يکشنبه ۲ دی
شهادت سقراط
ارسال شده توسط ابوالحسن انصاری (الف رها) در تاریخ : دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۰۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۳۵ | نظرات : ۵۹
|
|
داستان شهادت سقراط از این قرار بود که یکی از اعضا ء شورای شهربه نام آنیتوس کیفر خواستی علیه سقراط ارائه کردکه سقراط منکر خدایان رسمی است وبا حرفهایش جوانان را فاسد می کند.او برای سقراط در خواست مجازات مرگ کرد.سقراط دعوت داد گاه برای دادرسی به اتهام علیه خودش را پذیرفت.آنیتوس می گفت با سقراط کینه ای ندارم وراضی هستم که او از شهر برودومحاکمه ی وی منتفی شود،اماسقراط حاضر نشد شهر ومحل زندگیش را ترک کند.
آنیتوس می گفت حال که به داد گاه آمده است نباید تبرئه بشود.هیات منصفه ای با پانصد عضو تشکیل شد.که هر کدام از اعضای آن بیش از سی سال سن داشتندو بدون سوء پیشینه بودند سو گند خورده بودند . هرکدام روزانه سه ابول( کمی بیشتر از یک دلار امریکا ) دستمزد می گرفتند.دادگاه شروع شد.کیفر خواست خوانده شد ورئیس داد گاه از شا کیان خواست استد لا لهای خود را ارائه کنند. چند نفر سخن گفتند ، ملتوس اهل پیتوس بطور کتبی وبا سوگند نوشت سقراط منکر خدایان رسمی است وبا حرفهای خود جوانان را فاسد می کند.او برای سقراط تقاضای مجازات مرگ کرد.آنیتوس عضو شورای شهر آتن بود و گفت من با متهم هیچ کینه ای ندارم حتی راضی بودم متهم دعوت داد گاه را نپذیرد و از شهر بیرون برودولی اکنون که داد گاه تشکیل شده است او نباید تبرئه شود زیرا تبرئه او دیگران را تشویق می کند که مانند سقراط رفتار کنند.
رییس داد گاه از سقراط خواست تا از خود دفاع کند.سقراط با نهایت سادگی وبا آرامش فی البداهه در دفاع از خود سخن گفت او تقاضای عفو نداشت وبرای جلب نظر داوران ناله ولابه ای نکرد.سخنان سقراط در داد گاه اثر گذار بودواز پانصد عضو هیات منصفه 220 نفر برای سقراط رای دادندواو را مجرم انستند.و280 نفر رای به محکومیت وی دادند30 نفر بیش از نصف اعضا علیه سقراط رای دادند و او به مرگ محکوم شد.
افلاطون که خود در جلسهٔ دادگاه حاضر بوده، در رسالهٔ آپولوژی گزارشی از خطابه دفاعی سقراط می دهد.سقراط در دفاعیه خود می گوید« من خود را گناهکار نمی دانم واز این رو در خور کیفر نیستم بلکه معتقدم دولت بزرگترین پاداشی را که می تواند باید به من بدهد.»
اجرای حکم اعدام سقراط هم زمان با جشنی شد که حدود یک ماه طول کشید وبنا بر این به تعویق افتاد.او به احترام قانون حاضر نشد از زندان فرار کندو در این مدت با دیدار خانواده دوستان و شاگردانش زمان می گذراند.پس از خاتمه جشن جام شوکران را سر کشید.
اویک فیلسوف یعنی یک انسان دوستدار حقیقت است به خاطر حقیقت به نماد جهانی شهادت بدل شد.
سقراط اگر می خواست می توانست از مرگ رهایی یابد.او می توانست دعوت داد گاه را نپذیرد.می توانست از شهر فرار کند،چنانکه ارسطو شهر را ترک کرد.سقراط می توانست تقاضای عفو کند وسایل فرار از زندان برایش فراهم بود ولی فرار نکردو در نهایت شدآنچه نباید می شد. آتن از کارخود پشیمان شد.سقراط زنده ماند اما نه درپیکر خود بلکه در نوشته های شاگر دانش به ویژه افلاطون.
........................................
منابع
ویل دورانت تاریخ فلسفه ترجمه عباس زریاب
راسل تاریخ فلسفه غرب ترجمه نجف در یابندری
ویل دو رانت تاریخ تمدن
و....
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۴۸۲ در تاریخ دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید