كوچك، پير و جوان از روي بونه‌ها مي‌پريدند و مثل ساير ايرانيان مي‌گفتند:

      ( زردي من از تو، سرخي تو از من)

      در پاره‌اي از مناطق ايران‌زمين، آتش‌افروزي در چهارشنبه‌سوري رنگ مذهبي به خود گرفته است. آتش‌افروزي در چهارشنبه‌سوري را به قيام مختار ثقفي نسبت مي‌دهند و معتقدند: ?هنگامي كه مختار ثقفي به خونخواهي حضرت امام حسين(ع) قيام كرد، دستور داد بر فراز بام‌ها آتش بيفروزند و مردم در ميدان شهر گرد آيند و نبرد را آغاز كنند.

      نقل از روزنامه همشهری
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۵
      جغرافیای نوروز

      جشن ایرانی نوروز امروزه در کشورهای گوناگون به عنوان جشن رسمی برگزار می شود.

      در برخی دیگر کشورها، نوروز با وجود رسمی نبودن هر ساله شمار فراوانی از مردم آن ها اقدام به برگزاری این جشن ایرانی می کنند. همانند سوریه که جشن نوروز نزد کرد های ساکن سوریه از اعتبار و احترام ویژه ای برخوردار است.

      ● نوروز در تاجیکستان

      عید نوروز برای مردم تاجیکستان بویژه بدخشانیان تاجیکستان عید ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند و به نام خیدیر ایام یعنی عید بزرگ معروف است. مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیک در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی میکنند، همچنین ظروف خانه را بطور کامل شسته و تمیز میکنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سر نیزه بالا آمد دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کردهاند و تا جشن نوروز نگاه داشتهاند در جلوی خانه راست میگذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانوادهای میکوشد هر چه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال را در داخل خانه مرتب چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت و شادی است وارد خانه نماید.

      در این سرزمین پختن شیرینی ویژه و غذاهای متنوع جزء رسم و رسوم این ایام است، همچنین برگزاری مسابقاتی از قبیل، تاب بازی، تخم مرغ بازی، کبک جنگی، خروس جنگی، بزکشی، کشتی محلی نیز در این ایام به شادی آن میافزاید و یکی از غذاهای معروف این ایام باج نام دارد در این غذا کله پاچه گوسفند را با گندم پخته و دیگران را با آن مهمان میکنند.

      ● نوروز در افغانستان

      نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برکزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ ودیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی که در آن لاله میسوزد این گل فقط در بلخ به وفور و کثرت میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود. در اولین روز عید نوروز پرچم امام علی با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته میشود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نیز بطور رسمی آغاز میشود و تا چهل شبانه روز ادامه مییابد و در این چهل شبانه روز حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این پرچم مقدس به چله مینشینند. گفته شده بسیاری از بیماران لاعلاج در زیر همین پرچم شفا یافته اند. مردم این سرزمین بر این باورند که اگر بر افراشته شدن پرچم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروز ی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود. نوروز در ترکیه عثمانیان یا مردم ترکیه امروز عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که (نوروزیه) نامیده میشد جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده است که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه دانسته اند.

      ● نوروز در مناطق کردنشین عراق و ترکیه

      نوروز تا نخستین سالهای تشکیل جمهوری ترکیه در میان ترکان ترکیه پایدار ماند و سپس رفته رفته اهمیت پیشین خود را از دست داد و تنها در مناطق کردنشین و در پارهای از مناطق شمال رسم و آیین نوروز موجودیت خود را حفظ کرده است.

      کردهای ترکیه سالها برای به رسمیت شناخته شدن نوروز در این کشور تلاش کردند. اکنون نوروز در ترکیه تعطیل رسمی بشمار میرود.

      ● نوروز در جمهوری آذربایجان

      یکی از جشنهای بزرگ مردم اران (جمهوری آذربایجان) نوروز است. در جمهوری آذربایجان درباره پیدایش جشن نوروز اسطورهها و افسانههای گوناگونی نقل شده است. برای مثال در روایتی آمده است، سیاوش پسر کیکاووس به کشور افراسیاب سفر میکند افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی پذیرایی میکند و حتی دخترش را به عقد وی در میآورد و سیاوش به یاد سفرش از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا میکند. ولی دشمنان که از این امر ناخرسند بودهاند میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده به طوری که افراسیاب تصمیم به قتل سیاوش میگیرد و پس از کشته شدن سیاوش دستور میدهد جنازهاش را روی کنگرههای دیوار بخارا قرار دهند. زرتشتیان جسد وی را برداشته و در قدمتگاه دروازه شرقی دفن میکنند و مرثیههای بسیاری در وصف سیاوش و درگذشتش سرودند به طوری که این مرثیهها بین مردم گسترش یافت و در همین سیاوش مرثیهها روز دفن سیاوش را زرتشتیان نوروز نامیدند.

      مردم اران به واسطه اعتقادات شدید به آیین و مراسم نوروز برای با شکوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارک ویژهای میبینند. از قبیل: سرودن ترانهها پیش از نوروز ، تدارک بساط شادی ایام نوروز ، تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره نوروز ، تهیه چیستانهای نوروز ی، ستایش و نفرینهای نوروز ی، پند و امثال نوروز ی، اعتقادات نوروز ی، عادات نوروز ی، تماشای نوروزی،آزردنیهای نوروز ی و انجام آیین و مراسم نوروزی.

      درمیان مردم اران رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز میروند، در رابطه با عید نوروز جای مهمی به اعتقادات و فالها داده میشود به طوری که در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب و موافقی بشنوند آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی میشنیدند نیتشان عملی نمیگشته است. بنابر این برمبنای آیین عید مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری میجویند.

      در میان عادات نوروز ی مراسم خاطره انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه عید در این سرزمین موسوم است.

      ● نوروز در قزاقستان

      مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود. همچنین قزاقها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی دربارهٔ نوروز وجود دارد. نوروز روزی است که یک سال منتظرش بودهاند نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که سنگ نیلگون سمرقند آب میشود:

      در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مساله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت میکنند.

      در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد غذایی به نام اویقی آشار همراه با آویز میپزند و از جوانهایی که دوستشان دارند پذیرایی میکنند. آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عظر هدیه میکنند که آن را سلت اتکیتر مینامند و به معنی علاقه آور میباشد.

      در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریف مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.

      نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن میکنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز میباشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین میباشد.

      مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به (قول توزاق) اشاره نمود که بین گروههای مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات میتوان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.

      در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز میشود که مسابقه شعر و شاعری است.

      ● نوروز در ترکمنستان

      در کشور ترکمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال جشن نو گرفته میشود. یکی از این جشنها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی (سال نو) شناخته میشود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانهٔ احیای دوبارهٔ آداب و رسوم دیرینه مردم ترکمنستان است.

      مردم ترکمنستان عقیده دارند زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند.

      مردم ترکمنستان دراین ایام با پختن غذاهای معروف نوروز ی مانند: نوروز کجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازیهای مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی میدهند.

      در ایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار میشود که میتوان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره بازی، تاب بازی اشاره نمود.

      دید و بازدید در ایام نوروز در میان مردم ترکمن از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار میباشد.

      ● نوروز در قرقیزستان

      عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است که به ۲۹ روز یا ۳۰ روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند ۲۹ روز باشد اول فروردین و اگر ۳۰ روز باشد در روز دوم فروردین برگزار میشود. تا قبل از فروپاشی شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شکوهتر از سال قبل برگزار میشود.

      مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک میبیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابانهای اطراف این جشن برگزار میشود.

      در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل (بش بارماق) مانته برسک و کاتما مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن پخش میشود.

      در قرقیزستان در این روز افزون بر جشن برگزاری یکسری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به گونه چشمگیری در این روز مسابقات دنبال میشود و جوایز ارزندهای به نفرات برتر داده میشود.

      افسانه غذای عید قرقیزهااما \"کوجه سومولوک\" افسانه خاص خود را دارد: سالها و سالها پیش در میان کوهها روستای کوچکی بود. در این روستا زن بیوهای زندگی میکرد که به زحمت از عهده سیر کردن شکم بچههایش بر میآمد. یک روز که در خانه چیزی برای خوردن نمانده بود و بچهها از شدت گرسنگی به گریه افتاده بودند، زن برای آرام کردن بچهها وانمود کرد قصد پختن غذا را دارد و به همین دلیل دور از چشم بچهها چند قلوه سنگ را توی دیگ پر از آب قرار داد و دیگ را هم روی اجاق گذاشت: \"گریه نکنید، غذا رو بار گذاشتم؛ پختنش زیاد طول نمی کشه\". بچهها که این حرف مادر ساکتشان کرده بود تا شب به انتظار غذا نشستند، اما آنقدر از غذا خبری نشد که آخر سر خواب شان برد. شکم خالی اجازه تا صبح خوابیدن را به بچهها نداد. آنها قبل از طلوع آفتاب بیدار شده و سراغ غذا را گرفتند. مادر که گیج شده بود، از سر ناچاری رفت سر اجاق و در دیگ را برداشت که یکهو دید سنگها بدل به غذای خوشبویی شدهاند که با محصولات زراعی مختلف درست میشود.... زن و بچهها که سر سفره نشستند، این احساس به آنها دست داد که سر سفره عید نشسته اند... و از آن روز سومولوک به غذای نوروز ی قرقیزها بدل شد.

      ● نوروز در پاکستان

      در پاکستان نوروز را عالم افروز یعنی روز تازه رسیده که با ورود خود جهان را روشن و درخشان میکند مینامند.

      در میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سالنمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین جهت گروهها و دستههای مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویمهای خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند و این تقویم را در پاکستان (جنتری) مینامند.

      از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان میتوان به خانه تکانی و یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و کاشانه و پوشیدن لباس و تهیه نمودن انواع شیرینی مثل (لدو) گلاب حامن، رس ملائی، کیک، برفی، شکرپاره، کریم رول، سوهن حلوا، و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره نمود.

      در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نا مناسب پرهیز نموده و با نواختن و نوازش یکدیگر با احترام و اخلاص یکدیگر را نام میبرند. همچنین سرودن اشعار نوروز ی به زبانهای اردو، دری و عربی در این ایام مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان میشود.

      پاکستانیها بر این باورند که مقصد نوروز ، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین میگردد.

      ● نوروز در زنگبار

      در زمانهای کهن گروه بزرگی از شیرازیان به زنگبار در کرانههای شرقی قاره افریقا کوچیدند و آیینهای ایرانی مانند نوروز را نیز با خود بهمراه بردند. جشن نوروز در زنگبار \"نوروزی\" نامیده میشود و هنوز جشنی شناخته شده است.

      ● نوروز در مصر

      قبطیان مصر نیز جشنی سالانه به نام نیروز دارند که به عربی به آن النیروز میگویند. این جشن هر سال در اول پائیز برگزار میشود و روز آغاز سال در تقویم قبطیان است. در مورد سابقه این جشن برخی معتقدند که یادگاری از دوره تسلط هخامنشیان بر مصر است، اگر چه خود قبطیان آن را مربوط به مصر باستان میدانند.

      بانک مقالات فارسی
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۶
      موسیقی نوروز

      فرهنگ و هویت فرهنگی چگونه در وجود انسان شكل میگیرد؟ آیا میتوان گفت؛ انسان حتی قبل از تولد دارای فرهنگ خاصی است و یا در بدو تولد این مهم بر وی ارزانی میشود؟ و بالاخره آیا فرهنگ و هویت فرهنگی از قانون وراثت پیروی میكند؟

      هر كودكی پس از تولد یكراست به سراغ پستان مادر میرود. خوردن و خوابیدن مهمترین فعالیت زندگی اوست و پس از رفع نیازهای مادی، گاهی طلب محبت میكند كه با نوازش پدر و مادر به آرامش میرسد. این روند تا دو، سه سالگی همین است. از آن به بعد تلاشهای والدین برای آموزش زبان كمكم به بار مینشیند و در چهار یا پنج سالگی كودك با زبان مادری بهعنوان نخستین و مهمترین مشخصهٔ فرهنگیاش آشنا میشود.

      دوران آموزش زبان كودكان بهطور معمول همراه با آموزش مقولات متفاوتی است كه از فرهنگ خانواده و جامعهاش نشأت میگیرد. بعضی والدین در این دوره مفاهیم مذهبی و دینی را یاد میدهند، بعضی دیگر آداب اجتماعی و خانوادگیشان را در اولویت آموزش قرار میدهند. عدهای سعی میكنند كودك را با مقولههای هنری آشنا كنند و گروهی نیز آموزشهای علمی، ورزشی و... را در دستور كار تربیت كودك قرار میدهند. اما كودك ایرانی در سنین پایین، بدون هرگونه مربی، كلاس و سیستم آموزشی با یكی از مهمترین عناصر فرهنگیاش آشنا میشود و آن نوروز و عید نوروز است.

      او نمیداند كه نوروز چیست و از كجا آمده است؛ مبتكرش كیست و چند سال پیشینه دارد. كودك ایرانی فقط این را میداند، نوروز یعنی عید دیدنی، عیدی گرفتن، شادی و پایكوبی و خلاصه مهر و محبت بیشتر. گره خوردن نوروز با شخصیت كودك همراه با نیكیها، خوشیها و محبتهای فراوان است، لذا تا دم مرگ هم نوروز، برای او مهربانی را تداعی میكند و دل كندن از آن ممكن نیست، حتا اگر ایرانی از سرزمین مادریاش فرسنگها دور باشد.

      جشن عید نوروز دارای آداب خاصی است كه چند روز قبل و چندین روز بعد از تحویل سال نو به اجرا درمیآید. تنوع رسوم در این همایش بزرگ بسیار زیاد است و گاهی مطابق سلیقهٔ افراد در زمان و مكان متفاوت، متنوعتر میشود. آنچه از ادبیات ایران باستان به جا مانده، نشان میدهد، مراسم جشن نوروز و تحویل سال نو، در روزگاران كهن همراه با نواختن دف بوده و سرودهای خسروانی دوران ساسانیان بهطور گروهنوازی با این ساز اجرا میشده است. برای قوم ایرانی دشوار خواهد بود اگر مراسمی بدون موسیقی برگزار شود، آن هم جشن بزرگی چون عید نوروز. بنیاد نوروز بر اساس شادی و شادمانی است پس موسیقیاش نیز شاد و طربانگیز است و نه هر آهنگ شادی تواند كه در این منزلگه جای گیرد. موسیقی نوروز فقط شادی و پایكوبی نیست بلكه امید به فردا و حس پیشرفت در درونش موج میزند و این نغمهٔ بخصوص دارد.

      از مهمترین نغمات مربوط به عید نوروز، میتوان به آهنگ لحظهٔ تحویل سال نو اشاره كرد كه سالیان متمادی، رادیو و تلویزیون ایران آن را به همین مناسبت پخش میكند. این نغمه دقیقاً در فضای درآمد چهارگاه از ردیف دستگاهی شكل گرفته است و با آنكه كلامی در بر ندارد، به درستی دمیدن افق سال جدید و نوشدگی را بشارت میدهد. سازبندی خاص آهنگ نیز كه با فقط با دو ساز كهن سرنا و دهل همراه است، به نوعی حكایت از دیرینگی نوروز میكند. مردمان سرزمین بختیاری از دیرباز با آهنگ مخصوصی به استقبال نوروز میرفتند كه اینك این آهنگ هم از طریق رسانهها، با صدادهی سرنا و دهل عمومیت بیشتری یافته است.

      قطعه مزبور نیز فواصل چهارگاه را دارد منتها گردش نغمات آن شباهتی به ردیف دستگاهی ندارد. یكی از سنن فراموششدهٔ ایرانیان در جشن عید نوروز، مراسم استقبال از سال جدید در لحظهٔ تحویل سال بود. در این آیین، عدهای از مردم و بهویژه جوانان به همراه نوازندهٔ سرنا و دهل قبل از تحویل سال به دروازهٔ شهر و ده خود میرفتند و پس از تحویل سال نو سرنا زنان و دهلكوبان برمیگشتند و به اصطلاح عید را با خود به شهر میآوردند. این رسم دیرین بیشتر در مناطق مركزی ایران رایج بوده است ولی اكنون ایرانیان ترجیح میدهند مراسم استقبال از نوروز را پای صفحه تلویزیون برگزار كنند!

      به هر روی همهساله نوروز از راه میرسد و قوم ایرانی نه فقط در جغرافیای فعلی ایران بلكه از آسیای میانه گرفته تا آسیای صغیر، شمال هند و پاكستان، اروپا و آمریكا و کشورهای عربی، همگی به استقبال نوروز میروند. اگرچه مثل گذشتهها نیست، اما با هر كیفیتی كه هست جشن نوروز برگزار میشود و سال به سال رونق بیشتری مییابد، بهخصوص آنكه این آیین با اقبال جهانی روبرو شده و از طرف سازمان ملل متحد روز یكم فروردین به نام روز زمین نامگذاری شده است.

      ایران ملودی
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۷
      نوروز در آیات و روایات

      در كتاب شریف بحارالانوار مرحوم مجلسى رحمه الله پیرامون عید نوروز روایات متعددى نقل شده به طورى‏كه در جلد 59 بیش از 45 صفحه به این موضوع اختصاص یافته است. در این مختصر، به بخش‏هایى از آن مباحث اشاره مى‏شود:

      معلى بن خنیس نقل كرده است كه روز نوروز بر امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم، امام علیه السلام خطاب به من فرمود: آیا این روز را مى‏شناسى؟ عرض كردم، قربانت‏شوم، این روزى است كه ایرانى‏ها آن را بزرگ و نیكو مى‏شمارند و به همدیگر هدیه مى‏دهند. پس امام فرمودند: علت این امر را كه بسى دیرینه است‏برایت تشریح خواهم كرد. عرض كردم اگر این موضوع را از ناحیه شما فراگیرم بهتر از آن است كه گذشتگانم زنده شوند و دشمنانم نابود گردند!

      پس فرمودند: اى معلى! همانا نوروز روزى است كه پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت كه او را پرستش كنند و به او شرك نورزند و به پیامبران و امامان علیهم السلام ایمان بیاورند. نوروز اولین روزى است كه خورشید در آن طلوع كرد و بادهاى ناگهانى وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزى ایجاد شد ... نوروز روزى است كه على علیه السلام در نهروان خوارج را هلاك كرد; گل‏هاى زمین در آن روز خلق شد; در چنین روزى بود كه كشتى حضرت نوح علیه السلام بر كوه جودى نشست; همان روزى است كه جبرئیل بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد; همان روزى است كه ابراهیم علیه السلام بت‏ها را شكست; در همین روز حضرت محمد صلى الله علیه و آله، على علیه السلام را بر دوش خود حمل كرد تا بت‏هاى قریش را سرنگون كند... در چنین روزى حضرت مهدى علیه السلام ظهور مى‏فرماید و ما انتظار فرج آن حضرت را در چنین روزى داریم; براى این‏كه نوروز از ما و شیعیان ماست. نوروز براى مسافرت خوب و براى زراعت و طلب حوایج‏بسیار نیكوست، عقد نكاح و ازدواج در چنین روزى بسیار شایسته است. (1)

      همچنین در كتاب مزبور آمده است ‏شیخ طوسى و سایر متاخرین براى عید نوروز اعمال مخصوصى را بیان داشته‏اند كه از آن جمله است: غسل، روزه، نماز و... (2) همچنین روایت‏شده كه احمد بن فهد الحلى رحمه الله در كتاب مهذب البارع فرموده است كه: نوروز، روز عزیز و بلند مرتبه‏اى است. (3) مرحوم سید مرتضى علامه بهاءالدین على بن حمید با استناد به فرمایش معلى بن خنیس از امام صادق علیه السلام روایت كرده است كه: نوروز روزى است كه در آن روز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در آن روز براى امیر المؤمنین على علیه السلام در غدیر خم پیمان گرفت و آن حضرت را به امامت‏بعد از خودشان منصوب فرمود... و نوروزى بر ما نمى‏گذرد الا این‏كه ما در آن روز منتظر ظهور فرج قائم آل محمد صلى الله علیه و آله هستیم. و نوروز از روزهاى ما مى‏باشد. (4)

      مرحوم حاج شیخ عباس قمى رحمه الله در فصل یازدهم كتاب گرانسنگ مفاتیج الجنان اعمال ویژه‏اى براى عید نوروز آورده‏اند از جمله: نماز، ادعیه متعدد و صدقه دادن. و نیز از امام ششم علیه السلام روایت كرده كه چون عید نوروز فرا رسد، غسل كن و پاكیزه‏ترین جامه‏هاى خود را بپوش و به بهترین بوهاى خوش خود را خوشبو گردان. صله ارحام، عیادات از بیماران، بزرگان دین، علما و پدر و مادر از جمله برنامه‏هاى این روز است.

      پى‏نوشت‏ها:

      1- علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 59، ص 91، باب 22

      4و3و2- همان، ص 116;117.
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۴۹
      نوروز در اساطیر

      روش تحقیق، تحلیل تاریخی است و فن پژوهش بر مطالعات كتابخانهای و تاریخی استوار است.

      ایرانیان نقش مهمی در ایجاد حكومت عباسیان داشتند و خلفای عباسی برای تداوم حاكمیت خود و راضی نگه داشتن ایرانیان سعی كردند به آداب و رسوم ایرانی عمل كنند كه از جمله این آداب و رسوم جشنها و اعیاد ایرانی بودند.

      خلفای عباسی (تا پایان متوكل) اعیادی چون نوروز، مهرگان و سده را مانند پادشاهان ساسانی جشن میگرفتند. عوامل خاصی باعث تشویق و ترغیب آنها به برگزاری این گونه جشنها و اعیاد شد كه می توان به عوامل اقتصادی، دینی، سیاسی و اجتماعی اشاره كرد.

      ایرانیانی كه در دربار خلفای عباسی دارای مقامات بزرگی بودند نیز نقش مهمی در نقود این جشنها و اعیاد داشتندكه میتوان به وزیران، دبیران، امیران و سرداران نظامی، مؤیدان و دهقانان ایرانی اشاره كرد.

      به نظر میرسد كه اولین خلفای عباسی تا هارونالرشید به شكل ظاهری و بیشتر برای كسب یا جلب رضایت ایرانیان به برخی از جشنها و اعیاد ایرانی اهمیت میدادند و از دوران خلافت هارونالرشید كه با وزارت خاندان برسكی همراه بود، برخی از جشنهای ایرانی مثل نوروز، مهرگان و سده به عنوان یك سنت در دربار خلافت عباسی مرسوم شد.

      ● جشن نوروز:

      نوروز واژهای است مركب از دو جزء كه روی هم به معنای روز نوین است و بر نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آنگاه از آفتاب به برج حمل انتقال مییابد گذارده میشود. واصل پهلوی این واژه نوك روچ یا نوك روز بوده است.

      بیرونی در تعریف نوروز نقل میكند \"نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام كردند، زیرا كه پیشانی سال نو است و آنچه از پس اوست از این پنج روز همه جشنهاست...\"

      مورخین و محققان درباره جایگاه نوروز با هم اختلاف دارند. به نظر میرسد آریائیها از مهاجرت به فلات ایران و هم مرز شدن با تمدن میان رودان سال را به دو قسمت تقسیم میكردند كه هر یك با انقلابی شروع میشد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز این دو انقلاب بودند. یعنی هنگام انقلاب تابستانی جشن نوروز گرفته میشد و زمان انقلاب زمستانی جشن مهرگان پاس داشته میشد.

      هنگام جشن نوروزدر انقلاب صیفی را گفتههای بیرونی و خیام و مسعودی تأیید میكند.

      برخی معتقدند كه جشن نوروز و مهرگان جشنی بوده است كه در ایران قبل از ورود آریائیها وجود داشته است و اقوام قبل از آریائیها كه در فلات ایران ساكن بودهاند به آن عمل میكردهاند و جشن نوروز و مهرگان را بعداً سومریها از اقوام غیرآریایی اقتباس كردهاند و دو عید ازدواج مقدس و اكتیو را پدید آوردند و بعد در بینالنهرین این دو عید به صورت واحدی در آغاز سال درآمد، درحالی كه در ایران به صورت دو عید جداگانه برقرار ماند.

      ▪ نوروز عامه و نوروز خاصه

      در مورد اینكه جشن نوروز از اول فروردین تا چند روز طول میكشید میان مورخین و اختلاف نظر است.

      برخی مورخین و محققین سازمان جشن نوروز را به سیروز می رسانند.

      این گروه معتقدند كه پنج روز اول را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه نامیدهاند.

      به نظر میرسد كه اگر در دربار پادشاهان یك ماه جشن گرفته میشد مستلزم آن نبود ك همه مردم یك ماه تمام را جشن بگیرند، بلكه در پنج روز اول همگی جشن برپا میكردند و مابقی كه نوروز خاصه یا بزرگ بود را در دربار برگزار میكردند.

      برخی دیگر نیز معتقدند كه زمان جشن نوروز شش روز است و پنج روز اول را نوروز عامه و ششم فروردین را نوروز خاصه میگفتند.

      ▪ نوروز در اساطیر

      آخرین گاهنبار سالگرد آفرینش انسان است، كه پنج روز آخر سال یعنی پنج روز كبیسه را در بر میگیرد. بهترین و زیباترین مورد، مورد آفرینش است و سالگرد این پنج روز پایانی سال كه دوازده ماه سی روزه را در پشت دارد، مدخلی بر نوروز است.

      به نظر میآید شش جشن گاهنبارها كه بر پایی آنها در این زرتشتی تكلیف دینی الزام آور بوده است همراه با هفتمین جشن از نوروز نام داشتن و خبر سال تازه را به همراه داشت زرتشت به دین خود اختصاص داده بود زیرا نوروز مجموعهای جشنهای هفتگانه را كه به آموزههای بنیادی او درباره هفت امشاسپند بزرگ و آفرینش هفتگانه پیوند داشت را شامل میشود.

      ▪ جشن نوروز در دربار عباسیان

      مطابق اسناد و روایات تاریخی و منابع تحقیقی عید نوروز از جمله ایجادی است كه در میان مردم ایران حتی در دوره اشغال نیز رواج داشت و ایرانیان مطابق عادت به حاكمان و سران حكومت هدیه میدادند در دوره اسلامی نیز به این رسم خود عم كردند و اولین بار در حكومت اسلامی رسم گرفتن هدیه به وسیله كارگزاران خلیف عثمان در عراق، ولیدبن عقبه و سعیدبن العاص مرسوم شد.

      همچنین نقل شده است كه سعیدبن العاس كارگزار عثمان هدیههای نوروز را با زور و فشار مطالبه میكرد كه مردم به عثمان شكایت كردن و او نیز سعید را از آن كار بازداشت.

      در زمان خلافت حضرت علی(ع) نیز دهقانان ایرانی برای حضرت در این روز هدایایی آوردند كه در بحث جشنها و اعیاد ایرانی در روایات اسلامی آوده شده است.

      در روایات نقل شده است كه اولین كسی كه در دربار عباسی رسماً عید نوروز را جشن گرفت منصور خلیفه عباسی بود.

      ● چهارشنبه سوری یا جشن سوری

      در مورد زمان جشن چهارشنبه سوری و علت نامگذاری این جشن میان محققین اختلاف نظر وجود دارد كه میتوان این اختلاف نظرها را به دو دسته تقسیمبندی كرد. الف) برخی معتقدند كه زمان برگزاری این جشن بیست و ششم اسفند ماه یعنی آغاز جشن فروردگان كه در آخرین پنج روز اسفند ماه و پنجه مسترقه است كه جمعاً ده روز میشود و همان طور كه قبلاً گفته شده مطابق سنت ایرانیها از دیر زمان برای استقبال فروهرها و راهنمایی آنها آتش روشن میكردند و مراسم خاصی را میگرفتند.

      ب) برخی دیگر معتقدند كه این جشن در آخرین شب سال یعنی آخرین روز از ؟؟؟؟؟ كه جشن آفرینش انسان است انجام میگیرد، یعنی در سیصد و شصت و پنجمین روز از سال و شب آخرین روز كه فردا صبح آن نوروز است بر پشت بامها آتش میافروختند و آمدن سال نو را به دهات اطراف و مردم دور و نزدیك خبر میدادند.

      ▪ عوامل اجتماعی نوروز

      علاوه بر اینكه بیش از نیمی از قلمرو حكومت عباسیان را ایرانیان در برداشتند و نفوذ جمعیتی آنها باعث اشاعه جشنها و ایجاد و دیگر آداب و رسوم در دربار فرآیند تمدنسازی قرار گرفته بودند و ابزارهای لازم را در اختیار نداشتند مجبور بودند از افكار و تجربیات ایرانیان سود ببرند در نتیجه در این موضوع باعث اشاعه فرهنگ و تمدن ساسانی در تمدن عباسی شد كه اولین مظاهر این فرهنگ و تمدن جشنها و اعیاد بودند.

      از طرف دیگر عباسیان بعد از آنكه توانستند بر دشمنان خود فابق آیند و به مرحله آرامش رسیدند خواستند از دستاوردهای قدرت خود سود ببرند و تجملگرایی روی آوردند و در این زمینه جشنها و اعیاد ایرانی به خوبی آنها را راضی میكرد و این موضوع دلیل دیگری برای گسترش جشنها و اعیاد ایرانی در دربار عباسی بود.

      ▪ عوامل دینی

      برخی از سنتهای قوم مغلوب در قوم غالب باقی میماند ك یكی از راههای ماندگاری این سنتها همان دادن ظاهر دینی به آن و پیدا كردن یك توجیه دینی برای انجام و اجرای این سنتها است. جشنها و اعیاد ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و ایرانیانی هم كه در دربار عباسی بودند به دلیل اعتقادی كه به برگزاری این جشنها واعیاد داشتند سعی كردند برای مشروعیت بخشیدن به آنها در دربار عباسی و در میان مسلمانان برای آنها توجیهی دینی پیداكنند و چنین بنمایانند كه اسلام بسیاری از مراسم نوروز و مهرگان را تأیید كرده است و با دادن صورت اسلامی به آنها آن جشنها را جزء وجوهات مشترك دین زرتشت و اسلام به شمار میآوردند.

      به همین دلیل احادیث و روایاتی را از طول پیامبران یا خلفا و یا بزرگان و پیشوایان دین در تأیید این جشنها نقل كردند.

      به این صورت اعیاد ایرانی را اعیاد اسلامی قلمداد كردند و یار حزء سنتهایی دانستند كه اسلام آنها را تأیید كرده است و جزء احكام امضایی محسوب میشوند.

      از طرف دیگر خلفای عباسی كه از جشنها و اعیاد ایرانی برداشتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی میكردند، برای اینكه عناصر داخلی خود یعنی اعراب را توجیه كنند و حتی آنها را نیز در برگزاری جشنها و ایجاد ایرانی همراه كنند به جشنها و اعیاد ایرانی یك صورتی عربی و یا اسلامی دادند.

      فرهنگ و پژوهش
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۲۷
      خندانک خندانک خندانک
      درود استادبزرگوارم
      خسته نباشید
      پست پرباری بود خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۳۴
      درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
      بسیار عالی بود
      مفید و ارزشمند
      بهره بردم از تراوش قلمتان
      خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک
      علیرضا کاشی پور محمدی
      سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۴
      سلام استاد
      بسیار لذت بردم از این اطلاعات زیبا
      خسته نباشید
      خندانک خندانک خندانک
      نوروزتان پیشاپیش خجسته باد
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۲۸
      باسلام ودرود فراوان خدمت استاد بزرگوارسپاسگزارم
      بابت زحمات بی شمار حضرتعا لی



      خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۱۶
      درود بر استاد بزرگوار

      درود بر دانش پربارتان

      نوروزتان پیشاپیش خجسته باد خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2