شهادت حضرت سجاد (ع) را تسلیت عرض می نمایم.آنقدر مصرعها طولانی بر زبان جاری شد که بناچار در قسمت مطالب قراردادم.
"تير هاي بي شرف"
یک بغل تیر بی شرف گفتند می رویم کربلا به مهمانی
کربلایی که خشک وسوزان است می کنیم گلستان وبارانی
کربلا را به آب میبندیم تا شوند بوته ها تماشایی
خس وخاشاک کوفه وشامات فربه گردند چو سبز شمعدانی
می نشینیم به مشک سقایی که به کوثر نشسته بابایش
می نشانیم به خشک لبهایی که ترک خورده،داغ مرجانی
میرویم سوی کودکی عطشان که شده سرنگون به بالایی
با سه شعبه گلوی نازش را می دهیم قطره های پیکانی
پا به پای شرف کنیم تعقیب خط سیر تمام عزت را
تا کمی کم کنیم شرافت را از فراز سران قربانی
می شویم خسته از جهت هایی که به قابیل می زند پهلو
با هزاران نبیره ی درهم، در کف چله های شیطانی
در زمین نیست دشمنی جز ما ،می کنیم سوی آسمانها طی
تا که فوج ستاره ی پرپر، بدمند خاک مرده را جانی
می رویم تا که پر شود گودی که در او خفته ماه صد پاره
تا به اوج فراز پر گیرد شاهباز عروج عریانی
پای تا سر نشسته ایم شاید بزنیم تیر آخری بر شرم
تا که سقا به خیمه برگردد بی هراس نگاه پنهانی
مي رويم پشت نخل بيزاري كه زده ريشه تا ته دجله
پشت رويش به چشم مي آييم تا كه شهلا كند عزا خواني
می رویم تا که کوه صبر شاید بنشیند نماز پا دارد
هیبت یادگار مادر هم، قد کشد پای آن سخندانی
می رویم پای منبر سجاد تا اذان را به معصیت بندیم
با هزاران غل الم آلود،اشتران را کنیم چراغانی
می رویم رد شویم زانگشتر تا نگیرد نشانه ما را
روز خونخواهی عدالتها، در قیامت کشان فرقانی...
2/9/92 مشهد