سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 19 خرداد 1404
    13 ذو الحجة 1446
      Monday 9 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ای انسان! خود به یاری خود برخیز! بتهوون

        دوشنبه ۱۹ خرداد

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        پریماه اعوانی شاعر ایرانی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی

        در تاریخ : ۱۶ ساعت پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸ | نظرات : ۲

        پریماه اعوانی
        خانم "پریماه اعوانی"، شاعر ایرانی و از برگزیدگان مرحله‌ی نخست هفتمین دوره‌ی جایزه‌ی شعر احمد شاملو است.
        از وی تاکنون چند مجموعه شعر مستقل و مشترک چاپ و منتشر شده است، از جمله: 
        - از حاشیه هجده، نشر افراز
        - داو دوم، نشر مهر و دل (مجموعه شعر مشترک)
        - جادونامه‌ی آنتالوس، نشر افراز
        - طغیان دور، نشر گوشه
        - پرسه های متلاشی 
        و...
         
        ◇ نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        [سالمرگ]
        كه سال مرگ است
        كه سالمرگ مرگ است
        كه وبال مرگ بر سال و وبال سال بر مرگ و
        مرگ در ارگ و رگ و رگبار و
        رگبار بر سر هزار شيشه‌ی شكسته‌ی چشم می‌بارد و
        سال جاری از مرگ و
        رگبار مرگ
        بر اين‌همه چشم زيبا و قوهای شناور بر گور
        چيزی از چشم برايتان گشوده‌اند و چشم‌ها از شما ربوده‌اند، آيا كافی نيست؟
        آيا می‌بينيد؟ آيا می‌بينيد كه بر روی سالمرگ مرگ نشسته‌اند و با استخوان‌هايتان بر سر كاسه‌های تو خالی چشم می‌كوبند؟
        زنده باد كاسه چشم!
        چون جنازه‌ی تو شيب دارد
        همه فرو خواهيم ريخت
        چون جنازه‌ی تو شيب دارد
        همه بر تو خواهيم ايستاد
        چنان كه می‌افتيم
        چنان كه بر می‌خيزيم از خواب تو ای رمز!
        ای اسم و
        اي اسم رمز!
        بر مرز ای رمز! تو برخيز از گور!
        چراغ ما مردگان باش
        ليس بزن استخوانی را كه از خشم نمی‌لرزد!
        گرمش كن
        لالايی جمجمه بخوان
        نفت شو و دود شو و چون شيپوری صدايمان بزن كه بر قبر تو چون موم از شرم، از اين غيبت طولانی آب شويم!
        چون شيپور از گور صدايمان بزن از دور!
        آخرالزمان‌مان باش
        و تمام.
        نمايی كه بيفتم
        كه شهد شوم برای گلی صورتی
        كه بوزم زير سنگ قبرهای مرمر به هيبت جوانی وارسته كه در باد می‌ميرد
        چون شيپور از گور صدايمان بزن از دور!
        ما را بخوان به نام، به بازگشت
        ما را بخوان به كشتی سوراخ
        ما را ببر به خروش موج
        ما را بخوان كه بیقبرستان دربه‌در آب هواييم و دهان گشادمان از قلب‌هايمان بزرگ‌تر است
        -"می‌ترسم اگر اينجا  بمانم و اينجا بميرم قلبم كوچك‌تر از دهانم باشد"-
        قلب ما را بزرگ كن
        جا شو ای رمز ای اسم رمز
        و به ما بياموز بميريم
        ای اسم! ای رمز!
        ای پرچم بيچارگی
        و حلب و اميد
        ای تنها اميد
        به ما بياموز وارسته بميريم.
         
        (۲)
        امید است
        که دایره‌ی خالی
        نوری که شبچراغ
        فرمان چیست که از چه می‌روید
        بلندایی به خواب ساقه‌ای و شبی به روزِ روزنه‌ای
        گوزن زخم‌ها سوزنی در بیابانِ آب‌ها
        زیبایی مُردار
        نمایش محتضر بر سکوی خون
        سایه‌ی شکنجه‌گر محزون
        در برج غریبه‌ی همه‌ی چشم‌ها
        که می‌بیند
        که می‌بیند و می‌چشد آن چه به چشم می‌آید را چون شکوفه‌ی شوکران
        چه تشنه و چه کف دستی
        روان
        رونده‌ای در این گلو
        روان
        ریخته
        جاری جریانی چیست بر قلب بوتیمار کوبنده 
        بر هر باد بی‌جهت آباد و آبادیِ هزار باد و بی‌باد و بی‌یاد
        سفینه‌ی تشنگی
        ستاره‌ی دنباله‌دارِ دارها
        غریب در تاریکی چاهِ بزرگ
        اژدهای خفته‌ی خوناب‌ها
        تاریخِ ناتوانیِ استخوان‌های عبث بر پیشانی مردگان
        دامن بیداد
        دشت برهوت بزهایِ غم، خیره به بَزک کرده‌های صخره‌ای بلند
        مَردمِ چیستی و چرا این آسمان بر سرت از کیست فرو می‌ریزد
        بٌزک‌ها و بهارها
        بَزک کرده‌های غم بزرگ
        مَردمِ چیستی، از چه جان می‌گیرد این گلوت
        بی‌جان در بستر کیستی؟
        که بمیرد این بز شایسته و ناامید
        که هیچ  بهاری
        که هیچ بهاری.
         
        (۳)
        راه تو رفته است
        و راه رفته روی راه مانده افتاده است
        بی‌جان
        و گرگ سفيد بر خواهد خواست
        و شب بر دنده‌های شكسته 
        شب‌پره نور خواهد شد
        و  شب / نقره‌ای در دهان گرگ 
        ماه كاملی كه جيوه می‌چكد از پلک‌هاش
        و شب چون زحل چرخ خواهد زد و
        گرگ سفيد قلب تو را خواهد دريد 
        ای مقاوم!
        ای انگشت شكسته‌ی اشاره!
        ای نقض و منقرض!
        گرگ سفيد قلب تو را خواهد دريد
        و بر مرده‌ات
        خواهد ايستاد
        درفش راه بر بادها
        استخوانی كه می‌کوبد بر حلب: اينک ايست!
        كه راهِ ادامه نشسته به زاری قلب‌ها
        آن‌جا كه برای ابد محو می‌شوی و 
        يخی آراسته 
        يخی از هياكل عجب
        يخی از دنده‌های ماموت
        يخی از دوردست مفلوج
        از زبان بريده‌ات در حلق
        از گلوی جوشيده‌ات به دور زنجيرها
        يخی به عزای شعله‌های قلب
        به بلندای آب
        به بلندای اشک
        بر تو خيره
        و تو را می‌پوشاند 
        و تو برای هميشه آب می‌شوی
        شبنم هراس‌ها!
        غول بازنده!
        قطره!
        قطره‌ی بی‌گناه!
        بخار افيونی توده‌ها!
        ای شيب!
        ای دره‌ی هميشه‌ مرگ!
         
        (۴)
        در تاریخ تن
        چه تنها​یی مرده!
        و من تو را می‌دوم
        می‌‌شمارم
        می‌‌ایستم
        و
        شرم تن می‌کنم‌ ای کشته
        از زیبایی‌ت!
        خروس‌خوان هر شامگاه.
         
        (۵)
        ‌ای سَر!
        تکان بخور که با منی
        که می‌افتی
        برای رمز
        همرزمم باش
        قسم بخور به انگشت اشاره
        به پای معلق
        به پای برهنه
        به انگشت‌هایش
        به چشم کور
        به دنده
        ‌ای سَر
        ‌ای بی‌ سر و ته!
        بیرون بیا از زبانِ سخت‌پوستان و بدرخش!
        مثل کف خیابان
        و
        تنی که خواهم مُرد هم‌جوارش
        ‌ای زبان
        تن شو و بمیر!
         

        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۶۹۸ در تاریخ ۱۶ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۷ ساعت پیش
        چه اشعار شاملویی زیبایی... خندانک
        سپاس از شما برای معرفی این بانوی شاعر... خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1