سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اخی / برادر (عربی –فارسی)
        ارسال شده توسط

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۱۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۳۷۱ | نظرات : ۶۵

        اخی / برادر (عربی –فارسی)
        لیش اتقطّع ایدی و آنه الک سیف
        تضرب بیه کل من حز وریدک
        اقل لک آنه اخیک اتهده ویای
        نسیت العشره ما چنّی عضیدک
        ***
        تتحسد العیشه او قلبی دیوان
        خطّار الیجینی ایمن علیــــــــــــــه
        و انت اتلوم قلبی او قلبک احزاب
        وحق رب العرش کلــــک اذیّه
        ***
        تضکنی اعلی الخطا او متحزم احزام
        ترید الروح تحثـــــــــر بالطلا  یب
        تتکنه او تهز بیدک یمیشوم
        من شرّک لفت کل هل مصایب
        ***
        حسبت احساب ابوی او ترضی برضای
        کنت نایم او هسّه گعدتـــــــــنی
        الحساده اویاک وصلت لعد بلعوم
        الله اویاک جفی یالخنتنــــــــــی
        ***
        کرهتک من صدق ما اکذب اعلیک
        عدو صایر علی وقت الشداید
        حسافه اعلیک طمعة غرب یا خوی
        ضغّطت اعلی الگلب صدقنی زاید
        ***
        کنت ما عرف اقولن انت عربید
        الف گرصه لفتنی من لسانک
        تتظاهر اخی وانت اکبر اعدای
        ضمیته ابطن حقدک حنانک
        ***
        قول اشما ترید اتقول و اتقول
        متحیل علی کل عمرک ازماط
        دگ اعلی الصدر هذا آنه جسّام
        صرت لک بالشداید شاشه و اگماط
        ***
        یوزّک کل غبی او ما عنده تدبیر
        تهد و اتهوس او تحشد جنودک
        طبیبی مات ماخد حلمه ویاه
        تعدیت ابمجامع کل حدودک
        ***
        بعد ما اریدک او لا اگعد اویاک
        تروح او داعت الله بالک اتعود
        تحملت الفراغ ابسهرة اللیل
        دفن جثتی الگبر بلجوره موجود
        ***
        معنی:
        ندیدی قلبِ من با تو یکی بود
        برادر جان چرا دستم بریدی
        صدا کردم نزن آرام تر باش
        فراموشت شده عشقم ندیدی
        ***
        همیشه کلبه ام میهمان تر داشت
        حسادت کردی بی جا روزگارم
        ملامت شد چراغت روز روشن
        خداوندم قسم یادت بهارم
        ***
        خودت خواندی دلم شب های تاریک
        تو بد رفتی خطا کارم شمردی
        چرا می خندی روزی که دلم گیر
        مصیبت گاهی در قلبم سپردی
        ***
        برادر چون پدر مهرش فراوان
        دلم خواب است و دادت کرده بیدار
        حسادت تا گلو جوشیده از تو
        خیانت در رخم کوبیده هر بار
        ***
        برو هر گز نیا دنیای دل کور
        تو دشمن شاد کردی خاطراتم
        به دنبال غریبه گشتی پرواز
        اگر یادت گنم  جوشیده ذاتم
        ***
        دلت چون مار کبری نیش تر داشت
        هزاران زخم دیدم از زبانت
        تظاهر می کنی دلبند و شاداب
        ستم چون کوه خفته در دهانت
        ***
        بگو هر چه دلت خواهد بگو زود
        چرا پر حیله کردی مکر و فریاد
        بزن بر سینه جاسم زنده از درد
        تو سختی های تو چون کوه بی داد
        ***
        بمان دیوانه در کوی غریبان
        بچش درد غریبی با جدایی
        طبیبم پیر با علمش فنا شد
        خدا یار دلم شد بی صدایی
        ***
        نمی خواهم ببینم سایه ات را
        خدا یارت برو میحانه دردم
        تحمّل کرده چشمم ریزشِ اشک
        به همسایه سپردم جسم سردم
        ***
        جاسم ثعلبی (حسّانی) 17/12/1392
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۵۱۹ در تاریخ چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2