مقدمه
زندگينامة رهبران جامعه و بستگان آنان، به ويژه رهبران ديني ـ پيامبران وامامان ـ هماره مورد توجه جامعه و پژوهشگران ميباشد.انگيزة اصلي اين حساسيت،تأثيرگذاري و نقشآفريني آنان در ساختار جامعه و نيز سرعت بخشيدن به روند تكامليكاروان بشريت است. چون رهبران ديني بيشترين نقش را در اين عرصه ايفا مينمايند،زندگي آنان نيز هماره زير ديد همگان است.به همين جهت دودمان و خانواده اين افرادنيز بيش از ديگران مورد تحقيق ميباشد.
به ويژه اين كه همسر امام همام،مادر امام بعد از خودش؛ يعني علي بنالحسين(ع) و امامان بعدي نيز ميباشد.دودمان پيامبران و امامان، برترين و پاكتريندودمان در ميان انسانها است. آنان همواره از مردان پاك و زنان پاكدامن پديدارشدهاند.سلالة پيامبران وامامان هماره از اصلاب شامخه و ارحام مطهره بودهاند.به همينجهت برگزيدگان خداي سبحان نيز از همين تيره و تبار پديد آمدهاند.انسانهايي كه ازانديشة زلال بهرهمنداند و الهي ميانديشند و رفتارشان به دور از هر نوع آلايندگيزندگياست.
عرصة پژوهش در مورد نسل و تبار پيامبران و امامان هماره وسيع بوده و در برخيموارد كه پيرامون آنان شبهه وجود دارد،هر مقدار پژوهش دقيقتر و وسيعتر شكلگيرد،تبار آنان روشنتر خواهد گشت. تحقيق پيشرو نيز قدمي ولو كوچك در اين ساختبزرگ بوده كه با عنوان «همسران امام حسين(ع)» تهيه و تقديم ميگردد.
همسران امام حسين(ع)
آثار روايي و تاريخي براي امام حسين(ع) پنج همسر نام ميبرد كه شش فرزند ازاو به دنيا آوردهاند، نام ميبرد.
1 - «ليلا» دختر ابي مرّة بن غروة،مادر علي اكبر كه در كربلا به شهادت رسيد.
2 - «حرار» (آزاده) يا غزاله و يا شهربانو دختر يزدگرد كه مادر علي بن الحسين؛يعني امام سجاد، ميباشد.
3 - «رباب» كه مادر يك پسر به نام عبدالله رضيع (بر سر زبانها معروف به علياصغر) كه در آغوش پدر در كربلا هدف قرار گرفت و شهيد شد و نيز مادر دختري به نامسُكَينه است كه در فاجعه كربلا به اسارت درآمد.
4 - «ام اسحاق» دختر طلحة بن عبيدالله كه مادر دختري به نام فاطمه است.
5 - «قضاعية» مادر جعفر كه در زمان حضرت درگذشت.
شهربانو
در مورد تاريخ زندگي همسران حضرت و اين كه كدام يك از آنان در كربلا حضورداشتند و ساير ويژگيهاي آنان سخن فراوان وجود دارد،ليكن در مورد هيچ كدام از آنان بهمقدار «شهربانو» در ميان نويسندگان بحث نشده است.
درباره ايشان سؤالاتي مطرح است،مانند اين كه آيا زني به نام شهربانو همسرحضرت بوده است؟و آيا اين بانو دخترِيزدگرد، پادشاه ايران بوده كه به اسارت مسلماناندرآمده بوده؟و آيا همين خانم مادرِ امام سجاد(ع) ميباشد،كه امام سجاد از جانب مادرايراني است و بالما´ل امامان بعد از وي نيز از جانب مادر ايراني هستند،
و اين موضوع در گرايش ايرانيان به تشيع نقش ايفا نموده است؟
ميتوان گفت خواستگاه برخي از اين سؤالها ترديدهايي است كه از قلم برخينويسندگان معاصر تراوش نموده است. برخي ذهنيتها ونيز بعضي شواهد باعث ايجادترديد و تراوشِ شبهه گشته، چه بسا موجب ترديد ديگران نيز شده باشد.
در فراهم آوردن پاسخ صحيح براي سؤالهاي ياد شده، به پژوهشي تاريخي نيازاست كه در اين فرصت، فشرده به بررسي و پاسخ سه سؤال ميپردازيم. بررسي و پاسخسؤال چهارم از دايرة موضوع بيرون ميباشد و پيش از پرداختن به ويژگيهاي برخيجريانهاي تاريخي، نخست نگرشي كوتاه به اصل جريان در منابع ديرينه و معتبر رواييو تاريخي ميافكنيم،آن گاه خصوصيات آنها را مورد توجه قرار خواهيم داد.
شهربانو در گذر تاريخ
دربارة اصل جريان ميتوان گفت، از جمله رخدادهاي تاريخي است كه دربسياري از منابع روايي و تاريخي ديرينه ثبت شده است و از شهرتي بهرهور است كه باقرائن و شواهد جانبي به شكلگيري آن اطمينان حاصل ميگردد.بسياري از مورخان ومحدثان شيعه و سني اصل جريان را نگاشتهاند كه به برخي از ديرينهترين و معتبرترينآنهابه ترتيب تاريخ اشاره ميشود.مانند نصر بن مزاحم، (در گذشت 212) و محمد بنسعد، (درگذشت 230) و قاضي نعمان، (درگذشت 263) و يعقوبي، (درگذشت 282) ومحمد بن حسن صفار، (درگذشت 290) و طبري، (درگذشت 310).و ابن اَبي ثلجبغدادي، (درگذشت 325) و كليني، (درگذشت 329) و حسن بن محمد، (درگذشت378) و صدوق، (درگذشت 381) ومفيد، (درگذشت 413) و محمد بن جرير رستمطبري امامي، (درگذشت در قرن پنجم) و فتال نيشابوري، (درگذشت 508) وزمخشري، (درگذشت 528) و علامة طبرسي (امين الاسلام)، (درگذشت 548) و ابنشهرآشوب، (درگذشت 588) و سبط ابن جوزي، (درگذشت 666) و ابن خلكان(درگذشت 681) و ابوالفتح اربيلي، (درگذشت 693) و علامة حلي، (درگذشت726) و شهيد اول (شهادت 786) و ابن صباغ مالكي، (درگذشت 855)،
نويسندگان و محققان قرن هشتم به بعد نيز به همين منوال اصل جريان را ثبتوآن را پذيرفتهاند.
اين منابع روايي و تاريخي را به چهار دستة عمده ميتوان تقسيم نمود.برخي ازآنها جريان را مربوط به دوران خليفة دوم و برخي به دوران خليفة سوم و بعضي به دورانولايت و حكومتداري اميرالمؤمنين(ع) دانستهاند. برخي هم خصوصيات را ذكرننمودهاند،تنها به اصل جريان پرداختهاند كه به شرح كوتاه اين محورها ميپردازيم:
الف: جريان نخست كه در بسياري از منابع به چشم ميخورد اين است كه دردوران عمر كه ايران به دست مسلمانان فتح شد،دو تن از دختران يزدگرد، به اسارتمسلمانان درآمدند و به مدينه منتقل شدند كه در اين باره مينگارند:
هنگامي كه آن دختر وارد مسجد شد، مسجد نوراني گشت و وقتي نگاه عمر به اوميافتد، دختر صورت خويش را از وي پوشانده و ميگويد: «اُه بي روز باد هرمز!»كنايه ازاين كه روزگار فرزندان هرمز(هرمز پسر انوشيروان جد يزدگرد سوم)به كجا انجاميد!
عمر پنداشت كه به وي دشنام ميدهد. در صدد تنبيه وي برآمد كهاميرالمؤمنين(ع) وي را از آن كار باز ميدارد و ميفرمايد:دختر را آزاد گذاريد تا، كسي را بههمسري برگزيند. آن گاه وي گشتي در ميان مردان زده، حسين بن علي(ع) را انتخابمينمايد.علي(ع) ازوي ميپرسد: نامت چيست؟ ميگويد «جهان شاه». علي ميفرمايد:نه، شهربانويه.
آن گاه علي(ع) رو به حسين نموده و ميفرمايد:اين بانو فرزندي به دنيا خواهد آوردكه بهترين روي زمين خواهد بود. شهربانو، علي بن الحسين(ع) را به دنيا ميا´ورد كه بهوي گفته ميشود فرزند دو برگزيده،ابن الخيرتين فخيرة الله من العرب هاشم و من العجمفارس.
ب: جريان دوم مربوط به دوران خلافت عثمان است كه عبدالله بن عامر كريزعامل عثمان در خراسان دو تن از دختران يزدگرد را اسير ميكند و به حضور عثمان درمدينه ميفرستد.وي يكي از آن دو را به حسن مجتبي(ع) وديگري را به حسين(ع)بخشيده و هر دو در حال زايمان رحلت مينمايند.بر اساس اين نقل، كفالت علي بنالحسين(ع) را بعد از رحلت مادر، ديگر كنيزان امام حسين عهدهدار ميشوند.
ج: جريان سوم كه جزييات آن در بسياري از منابع آورده شده است،مربوط به زماناميرالمؤمنين(ع) است. در دوران وي هنگامي كه حريث بن جابر را به خراسان اعزامميدارد، او دو دختر از پادشاه زادگان را نزد حضرت ميفرستند كه يكي از آنها به همسريحسين(ع) در ميآيد.و بر اساس نقل ديگر اميرالمؤمنين(ع) با ازدواج وي با امامحسين(ع) موافقت نميكند و آنان را به برخي دهقانان ميسپارد.
منابع فراوان ديگر به خصوصيات كامل نپرداختهاند، گرچه بسياري از آنها راميتوان گفت با جريان نخست هماهنگ هستند، زيرا از آن دو دختر يزدگرد و يا كسريمينمايند.
صرفنظر از تفاوت زماني و مكاني جريانهاي ياد شده، تفاوتهاي عمدهديگري نيز مشاهده ميشود؛ زيرا در جريان نخست ام ولد(كنيز)بودن دختران مطرحنيست. چرا كه پيش از اين كه آنان كنيز شوند،همسر انتخاب نمودهاند.در جريان دوم كنيزبودن آنان مطرح ميباشد و در جريان سوم هم ازدواج آنان با فرزندان اميرالمؤمنين(ع)مورد ترديد است.
بر اين اساس چون معروفترين داستان كه قراين فراوان آن را تأييد مينمايد،جريان نخست است. در صورت تثبيت، هم ماجراي كنيز بودن مادر علي بن الحسين(ع)به اثبات نميرسد. و اين كه در برخي منابع سخن از «ام ولد»؛ يعني كنيز بودن مادرحضرت است يا به سبب جريان دوم است كه نقل آن بسيار اندك ميباشد و يا به دليلاين است كه اين دو دختر به صورت رسمي كنيز نشدند و چون از اسيران بلاد كفر بودند وزمينة كنيز بودن مطرح بوده،از آنان با عنوان كنيز ياد شده است.بر اين اساس به كرسينشاندن جريان نخست لزوماً به معناي كنيز بودن مادر علي بن الحسين(ع) نميباشد.
در هر صورت با توجه به اصل جريان در منابع معتمد و نيز ويژگيهاي ياد شده، بهبررسي و تحليل آنها ميپردازيم.
كدام شهرت معتبر است؟
اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه تنها مشهور بودن يك موضوع تاريخي و يافقهي دليل قطعي بر اعتبار آن نميتواند باشد. چه بسيار از شهرتهايي كه بي پايه بوده وبسياري بدون پژوهش آن را باور نمودهاند كه نقد و پژوهش بي پايگي آنها را بر همگانشفاف مينمايد. به اين منظور گفته ميشود:رب شهرة لا اصل لها.«چه بسيار شهرتهاكه بيپايه هستند».
در عين حال اگر شواهد جانبي شهرت را تأييد نمايد، به گونهاي كه از مجموع آنهااطمينان و بلكه يقين حاصل شود،آن گاه چنين شهرتي از ارزش برخوردار بوده و درصورتي كه چنين اطميناني فراهم شود، نميتوان با شبههافكني اين اطمينان را زدود ودر آن ترديد ايجاد نمود.
با توجه به منابع ياد شده ميتوان گفت داستان همسر امام حسين كه از دخترانيزدگرد بوده و پيش از آن كه كسي وي را كنيز بنامد، امام حسين(ع) را به همسريانتخاب نموده، داراي شهرتي اطمينانبخش است كه شواهد جانبي مانند ثبت جريان درمنابع ديرينه و پذيرش پژوهشگران و هم خواني آن با باورهاي متقن و مبرهن شيعه،آنرا تأييد نمينمايد. به گونهاي كه از مجموع آنها اين باور و اطمينان فراهم ميشود كهشبههافكنيها به آن آسيب نميرساند.اينك با توضيح نكتههاي ياده شده، به بررسيبرخي شبههها كه بسياري از آنها از قلمهاي برخي نويسندگان معاصر تراوش نموده وبيشتر هم متوجه جريان نخست است، ميپردازيم.
...
ادامه ی این متن را که شاید از حوصله خارج باشد حذف کردم
علاقه مندان ادامه ی کلام در منبع بخوانید
http://library.tebyan.net/newindex.aspx?pid=19667&BookID=50709&Language=1
نتيجه
ديدگاه بيشتر مورخان و محدثان از كهنترين منابع كه در دسترس است، بر اينبنيان استوار است كه يكي از همسران امام حسين(ع)؛ يعني مادر علي بن الحسين(ع) ازشاهزادگان ايراني بوده است. بر اساس منابع معتمد،وي دختر يزدگرد، آخرين پادشاهساساني ايران بوده كه به اسارت سپاه اسلام درآمده و هنگامي كه به مدينه انتقال مييابدو قبل از اين كه به نام كنيز به فروش برسد، با راهنماييهاي امير المؤمنين(ع) مخيرميشود همسر انتخاب نمايد و وي نيز امام حسين(ع) را از ميان حاضران به همسريانتخاب مينمايد. ثمرة اين پيوند و ازدواج مبارك هم علي بن الحسين(ع) است كه نسلامامان بعد نيز،ازاين نسب تداوم يافته است و اين نكته ميتواند يكي از افتخارات اينبانو باشد. علي بن الحسين نيز به داشتن چنين مادر و تباري افتخار نمايد. از اين رومجوس بودن وي پيش از عرضة اسلام نيز مشكلي پديد نميآورد و شبهه افكنيهايي كهبه اين منظور انجام ميگيرد، همگي پاسخ مناسب دارند كه پاسخ عمدهترين آنها در ايننوشتار مطرح شد.و الله سبحانه هو العالم.
اما پاسخ سؤال چهارم كه برخورد امير المؤمنين(ع) با شاهزادگان و تبار ايرانيعلي بن الحسين تا چه مقدار در تشيع ايران زمين نقش داشته است، از مدار موضوع ايننوشتار بيرون است .تحقيقهايي هم در اين فرايند صورت گرفته است كه علاقمندانميتوانند به آنها رجوع نمايند.