سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تیمور گرگین شاعر کوچصفهانی
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : شنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۲ ۰۲:۳۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۳ | نظرات : ۰

        زنده‌یاد "تیمور گرگین" شاعر، نویسنده‌، ترانه‌سرا، روزنامه‌نگار و پژوهشگر گیلانی، زاده‌ی سال ۱۳۱۳ خورشیدی، در روستای «چولاب» از توابع کوچصفهان است. 
        پدرش «ملا کاس‌آقا چولابی» از مرثیه‌سرایان معروف در روستاهای رشت آباد و چولاب بود.
        وی مقطع ابتدایی را در دبستان رودکی رشت، سیکل اول دبیرستان را در مدرسه‌ی نوربخش، دیپلم را دبیرستان شاهپور گذراند و از سال ۱۳۲۸ نویسندگی و شاعری را آغاز کرد و از ۱۳۳۴ برای رادیو ایران ترانه‌سرایی کرد.
        نخستین کار او در سال ۱۳۲۸. "مورچه رشتی" نام داشت که در نشریه‌ی چلنگر چاپ شد و معروفترین ترانه‌اش "بنفشه گل" توسط "ناصر مسعودی" اجرا شده است.
        گرگین در سال ۱۳۴۲ به استخدام رسمی موسسه و روزنامه اطلاعات درآمد و تا ۱۳۷۱ در آنجا مشغول به کار بود، و بین سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ با روزنامه‌ی همشهری نیز همکاری داشت.
        اشعار گیلکی او در سال ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ در مجله‌ی پیام‌نوین چاپ با اسامی مستعاری چون "مورچه رشتی"، "مولانا رشتی" و "بی‌مخ میرزا" به چاپ رسید.
        اسفند ۱۳۹۹ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گواهینامه‌ی درجه یک هنری (معادل دکتری) را در رشته‌ی شعر به ایشان اعطا کرد.
        وی سرانجام در ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۲ درگذشت و آیین تشییع او صبح روز بعد در آرامستان شهر خمام در قطعه‌ی هنرمندان برگزار شد.

        ▪کتاب‌شناسی:
        - ستاره‌های کور (مجموعه شعر) 
        - تیره روز (مجموعه شعر) 
        - شعر و نوول (مجموعه شعر) 
        - طاغوت در تابوت (مجموعه شعر) 
        - چهار دیوان دختر رشتی (دوبیتی گیلکی) 
        - درخشان‌ترین شاهکارهای شعرا
        - گلبانگ گیلان
        - امروز چه کسی می‌تواند شاعر باشد؟
        - سروده‌های کودکان
        - چگونه بنویسیم تا ایراد نگیرند؟ 
        و...

        ▪نمونه‌ی شعر گیلکی:
        (۱)
        خودایا دختر رشتی قشنگه
        سیفیده، سرخه، سبزه، رنگ و رنگه  
        ولی با آن همه حسن خودا داد
        دیلی در سینه داره مثل سنگه 
        بیابان سر به سر تاریک و تاره
        می لب تشنه می پا خونین جه خاره
        فارسین یار خانه، خیلی سخته 
        ولی عاشق، وا، اَرایَه دَو ارَه
        صدف بوم، موج اَمرهَ وَر دکفتم 
        باموم ساحیل، اَدر، او دَر دکفتم 
        سر آخر، بوبومَه مولواریىِ ناب،
        بوش م در گردنَ دیلبر دکتم 
        گیلان جان! وابدار ی خُوب تی گنجا 
        خودا برکت بَدَه تی دسترنجا  
        ببه سرسبز و خورم تی بجاران 
        وابینی موشته موشته تی برنجا!  
        گیلان جان! شب دکفته، شب دکفته 
        جهَ تی دوری، می جانا تب دکفته  
        بوگوفتم راز دیل تی نام امره
        هیزارتا همسایه می گپ دکفته  
        الان پنجاه و یک، می سن و ساله  
        وگر دَستی به کوچیکی محاله 
        ایتا قنداقه بوم دیهات چولاب
        بوشمی «رشت» هَن، می شرح حاله  
        اگر تهران ایسامه، کَش نشینم  
        هُو گیله مَردَمَه «چولابَ» شینم 
        مَرِه فرقی نارِه تهران و گیلان 
        ایدانَه شاعِرَ اَسرار زمینم.

        ▪نمونه‌ی شعر فارسی:
        (۱)
        به جستجوی تو 
        در انتظار آمدنت 
        جولانگاه جهان را
        اسبانی بی‌سوار در گذرند 
        بر می‌خیزم 
        تا ترانه‌هایم با نامت عطر آگین کنم 
        شقایقی خونین در دلم می‌دود
        و گلویم را گلگون می‌کند 
        خاطره‌ات گلی‌ست 
        که خرام به گام‌های خسته‌ی نسیم می‌بخشد.
        به جستجوی تو گردباد گام‌هایم 
        قلمروی سنگ را صیقل می‌دهد.
        مادر
        قندانه‌ی پوسیده‌ی کودکی‌ات را می‌بوید 
        و لالایی ضجه‌وارش
        به زمزمه‌ی بیداری بدل می‌گردد.
        اکنون
        گهواره‌ی خونین تو 
        بر دستان پر تلاطم دریاهای دوردست تاب می‌خورد.
        خورشید 
        با واپسین پرسه‌های پسینگاهش می‌رود
        و در پشت کوه‌های بلند پنهان می‌شود 
        شب، رگان تو 
        در فورانی روشن گشوده می‌شود.
        و غبار تیرگی‌ها را از رخساره‌ی ماه می‌شویند 
        و زلال آمدن را.
        ای رود پر خروش!
        بر لب بنشان
        که راه به تلاطم دریاهای دوردست برده‌ای.
        اینجا در انتظار آمدنت گلی است 
        که هر صبح می‌شکفد 
        و هر غروب پژمرده می‌شود
        آفتاب به شکار شبنم می‌آید 
        اما تو نمی‌آیی 
        پرنده سپید بال می‌آید 
        با شقایق خونینی در منقار
        و جهان عطرآگین می‌شود.

        گردآوری و نگارش:
        #زانا_کوردستانی 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۹۴۹ در تاریخ شنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۲ ۰۲:۳۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2