دوشنبه ۵ آذر
( سپندار مذگان -٢٩ بهمن) روز عشاق ...(Valentine)!!!
ارسال شده توسط سعید مطوری (مهرگان) در تاریخ : يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ ۲۰:۴۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۶۳ | نظرات : ۱
|
|
عشق واژه ایست که تمام عشاق، دوست دارند آن را به نحوی که از نظر خودشان بهترین است ترجمه کنند ، و در زندگی خود به کار گیرند. جالب اینجاست که انسان در تمام زندگی خود به دنبال اصالت گمشده ای می گردد که برای یافتن آن هزینه های بسیاری را نیز می پردازد. اما در این میان به تبعیت از جریان کوتاه گرایی در قرن جدید(!) انسانها گاهی اوقات به دنبال راه های میانبر نیز هستند تا هم هزینه کمتری بپردازند و هم نتیجه ی مطلوب و مورد نظرشان را بدست آورند، بی توجه به اینکه ممکن است در پیش گرفتن یک رویه ی نادرست ، رویه ی درست را برای همیشه از نظرها دور نگه دارد و منجر به نابودی آن شود.روز ۲۶ بهمن ماه (۱۴ فوریه) را عشاق قدر شناس جهان، روز عشاق یا ولنتاین (Valentine) نامیدند، تا در این روز به یاد عاشق دربند، و حامی عاشقان اسیر، آقای والنتیوس، جشن بگیرند و از همسرانشان (در ایران: دوست دخترهایشان!) با گل و شکلات و هدایای مختلف ، قدردانی کنند.در قرن سوم میلادی در روم باستان پادشاهی جگ ستیز و بی رحم به نام کلودیوس فرمانروایی می کرد که دارای عقاید عجیبی نیز بود. او می گفت: سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. به همین دلیل ازدواج را برای سربازان رومی قدغن کرد. در این میان کشیش والنتیوس، مخفیانه سربازان عاشق را با دختران محبوبشان عقد می کرد. کلودیوس از این جریان خبردار می شود و والنتیوس را به زندان می اندازد، والنتیوس (از آنجا که در زمینه ازدواج کار کشته شده بود) عاشق دختر زندانبان می شود!!! سرانجام این کشیش به جرم عقد عشاق، با قلبی مالامال از عشق دختر زندانبان، اعدام میشود. به همین دلیل او را به عنوان سمبل عشق می دانند و روز اعدام او را روز ولنتاین نامیدند.این داستان پرسش برانگیز از جهاتی قابل بررسی است، آوردن تاریخ دقیق رخداد چنین واقعه ای شاید برای سندیت بخشیدن به آن باشد تا به افسانه ای بدل نشود، از طرفی دختر زندانبان در زندان چه میکرده، تا والنتیوس قصه ما عاشق او شود! و آیا طرح چنین داستانی توجیه خوبی برای برگزاری جشن عشاق است، اصلاً بر فرض درست بودن این داستان، آیا رواست روز اعدام شخصی که حامی عاشقان بود و برای رسیدن عاشقان به معشوقشان حتی از جان خود هم گذشت، این روز را جشن بگیریم و به جشن و پایکوبی بپردازیم؟!هدف من از طرح چنین پرسشهای اثبات یا رد داستان ولنتاین نیست، آنچه برای من مهم میباشد، اینست که چرا از میان کسانی که روز ولنتاین را در ایران جشن میگیرند و یا از داستان و کیفیت آن مطلعند، کمتر کسی حتی نام جشن « سپندارمذگان » ، به گوشش خورده است؟در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، تنها چند روز پس از روز ولنتاین. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته است.در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.بهعنوان مثال روز اول، روز اهورامزدا، روز دوم، روز بهمن ،سلامت و اندیشه، که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی بهترین راستی و پاکی، که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی شاهی و فرمانروایی آرمانی، که خاص خداوند است و روز پنجم سپندارمذ بوده است.از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورشدهنده میدانستهاند و همه موجودات بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده میشدهاند، جنسیت او را نیز «مادینه» فرض میکردهاند و از همین خاستگاه است که عبارتهای مام میهن و سرزمین مادری بوجود آمده و فراگیر شده است. پیشینیان ما، همانگونه که زمین را زن یا مادر میدانستهاند، آسمان را نیز مرد یا پدر بشمار میآوردهاند و ترکیبهای مادرزمین و پدرآسمان از همین جا برخاستهاند. بیگمان آنان شباهتها و پیوندهایی بین زن و مرد از یک سو، با زمین و آسمان، و بارندگی و رویش گیاهان، از سوی دیگر احساس میکردهاند. همچنین این را نیز میدانیم که در باورهای ایرانی، نسل بشر یا نخستین زن و مرد جهان، به نام مشی و مشیانه از ریشه دوگانه گیاهی به نام مهرگیاه در دل زمین بوجود آمده و آفریده شدهاند و در واقع زمین یا سپندارمذ، مادر نسل بشری دانسته میشده است.نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان بنام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگی باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است. چرا که در همین ماه، نخستین جوانهها از خاک سربرمیزند و زایش دوباره زمین را نوید میدهد. از همین رو، مردمان ایرانی این ماه و به ویژه روز پنجم آن که با نام ماه همانند است، یعنی اسفندروز از اسفندماه یا سپندارمذروز از سپندارمذماه ، را روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان میدانستهاند و در این روز، مردان آیینهایی برای همسران خود برگزار میکرده و هدیههایی به او میدادهاند که متأسفانه آگاهی بیشتری از این مراسم در دست نیست.اینکه سپندارمذگان، در تقویم های امروزی مصادف با پنجم اسفند ماه نیست به این دلیل است که در گذشته ایرانیان ١٢ ماه ٣٠ روزه داشتند و ٥ روز را نیز افزون بر آن ١٢ ماه در سالشمار خود داشته اند. بنابراین روز پنجم اسفند ( سپندار مذگان ) ، با روز ٣٣٥ از سال یا ٢٩ بهمن در سالشمار کنونی ایرانیان برابر است .همانطور که از منابع موجود استنباط میشود، سپندارمذگان نه روز زن به مفهوم مطلق و امروزی آن، بلکه روز گرامیداشت زمین، که در ایران باستان مظهر باروری، و همتای انسانی آن یعنی بانوان بوده است. و این یادمان کهن نشاندهنده خاستگاه، بینش و منش ایرانیان باستان بوده. ما ایرانیان هم بکوشیم که دیدی عمیقتر و متفاوت تراز تمام جهانیان داشته باشیم، همچون اجداد خود که همواره آنرا با رفتار و افکارشان به جهانیان اثبات کردند، تا جایی که اعیادی همچون ولنتاین و کریسمس دنیای مدرنیته غرب، با الگویی ایرانی از جشنهای سپندارمذگان و یلدا و فقط با چند روز اختلاف از آنها برگزار میشود.* اطلاعات تاریخی این یادداشت از ویکی پدیا نقل شده استآقاي سعيد طلايي با تشکر از مطلب آیشان/سعید مطوری /مهرگان
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۷۹ در تاریخ يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ ۲۰:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.