سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 26 خرداد 1403
  • شهادت سربازان دلير اسلام: بخارايي، اماني، صفار هرندي و نيك نژاد، 1344 هـ ش
9 ذو الحجة 1445
  • روز عرفه - روز نيايش
Saturday 15 Jun 2024
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    شنبه ۲۶ خرداد

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    ستار احمد شاعر کرد زبان
    ارسال شده توسط

    سعید فلاحی

    در تاریخ : پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲ ۰۵:۲۲
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۱ | نظرات : ۰

    استاد "ستار احمد" (به کُردی: ستار ئەحمەد)، شاعر، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار کُردزبان در سال ۱۹۶۲ میلادی، در شهر کرکوک دیده به جهان گشود.
    از او تاکنون ده کتاب شعر و داستان به زبان‌های کُردی و عربی به چاپ رسیده و هشت کتاب دیگر آماده‌ی چاپ دارند.

    ▪نمونه‌ی شعر:
    (۱)
    در جستجوی تو،
    همچون پروانه، به پرواز در می‌آیم
    و خودم را می‌گویم: شاید همچون گلی 
    در باغچه‌‌ای بیابمت.
    جایی نمانده که برای یافتنت نگشته باشم 
    و نیافتنت، زخمی بر روح و جان من نشده باشد! 
    برگ برگ درختان را می‌بوسم 
    به این امید که اثری از تو بر آنها نشسته باشد!
    دست آخر، وقتی از جستجویت دست برداشتم که  
    بلبلی نحیف و لاغر یافتم  
    که در آشیانه‌اش جان سپرده بود 
    با اشک‌های پاکم غسلش دادم،
    چونکه یقین داشتم، در فراق تو جان سپرده...

    (۲)
    در میان طوفان، نسیم می‌شوم و می‌گیرمت!
    در رویای پاییزی گنجشککان 
    روح بیمار من می‌شوی 
    و تا سحرگاه مبتلای گریه و زاری‌ام می‌کنی!
    در شعر، آواز و سرود می‌شوی و 
    نغمه‌‌های عاشقانه را برایم زمزمه خواهی کرد!
    در عشق، تیری زهرآلود می‌شوی 
    و دل و جانم را بی‌پروا از هم خواهی درید!
    در وقت و زمان، آخرین نفس‌ نفس زدن‌هایی!
    تو جان منی که آرامشم می‌دهی 
    تو تنی برای جان من،
    مبتلای همیشگی به توام 
    ای همه کار و بار من... 
    شعری برایت نوشتم 
    از برم رفتی و 
    تو را بە رویا کشاند 
    بدون اینکە نامە‌ای برای من به جای بگذاری 
    آنگاه مستانه در میان شعرهایم به رقص در آمدم 
    ای زن آسمانی،
    ای فرشته‌ی زمینی.
    (۳)
    کلماتم نامه می‌شوند 
    و نامه‌هایم جلوی آیینه‌ی بالای اتاقت 
    پشت عینکشان به نظاره‌ات می‌نشینند،
    ولی تو آنها را نمی‌خوانی 
    و آنها زیر پایت، برگ برگ، تکه پاره می‌شوند 
    و حالا دیگر خونابه‌ی آن نامه‌ها، شعرهای من است 
    که اتاقت را سرخ کرده 
    و یک یک وسایلش را همرنگ چشمانت و 
    روح شیرینت...
    بنگر!
    اکنون دیوار حیاط خانه‌یتان و درخت‌هایش،
    همچون شعر و غزل زیبا شده‌اند...
    اما، تو هنوزاهنوز،
    با عشق و عطر شعر، در تقابلی و 
    و هرگز روح سرکش این شاعر را درک نخواهی کرد؟!
    آیا نمی‌بینی؟!
    موی و زلف بورت،
    آواز عشق و رنج و محنت من است!
    آن دم که با هر نسیم به پیچ و تاب در می‌آیند...

    شعر: #ستار_احمد
    برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی 

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۴۱۳۱ در تاریخ پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲ ۰۵:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0