سر کوه بلند
مهدی اخوان ثالث (م. امید)
(۱۰ اسفند ۱۳۰۶ مشهد – ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران)
سر کوه بلند آمد سحر، باد
ز توفانی که می آمد خبرداد
درخت سبزه لرزیدند و لاله
به خاک افتاد و مرغ از چهچه افتاد
سر کوه بلند ابر است و باران
زمین غرق گل و سبزه ی بهاران
گل و سبزه ی بهاران خاک و خشت است
برای آن که دور افتد ز یاران
سر کوه بلند آهوی خسته
شکسته دست و پا، غمگین نشسته
شکست دست و پا درد است، امّا
نه چون درد دلش کز غم شکسته!
سر کوه بلند افتان و خیزان
چکان خونش از دهان زخم و ریزان
نمی گوید پلنگ پیر مغرور
که پیروز آید از ره، یا گریزان
سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله ای، نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هِشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
سر کوه بلند از ابر و مهتاب
گیاه و گل، گهی بیدار و گه خواب
اگر خوابند اگر بیدار، گویند
که هستی سایه ابر است، دریاب!
سر کوه بلند آمد حـــبــیــــبـــم
بهاران بود و دنیا سبز و خرم
در آن لحظه که بوسیدم لبش را
نسیم و لاله رقصیدند با هم
خرداد 1337 - تهران / مجموعه آخر شاهنامه