سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بازار خودفروشی
        ارسال شده توسط

        فیروزه سمیعی

        در تاریخ : دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۳۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۴ | نظرات : ۳۰

        با عرض ادب، توجه اشخاصی را که تازه پای به عرصهٔ معاشرت می‌نهند به رفتار متفاوت این دو تن جلب می‌کنم و به آنان می‌گویم که: هرگز زیاده خاکسار مباشید اما هم در آن‌وقت که در حضور کسی هستید آشکارا او را بستایید و هم در غیبت وی اگر احتمال معمولی می‌رود که آن‌چه می‌گویید به گوش او برسد. هرگز فرصت گفتن کلامی محبت‌آمیز را از كف مدهید. همان‌طور که هرگز نشد که هوشمندی در ملک خود جایی صاف ببیند مگر آن‌که دانهٔ بلوطی از جیب بیرون کشد و بر آن اندازد، شما نیز در سراسر زندگی با ستایش‌های خود چنین کنید. دانهٔ بلوط چیزی نمی‌ارزد؛ اما شاید تخته‌چوبی پربها گردد.
         

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۵۸۴ در تاریخ دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۳۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۳۵
        درودبرشما نوشته پرمفهوم را نوشتید از ویلیام تکری احسنت برشما بانو سمیعی بزرگوار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۴۳
        جناب کاظمی نیک شاعر گرامی 🌞
        درودتان🍃⁦☘️⁩🌺🌸🍀
        صمیمانه سپاسگزارم از گرد آوری ارزشمندتان که بسیار ستودنی است در معرفی این کتاب و نویسنده ی ارزشمند و البته مترجم این کتاب جناب منوچهر بدیعی 🍀🙏🌸🌺⁦☘️⁩🌹
        قدر دان حضور زیبا و ارزشمندتانم مهربان 💖

        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۳۶
        ویلیام تاکری (به انگلیسی: William Makepeace Thackeray) ‏ (۱۸۱۱–۱۸۶۳) نویسنده، شاعر و طنزپرداز انگلیسی بود.

        زاده
        ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۱
        کلکته
        درگذشته
        ۲۴ دسامبر ۱۸۶۳
        لندن
        پیشه
        رمان‌نویس، شاعر
        ملیت
        English
        دوره
        ۱۸۲۹–۱۸۶۴
        سبک نوشتاری
        داستان تاریخی
        کار(های) برجسته
        بازار خودفروشی،
        تأثیرپذیرفته از
        جان بانیان، انوره دو بالزاک، هنری فیلدینگ، چارلز دیکنز، جاناتان سوییفت
        تأثیرگذاشته بر
        جرج اورول، شارلوت برونته
        همسر(ها)
        Isabella Gethin Shawe
        فرزند(ان)
        Anne Isabella (۱۸۳۷–۱۹۱۹)
        Jane (۱۸۳۸?-۱۸۳۹?)
        Harriet Marian (۱۸۴۰–
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۴۷
        چه نکات خوب و ارزنده ای را فرستادید
        زنده باد⁦☘️⁩🌹🌺🌸
        خیلی به معرفی این اثر ارزشمند کمک می کند
        👏👏👏👏👏👏👏
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۴۰
        ویلیام میکپیس تکری، زاده ی 18 جولای 1811 و درگذشته ی 24 دسامبر 1863، رمان نویس و مولف انگلیسی بود.ویلیام در کلکته ی هند به دنیا آمد و پدرش، یکی از مقامات بلندپایه ی کمپانی هند شرقی بود. مادرش هم در همین کمپانی فعالیت داشت. او در پنج سالگی به انگلستان فرستاده شد و در مدرسه هایی در ساوتهمپتون و چیسویک به تحصیل پرداخت. تکری کار نویسندگی را با نوشتن هجویه آغاز کرد و موفق به خلق شخصیت های منحصربه فرد و کم نظیری در آثارش گشت. او آثار اولیه اش را با نام های مستعاری چون چارلز جیمز یلوپلاش، مایکل آنجلو تیتمارش و جرج سوج فیتزبودل به انتشار می رسانید و جوامع بالادستی، قدرت های نظامی، ازدواج و تزویر را به سختی مورد انتقاد قرار می داد.
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۴۰
        ویلیام مکپیس تاکری، مشهور به #ویلیام_تاکری ، نویسنده و ادیب بریتانیایی، به تاریخ ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۱ در کلکته زاده شد. وی در کلکته زاده شد، پدرش در کمپانی هند شرقی خدمت می‌کرد و همان‌جا به هنگامی که پسرش چهار سال داشت، درگذشت.
        تاکری درشش سالگی برای تعلیم و تربیت به انگلستان فرستاده شد. پسری آرام و نزدیک بین بود، به ورزش علاقه نداشت و پیوسته از طرف رفقای خشن و ورزشکارش آسیب می‌دید؛ چنان که یک بار در میان زد و خورد آنان دماغش شکسته شد و همه‌ی عمر بدشکل باقی ماند، همین امر بر حساسیت فوق‌العاده‌ی او در مواجه شدن با ناهمواری‌های گوناگون زندگی افزود. مادرش در ۱۸۱۸ با افسری بنگالی ازدواج کرد و در ۱۸۲۱ به انگلستان بازگشت و به پسرش ملحق شد. تاکری بعدها چهره‌ی ناپدری را در وجود قهرمان یکی از آثارش ترسیم کرده است.
        تاکری پس از آن در کالج ترینیتی کمبریج به تحصیل پرداخت و با روزنامه‌ی دانشگاه همکاری کرد و در آن اشعار و طرح‌های کاریکاتوری انتشار داد. تعطیلات ۱۸۲۹ را در پاریس و ۱۸۳۰ را در آلمان گذراند. در وایمار با #گوته ملاقات کرد و به اشعار #شیلر علاقه یافت. در ۱۸۳۱ در رشته‌ی حقوق به تحصیل ادامه داد، اما سال بعد دنباله‌ی آن را رها کرد و هنگامی که به ارث پدری دست یافت، روزنامه‌ای ادبی خرید و به اداره‌ی آن اشتغال یافت که انتشارش در ۱۸۳۴ قطع گشت و کار مالی تاکری به ورشکستگی انجامید و ناچار شد که از راه روزنامه نگاری و هنر کاریکاتوری خود امرار معاش کند.
        چندی در پاریس اقامت گزید، در ۱۸۳۶ با ایزابلا شاو ازدواج کرد و به انگلستان بازگشت و مدتی با روزنامه‌ی تایمز و فریزرز ماگازین همکاری کرد و اولین مقاله‌ها را با نام مستعار انتشار داد. در ۱۸۴۰ کتاب دفتر طرح‌های پاریس را انتشار داد که مجموعه‌ای بود از احساس‌ها و مشاهداتش در پاریس و یادداشت‌هایی در زمینه‌ی نقد هنری و داستان‌های کوتاه که به رشته‌ی تحریر در آمده بود.
        این کتاب که از اولین آثار تکری بود، نشانه‌هایی از روش آینده او را در نویسندگی در بر داشت. قصه‌ها، مقاله‌ها، نقدها درباره‌ی هنر و ادب و جامعه‌ی فرانسوی، همه به شیوه‌ای بسیار ساده و طبیعی بیان شده و اثری بسیار دلپذیر گشته بود. دفتر طرح‌های ایرلند، چندان پیروزی‌ای به دست نیاورد.
        در این زمان بدبختی تازه‌ای برای تاکری پیش آمد و همسرش پس از آن که سومین دختر خود را به دنیا آورد، دیوانه شد. تاکری او را به پاریس و آلمان برد، اما هرگز بهبود نیافت، پس به ناچار از زنش جدا شد و دخترانش را به والدین مادرشان سپرد. از آن پس تاکری با هفته‌نامه‌ی پانچ همکاری آغاز کرد. سلسله مقاله‌ها و طرح‌های او پیروزی عظیمی بدست آورد، مخصوصاً سلسله مقاله‌های خودنماها که در ۱۸۴۸ با عنوان تظاهران انگلستان به قلم یکی از آنان به صورت کتاب منتشر شد.
        نویسنده در این مقاله‌ها مردم خودنما را از مقامات ارتشی، روحانی، نوکیسه‌ها و دیگران به مسخره کشیده و با لحن طنزآمیزی پستی‌های جامعه‌ی انگلستان و حتی جامعه‌ی بشری را نمایان ساخته است. صراحت و قدرت تصاویر، زیبایی بیان و شیوه‌ی نگارش، این مقامه‌ها را شاهکار کوچکی معرفی کرد و تاکری را مورد توجه عامه مردم قرار داد. اولین رمان مهم تاکری به نام «بازار خودفروشی»، رمانی بی‌قهرمان از ۱۸۴۷ تا ۱۸۴۸ به صورت جزوه‌های جداگانه و بعد به صورت کتاب منتشر شد و تاکری را در ردیف رمان‌نویسان بزرگ انگلیسی جای داد. این رمان دارای دو رشته‌ی ماجرای متفاوت است که به موازات یکدیگر پیش می‌رود، ابتدا ماجراهای زندگی زنی شیردل و باهوش و بی‌پروا به نام ربکا ، سپس سر گذشت دوست زمان تحصیلی او آملیا سیدلی را به رشته‌ی تحریر در آورده است .
        واقع‌بینی نویسنده در واقع‌بینی نویسنده در این اثر از قدرتی بسیار که در آثار بعدی او نیز دیده می‌شود، برخوردار است. اگرچه کتاب تا حدی طولانی و پیچیده است از آثار مهم ادبیات انگلیسی قرن نوزده به شمار می‌آید. تنها از عواید این کتاب بود که تاکری توانست خود را از بار سنگین قرض نجات دهد. شهرت تاکری با انتشار آثار دیگر همچنان رو به افزایش گذارد. رمان «سرگذشت پن دنیس» میان سال‌های ۱۸۴۸ و ۱۸۵۰ به صورت جزوه و بعد به صورت کتاب منتشر شد. این اثر رمانی تاریخی بود در ماجرای زندگی آرتور پندنیس از هنگام خروج از کالج در شانزده سالگی تا عشق به زنی که ده سال از او بزرگ‌تر بود و مخالفت عمویش با ازدواج و ماجراهای دیگر را شامل می‌شود.
        این کتاب پیشرفت تاکری را در نویسندگی و استادیش را در هنر داستان‌پردازی نشان می‌دهد. داستان ربکا و رونا دنباله‌ی تمسخرآمیز اثر #والتر_اسکات بود و پیروزمندانه‌ترین رمان مضحکه‌آمیز تاکری به شمار آمد.
        تاکری در ۱۸۵۱ یک سلسله سخنرانی درخشان در انگلستان و آمریکا ایراد کرد تا از عواید آنها برای دخترانش جهیزیه‌ی عروسی فراهم آورد. این سخنرانی‌ها در مجموعه‌های شوخ‌طبعی‌های انگلیسی و چهار جورج منتشر شد و در این میان رمان «هنری ازموند» در ۱۸۵۲ انتشار یافت که رمانی تاریخی و به شکل یادداشت‌های روزانه‌ی هنری ازموند قهرمان داستان بود. این اثر که به صورتی گویا و جاندار وقایع سال‌های اول قرن هیجده را منعکس می‌کند، از شاهکارهای نویسنده به شمار آمد. تاکری در ۱۸۵۳ به بیماری مالاریا دچار شد که سلامت او را به خطر انداخت.
        از آثار مهم دیگر او رمان خانواده‌ی نیوکام است که میان سالهای ۱۸۵۳ و ۱۸۵۵ به صورت پاورقی در مجله‌ی پانچ منتشر می‌شد و می‌توان گفت که بیشتر تاریخ زندگی یک خانواده است تا رمان به معنی واقعی. تاکری در این اثر تصویر واقعی زندگی نسل جوان را در چهره‌ی قهرمان کتاب گلایو نشان داده و ذوق طنزآمیز خود را با قدرت بسیار در آن به کار انداخته است.
        رمان «ویرجینیایی‌ها» تقریباً دنباله‌ی داستان تاریخی هنری ازموند است که در آن انحطاط ازموند وصف شده و حوادث قسمت آخرش در جریان جنگ‌های استقلال امریکا می‌گذرد. این اثر اگر چه نسبت به آثار دیگر تاکری ضعیف است، دارای وصفی گویاست. خاطرات حضرت باری لیندون، داستانی هجو آمیز است از ماجراجوئی ایرلندی و در واقع زندگی‌نامه‌ی شخصی نویسنده است که تاکری در آن عکس‌العملی سرشار از طنز بر ضد توصیف‌های رمانتیک بعضی از رمان‌نویسان زمان نشان می‌دهد. تاکری در ۱۸۵۹ مدیر کارنهیل ماگازین شد و در آن یک سلسله مقاله انتشار داد که در ۱۸۶۲ با عنوان اوراق پراکنده به صورت کتاب به چاپ رسید و از زیباترین مجموعه مقاله‌ها در زبان انگلیسی شناخته شد.
        تاکری بر اثر سکته در گذشت و کمی قبل از مرگ با #چارلز_دیکنز که از ۱۸۵۸ با او کدورت یافته بود، آشتی کرد. وی مردی پاکدل و حساس بود و پیوسته نسبت به ضعفا همدردی و عطوفت نشان می‌داد. در هنر نقل و داستان‌پردازی و هجو پردازی استعداد فراوان داشت و شیوه‌ی نویسندگی‌اش از امتیاز فراوان برخوردار بود. از بسیاری از آثار تاکری نمایش‌نامه نوشته و فیلم سینمایی ساخته شده است.آثار:
        خودفروشی
        تاریخ هنری ازموند
        خاطرات حضرت باری لیندون
        خودنماها
        خانواده‌ی نیوکام

        تاکری، نویسنده‌ای بسیار با احساس و قدرتمند در ادبیات انگلستان بوده است. او داستان‌های هجوآمیز و طنز بسیاری نوشته است و توانسته است جایگاه خود را به عنوان یک نویسنده آن هم در رده‌ی بالای طنز به اثبات برساند.
        نوشته‌های او دارای انسجام خاصی است و توانسته است در طول این سال‌ها هنوز زیبایی و طراوت ادبی خود را حفظ کند.
        - زندگی درست مانند یک آینه است. همه‌چیز در آن منعکس می‌شود. بستگی دارد که شما بخواهید جطور با این آینه ارتباط بگیرید. اگر به این آینه اخم کنید، این آینه نیز به شما اخمتان را برمی‌گرداند. اگر بخواهید به این آینه بخندید، این آینه نیز درست خنده‌ی شما را به شما برمی‌گرداند. این راز جهان است.
        - نوشتن یک کمدی کار سختی است. می‌دانید چرا؟ نوشتن یک کمدی ، آن هم برای مردمی که در جامعه زندگی می‌کنند، از آن رو کار سختی است که نوشتن هر کتاب، درست مانند یک جامه برای مردم است. شاید کتاب‌های علمی را قشر خاصی بخوانند که اندازه‌ی فکرهایشان همگی یک قواره باشد و کتاب به قواره‌ی همه‌شان بخورد. اما وقتی از کمدی صحبت می‌کنیم، خیل عظیمی از مردم با قواره‌های متفاوت به چشم می‌آیند که نمی‌توان هیچ کدام از آن‌ها را با یک قواره ثابت در یک کتاب ذکر کرد. بلکه باید جوری نوشت که این لباس کمدی به ظاهر همه‌شان بیاید و به تن همه‌شان برود. برای همین کار یک طنزنویس کار بسیار سختی است.
        - به نظر من انسان اگر بخواهد راحت زندگی کند، یک راه بیشتر ندارد و آن این است که هیچ فرصتی را برای گفتن یک کلمه‌ی مهربانانه از دست ندهد. این بهترین کاری است که انسان می‌تواند آسودگی را در زندگی خودش وارد کند
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۴۵
        زنده باد👏👏👏👏👏
        اطلاعاتی که در. این مورد فرستادید بسیار ارجمند است 🌸🌺⁦☘️⁩
        سرفرود مهرتونم 🙏🌹🍃⁦☘️⁩🌺
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۵۷


        💠🌺🍃🍀⁦❤️⁩🍀🍃🌺💠
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۶ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۰
        درود بیکران از اطلاعات مفیدتان
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۱۵
        درود بر فیروزه جانم خندانک
        بسیار مطلب عالی بود ..همیشه با حرف هامون وتشویق ها دیگران رو دلگرم کنیم چه بسا با یک جمله زندگی کسی رو آباد وبا یک سرزنش مسیرش کلا نابود کنیم .
        موفق باشی خواهر قشنگم خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۲۴
        درودتان مهربانو نرگس جانم ⁦♥️⁩
        دوست ادیب و گرانقدرم 💖
        دقیقا همینطوره 👌👏👏👏🌹🌺
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        از قدیم گفته اند:
        تو نیکی می کن و در دجله انداز
        که ایزد در بیابانت دهد باز⁦☘️
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        در اشعار شاعران نامی ایران هم به کرات اشاره شده است 🌹🍃
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و همراهی قشنگ و ارزشمندتون جانا⁦❣️⁩🌸🍃🌹🌺
        تندرست و پیروز و شادمان باشی
        خواهر نازنینم
        🌸🍃🍀🌺🌹⁦❤️⁩🌹🌺🍀🍃🌸
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
        درود نازنینم دقیقا خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۵۸
        نیلوفر جانم فدای مهربونیت نازنینم
        💖🙏🌸🍃⁦☘️⁩
        محسن گودرزی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۲۰
        درود بر شما خدا در قلب های مهربان است
        🥀🥀
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۰۵
        درودتان باد جناب استاد گودرزی گرانقدر 🌞
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و حضور ارزشمندتان 🙏💎🌸⁦☘️⁩🌹
        دقیقا 👌 مطمئنا راه بهشتی که میگن از همین مهربانی است و بی شک با خودمون مهربون باشیم با دیگران هم مهربونیم
        🌿🌺🍃🍀⁦🌹🌸
        پاینده و سبز باشید و شادمان
        🍃🍀🌸🌹🌺💖🌺🌹🌸🍀🍃
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۲۷
        درودبرشما خانم سمیعی ادیب ارجمند
        بسیار ارزشمند بود خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۰۹
        جناب استاد انصاری ادیب گرانقدر 🌞 درودتان و صمیمانه سپاسگزارم
        از لطف و توجه ارزشمندتون
        🙏💎🌸🍃⁦☘️⁩🌹
        پاینده و نامی باشید و سبز
        🍃🍀🌸🌹🌺💖🌺🌹🌸🍀🍃
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۴۶
        درود بانو سمیعی
        ممنون از مطالب خوب و مفیدتون و همچنین معرفی این کتاب خوب
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ممنون که هستید
        خندانک خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۲۰
        درودتان باد جناب استاد اکرمی گرانقدر 🌞
        من هم ممنونم که شما فرهیخته ی عزیز و گرامی هستید و حضورتان همیشه سبز باد،
        که باعث دلگرمی و ترغیب من است
        و صمیمانه سپاسگزارم از توجه و دقت نظر و لطف ارزشمندتان💎🙏💖🌺🌹🍀🍃
        امیدوارم در فرصت های بعدی قسمت های از این کتاب ارزشمند را بفرستم 🍀🌸🌺💖
        تا هر چند کوچک ولی مفید از این اثر توشه بر گیریم💎🌿🍃🌹🌺
        نویسا مانید وسبز وسرفراز و شادمان

        🍃⁦☘️⁩🌹🌺🌸💖🌸🌺🌹🍃⁦☘️⁩

        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۳۱
        خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۲۱
        درودتان باد جناب استاد افشاری گرانقدر 🌞
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و حضور ارزشمندتان 🙏🌹🍃🌺🌸💎
        نویساو سبز و سرفراز باشید و شادمان
        🍃⁦☘️⁩🌸🌺🌹💖🌹🌺🌸⁦☘️⁩🍃
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۳۴
        درودتان بانو سمیعی ادیب فرزانه🪔🥀🌻🍃

        ویلیام و کتابهایش بسیار نزد مردم انگلستان محبوب است البته برخی از نوشته هایش به گفته ی متخصصان تحریف گردیده، اما بسیاری از اثارش به زبانهای مختلف ترجمه گشته برخی اثارش در ایران ترجمه و برخی ممیزی دارد🍃🍃🌻🌻🥀🥀🪔


        سپاس از اشتراک نابتان در سایت ناب🪔🥀🌻🍃🍂🌾🕊️🕊️🌴💐💯💯👏🌳🌳👏👏👏🌳🍄🍄🌸🌱⭐☘️
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۳۱
        درودتان باد جناب دکتر مدهوش ادیب گرانقدر 🌞
        چه اطلاعات خوب و مفیدی را بیان کردید زنده باد 👏👏👏👏🌿🌹🌸⁦☘️⁩🍃
        متاسفانه این قیچی سانسور گویا همه جایی است در ایران بیشتر🥀🍃⁦
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و همراهی ارزشمندتون 🙏💎🌸🌺🌹⁦☘️⁩🍃
        نویسا مانید و سرفراز و درخشان
        🍃⁦☘️⁩🌸🌹🌺💖🌺🌹🌸⁦☘️⁩🍃

        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
        درود نازنین گرامی خندانک بسیار زیبا بود متاسفانه من نخواندم آثار ایشان را
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۳۵
        درودتان نیلوفرم دوست جانم 💗
        منم بتازگی با این اثر و نویسنده اش آشنا شدم ،🌺🌹
        فرصتی دست دهد قسمت هایی را برای پست های بعدی خواهم فرستاد🙏🍀🍃🌸🌹
        شادمان باشید و سرفراز و درخشان
        دوست جانم 💗
        🍀🍃🌸🌺🌹⁦❤️⁩🌹🌺🌸🍃🍀
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۲۱:۴۵
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۶ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۴
        درود فیروزه نازنین زیبا دل
        بسیار مطلب مفید و آموزنده ای از این نویسنده انگلیسی تبار هندوستانی ارسال کردی چه قدر خوب می شد در مورد این شخصیت که در دو دنیای متولد زندگی کرده است از نزدیک آشنا شده درس خوبی از سازگاری انسان با جغرافیای متفاوت است
        دست شما پر برکت باد
        خندانک خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        سه شنبه ۶ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۴۵
        درودتان مهربانوی ادیب و فرازنه ام ⁦❤️⁩
        آذر عزیزم 💖
        خوشحالم که مورد توجه شما نازنینم قرار گرفته است .
        این نویسنده دقیقا تحت تأثیر دو فرهنگ شرق و غرب نوشته است و آثار ارزشمندی را به دنیا عرضه نموده است .
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و حضور ارزشمندتان🙏🍃⁦☘️⁩🌺💎
        پیروز باشید و سرفراز و سبز
        🍃⁦☘️⁩🌸🌺🌹⁦❤️⁩🌹🌺🌸⁦☘️⁩🍃
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2