سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 14 اسفند 1403
  • روز احسان و نيكوكاري
5 رمضان 1446
    Tuesday 4 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      سه شنبه ۱۴ اسفند

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      رودخانه‌ی آب آور
      ارسال شده توسط

      رها فلاحی

      در تاریخ : پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ ۰۴:۳۰
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۱ | نظرات : ۲

      به نام خدا
      رودخانه‌‌ی آب‌آور
      در یک دشت خیلی سرسبز که خورشید همیشه به آنجا می‌تابید، گل‌های زیبا و رنگارنگی روییده بودند که به خورشید لبخند می‌زدند.
      در آن دشت زیبا، رودخانه‌ای کوچک، ولی پر آب جاری بود. اسم آن رودخانه "آب‌آور" بود. آب رودخانه خنک و زلال بود. ماهی‌های زیادی در آن رودخانه زندگی می‌کردند. آنها همیشه در حال بازی و بالا و پایین پریدن داخل رودخانه بودند.
      چند لاک‌پشت به همراه خانواده‌ی آقای خرچنگ هم در گوشه‌ای از ساحل رودخانه، لانه داشتند.
      درخت‌های گیلاس و سیب زیادی اطراف رودخانه بود. سنگ‌های گرد کوچک و بزرگ زیادی کنار رودخانه بود.
      در نزدیکی رودخانه، دهکده‌ای بود که آنجا را "آب‌پر" نام گذاشته بودند. مردم آن دهکده، مردم خیلی مهربانی بودند که همگی به کشاورزی و باغداری و دامداری مشغول بودند. آنها از آب رودخانه برای شستن و خوردن و کشاورزی استفاده می‌کردند و در زمین‌های خود باغ داشتند، گندم و ذرت می‌کاشتند و جالیزهایشان گوجه و خیار و توت فرنگی.
      دو سه سالی در آن دشت نه بارانی بارید و نه برفی و آب رودخانه کمتر و کمتر شد. 
      مردم دهکده هم برای آبیاری زمین‌های کشاورزی خود تصمیم گرفتند که چاه آب بکنند و ده حلقه چاه آب نزدیک رودخانه کنند.
      با تصمیم اشتباه مردم دهکده، آب رودخانه باز کمتر شد تا اینکه رودخانه کاملن خشک شد. ماهی‌ها تک تک مردند و خانواده‌ی خرچنگ‌ها و لاک‌پشت‌ها هم از آنجا رفتند و دیگر کسی به یاد نداشت که زمانی رودی در آن دشت زیبا جاری بوده است.

      #رها_فلاحی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۳۰۹ در تاریخ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ ۰۴:۳۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ ۱۷:۰۷


      ❣️به نامِ یگانه‌خدای‌ِ هستی‌بخش❣️

      🌷دلِ شاد و عاشقانه نه انار و هندوانه
      همه‌وقت می‌تپد مِهر به درونش از بهانه
      به صَفایِ آیه‌ی حَمد به شگونِ فالِ حافظ
      بنویس سَطری از عشق تو به خطّی از ترانه🌷

      🌹🍉🌹
      سلام و درود رهاجان خندانک
      🌹 عرض تبریک حضور شما و خانواده ارجمندتان🌹
      یلدایتان شاد روزگاران‌تان خوش 🍉🌹🍉

      🌷بااحترام 🌷

      🌷

      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
      قوالعاده زیبا بود
      درپناه خدا
      درود فراوان برشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3