بنا به خبرها احمد نوریزاده، شاعر، مترجم و ارمنیشناس در آسایشگاه کهریزک به سرمیبرد.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که: "آقای نوریزاده چند ماهی است در گل یاس، یکی از ساختمانهای آسایشگاه کهریزک مخصوص بیماران ام اس، تحت مراقبتهای پزشکی و اجتماعی است."
از این شاعر و نویسنده طی پنجاه سال فعالیت ادبی و فرهنگی نزدیک به ۲۷ عنوان کتاب به چاپ رسیده است.
او نخسین شاعر غیرارمنی است که به زبان ارمنی شعر میسراید و بارها مورد تقدیر مجامع فرهنگی ارمنستان قرار گرفته است.
در ارمنستان، از او به عنوان "فرزند پارسی گوی ملت ارمنی" یاد میشود و جایزه "سپاس" را از انجمن نویسندگان ارمنستان دریافت کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، بخشهایی از منظومه "ماسیس، کوه نیست" در کتابهای درسی مقطع دوم راهنمایی مدارس ارمنی تدریس میشود.
کرد محله
احمد نوریزاده در آبان سال ۱۳۳۰ در کرد محله بندر انزلی به دنیا آمد. به گفته خود او "من هم باربر و کارگر بودهام و هم مدیر هتل و هم روزنامهنگار و هم شاعر و نویسنده و مترجم و پژوهشگر و روی هم رفته زندگی دشوار و پرماجرایی را پشت سر گذاشتهام و با کسانی زیستهام که برخی از آنها چهرههای تاریخی ماندگاری هستند."
این شاعر، به یاد میآورد که " کُردمحله در غازیان بندر انزلی با دریا پانصد – ششصد متر فاصله داشت. شب های بیخوابی و شکم دردهای گرسنگی من با هیاهوها و همهمهها و تپشهای موجهای دریای توفنده عجین شده بود."
پدر او کارگر آتشنشانی شیلات در بندرانزلی عهدهدار یک خانواده پرجمعیت بود.
طبق گفته آقای نوریزاده، موقعیت کردمحله چنان بود که از همجواری فرهنگهای متفاوت برخوردار بود و به دلیل همسایگی با ارامنه در این محله، از کودکی توجه او به سمت زبان و فرهنگ ارمنی جلب شد.
همزمان با یادگیری زبان ارمنی، کار فرهنگی و ادبی خود را به با مجله "فرهنگ مصور" با سردبیری جلال سرافراز آغاز کرد و نخستین مصاحبه خود را با نادر نادرپور، شاعر، انجام داد. بعدها با نصرت رحمانی در روزنامه اطلاعات همکار و دوست شد.
نخستین کتاب
نخستین کتابی که از نوریزاده به چاپ رسید "قدرت معجزهگر" (۱۳۵۲) شعرهایی از گالوست خاننتس ، شاعر ارمنی تبار ایرانی، بود.
در این باره نوشته است: "یک روز خاننتس که دوستی دیرینه ای با نادرپور و هوشنگ ابتهاج (ه . ا. سایه) داشت به محل کار من تلفن زد و گفت: نادرپور مقاله ای درباره کتاب قدرت معجزه گر که تو ترجمه کردهای نوشته است که قرار است در صفحه های ادبی روزنامه کیهان چاپ شود... برای من که آن روزها تازه از آستانه بیست و دو سالگی گذشته بودم ... نقد نادرپور ازکتابی که ترجمه کرده بودم حادثه مهمی بود که می توانستم مدت ها با آن پز بدهم."
حاصل عمر
او چنان به زبان ارمنی تسلط پیدا کرد که به ترجمه شعرهای ارمنی و سرودن شعر به زبان ارمنی همت گمارد. او در جوانی نزد خاژاک درگریگوریان، رئیس دانشکده وقت ارمنی شناسی دانشگاه اصفهان، رفت تا زبان ارمنی خود را کامل کند.
حاصل این رویآوری به زبان ارمنی، ترجمه کتابهای بیشماری از ادبیات و فرهنگ ارمنی است، که میتوان به "صد سال شعر ارمنی" (نشر چشمه) با یک مقدمه محققانه درباره شعر ارمنی اشاره کرد؛ بعلاوه سه مجموعه شعر به زبان ارمنی با نامهای"سلام بر شما ارمنیها"، "در شب تنهایی و رویاها" و"وقتی به یاد تو میافتم".
دو مجموعه شعر به فارسی نیز به نامهای "رازقیها بگذار عطر بفشانند" (۱۳۸۱) و "در شب تنهایی و زمستان جهان" (۱۳۸۳) در کارنامه ادبیش میگنجند.
"پتر اول" نوشته آلکسی تولستوی، "۲۶ کمیسر یا کمون باکو" از هراچیا کوچار، "سرودهای سرخ" از یقیشه چارنتس، "آی وطن! آی وطن!" از هوهانس تومانیان، "باغ سیب، باغِ باران و چند داستان دیگر" (بیست داستان کوتاه و بلند از ۱۵ نویسنده نامدار ارمنی) و "پژوهشی در تاریخ و فرهنگ ارمنستان" از دیگر آثار ترجمه و نگارشی نوریزاده هستند.
در گذرگاه رنج
این شاعر، همچنین، پارهای از خاطرات خود را به صورت پراکنده نوشته است. او در این نوشتهها، خاطرات خود را از برخی از مهمترین شاعران یا به قول خود "چهرههای تابناک و ماندگار" بازگو کرده است. شاعرانی مانند نصرت رحمانی که مدتی را با او هم خانه بود، اسماعیل شاهرودی، منوچهر نیستانی، رضا براهنی، نادرنادرپور و هوشنگ گلشیری، فریدون مشیری و منوچهر آتشی.
در این خاطرات، به یاد میآورد در "هیات یک بچه کارگر در پانسیون متروپلِ کُردمحله غازیان بندرانزلی ... چمدان علی اصغر حکمت را از راننده سواری که تازه رسیده بود گرفتم... گاهی ... در خواست میکرد که سینی غذایش را من به اتاقش ببرم. اتاق او همیشه کنجکاوی مرا تحریک میکرد. روی میز کوچک اتاق تا چشم کار می کرد کتاب بود و مجله و روزنامه. وقتی سینی را میگذاشتم روی میز عینک ته استکانیاش را روی دماغ گوشتی بزرگش جا به جا میکرد و بعد دست توی جیب شلوار میبرد و یک سکه انعام میداد."
در این نوشتهها، شاهد خاطرات بدیعی از لحظات زندگی چهرههای ادبی و فرهنگی هستیم.
به گفته او "ثبت خاطرههایم در رابطه با خسرو گلسرخی، مریم فیروز، کیانوری، به آذین و دیگر چهره های معروف را که هریک در تاریخ جنبش کمونیستی ایران جایگاه ویژه خود را دارند به رمان سه جلدیام که با نام "درگذرگاه رنج" قلمی خواهد شد وا میگذارم."
نوریزاده در گفتوگویی در سال ۱۳۸۷ گفته بود سرگرم نوشتن رمان سه جلدی به نام "در گذرگاه رنج" است که نیم قرن زندگیش همراه با خاطرات و خطرات تاریخی در قالب داستانی است.
او در این رمان به روزگار کودکی در کرد محله بازمیگردد تا روای سرگذشت خود و آدمهای دورانش باشد.
"کردمحله با همه آدمهایی که من در گذشته با آنها زیستهام و برخی از آنها امروز آخرین جرعه جام زندگی خود را سرکشیدهاند و دیگر نیستند و برخی مثل خود من در واپسین جادههای ناهموار حیات گام برمیدارند دوباره درخیال من جان میگیرند و در انتظار نوبت خود هستند تا درصفحههای رمان دگربار به زندگی ادامه دهند."