سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        محمد ناصر فرخاد شاعر هراتی
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : حدود ۱ ماه پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۱ | نظرات : ۰

        زنده‌یاد "محمد ناصر فرخاد" فرزند "علی اصغر"، شاعر افغانستانی، ساکن در مشهد، زاده‌ی سال ۱۳۳۳ خورشیدی، در شهر هرات بود.
        وی تحصیلات خود را تا دریافت دیپلم در دبیرستان جامی هروی ادامه داد و با تجاوز شوروی به افغانستان به ایران مهاجرت کرد و به فعالیت ادبی و فرهنگی روی آورد و می‌توان او را از شاعران نسل اول مهاجرت به حساب آورد.
        وی که سال‌ها در بستر بیماری بود و بر اثر سکته مغزی مقداری از توانایی های جسمی و تکلم خود را از دست داده بود، در یازدهم فروردین ماه ۱۴۰۳ درگذشت.
        مجموعه شعر "افسانه نخوانده" از کارهای منتشر شده‌ی این شاعر است.

        ◇ نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        خیال دوست، چپ و راست در برابر ماست 
        بر آن خوشیم، که الطاف دوست یاور ماست 
        به بلخ و توس و سمرقند و اصفهان ندهم 
        کسی که جوره ندارد به شهر، دلبر ماست 
        نه دلبر است که سر تا به پای، ناز و اداست 
        نه دلبر است که او جانِ جان به پیکر ماست  
        نمی‌کنیم شکایت ز آفتاب تموز
        که آن همای سعادت چو سایه بر سر ماست  
        به راه دوست ببازیم سر به وقت مصاف
        اگرچه رستم دستان حریف کمتر ماست 
        خطر کنیم و به یادش ز هفت خوان گذریم 
        که اژدهای دو سر هم اسیر منتر ماست   
        قضای حتمی و تقدیر، خاک درگه اوست 
        کجا رویم از این در، که این مقدَر ماست  
        کجا رویم که گنجشککان این باغیم 
        درخت لطف نگاهش نوازش پر ماست.

        (۲)
        دو چشمت بر من امشب قصه‌خوانی می‌کند، یا نه؟
        حریم خاطرم را پاسبانی می‌کند، یا نه؟
        به طوفان غمت افتاد آخر کشتی صبرم 
        بگو امید وصلت بادبانی می‌کند، یا نه؟
        دل افسرده‌ام سیماب‌وار از غصه می‌لرزد 
        نگاهت در دلم آتش‌فشانی می‌کند، یا نه؟
        به کاخ گردنت، دست امیدم کوتهی دارد 
        دو گیسویت به دستم نردبانی می‌کند، یا نه؟
        به افسون غزل خواهم به دامت آورم، اما 
        ندانم طبع، با من هم‌زبانی می‌کند، یا نه؟
        به عهد نوجوانی پیر شد "فرخاد" و می‌ترسم 
        که با یاد غمت دیگر جوانی می‌کند، یا نه؟.

        (۳)
        گر من 
        درون پیله‌ی اندوه فسرده‌ام 
        اما 
        به شاخ بی‌بر و خشکیده،
        درخت امید 
        تنیده ابریشم 
        اشک‌های شفافم.

        (۴)
        معشوق من!
        گیسوانت را بگشا 
        تا نسیم 
        عطر خونین بهاران را پاشد 
        به روی مخمل گیسویت.

        (۵)
        چون سایه 
        در حصاری شب مانده‌ام اسیر 
        کس احتراق 
        دوزخ تنهایی‌ام ندید 
        اندر طلسم حسرت دوری فتاده‌ام 
        کو اسم اعظمی؟
        تا بشکند طلسم و مرا 
        بر اوج قله‌های غرورم فرا برد.
         

        گردآوری و نگارش:
        #زانا_کوردستانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۱۷۷ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

        افسانه پنام (مولد)

        ،

        شاهزاده خانوم

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2