سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      اندر حکایت سنگ پا
      ارسال شده توسط

      علیرضا ناصح

      در تاریخ : جمعه ۱۴ تير ۱۳۹۲ ۱۳:۲۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۹۲ | نظرات : ۱۹

      از مجموعه حکایات شیخ : http://www.sherenab.com/News-View-1720.html
       
      هو
      سنه پیش در جمع اصحاب و مریدان بودیم و به خانقاه روانه. در راه، از کنار نعوذ بالله گرمابه زنانه گذر می کردیم که بناگاه سنگ پایی از گرمابه برجهید و بر فرق سر ما فرود آمد! مریدان بعدها گفتند که تلو تلو خوران این مصرع بگفتی که : «مزن بر سر ناتوان سنگ پای» و از حال برفتی و در احوال شدی. و گفتند ساعتی در آن احوال ببودی و چندان از حقایق عالم غیب می گفتی و کلید هزار معما گشودی و نام هزار منزل از طریق ببردی و هزار بیت شعر بگفتی و در آخر سعید بن مسعود سطل آبی بروی تو ریخت و بیدار شدی و گفتند که اگر ساعتی دیرتر ریخته بود هیچ مسأله ای برای بشریت باقی نمی گذاشتی!
      مرا آنچه در خاطر است حالی نیک بود و شراب خلد و معشوق و مطرب و ...(همانگونه که اهل شباب در اکس پارتی باشند!!). و درک آن حقایق ناب آنچنان مستم کرد که هر روز طریق خانقاه را از راه گرمابه زنانه گرفتیم و در آن وعده گاه ساعتی ببودیم تا شاید سنگ پایی دیگر و حقایقی نو بر این بنده نالایق فرود آید. اینچنین یک سال ببودیم و آن همای سعادت دوباره فرو نیامد تا چندی پیش که با مریدان در انتظار بودیم و سنگ پا بیامد و من از شوق وصال خود را پرتاب کردم و لیک سنگ پا بر سر مریدی فرود آمد که تازه کار بود و درک حقایق نتوانست و از دنیا برفت!
      پس بزرگان گفته اند که بسیار باید استقامت کرد و از راه نرفت و ما همچنان بر در آن گرمابه در انتظاریم تا باری دگر چنان شود و باقی حجابها نیز کنار روند و حقایق برهنه جلوه گر شوند(استغفرالله! شما را چه شده است با این اذهان منحرف!!).
       
      یا حق

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۷۴۹ در تاریخ جمعه ۱۴ تير ۱۳۹۲ ۱۳:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3