سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        هیولا رو بغل کن
        ارسال شده توسط

        سحر غزانی

        در تاریخ : جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۷۳ | نظرات : ۱۸

        همه ی ما آدم‌ها حداقل محکوم به تحمل یک رنج بزرگ در زندگی هایمان هستیم
        برای این درد مثالی نمی‌زنم چون ممکن است یک نفر از دست دادن فرزندش برایش یک درد بزرگ باشد
        فرد دیگری از دست دادن پرنده اش...
        هرکسی عمیقا از یک موضوع خاصی ممکن است رنج ببرد و شاید آن موضوع از نظر ما بی اهمیت هم باشد
        اما برای آن فرد بزرگ هست و عذاب آور...
        پس باید در ابتدا بیاموزیم که رنج دیگران محترم است هرچند اگر برای ما کوچک و بی اهمیت و خنده دار باشد!
        من همیشه این جنس رنج ها را به یک هیولای بزرگ تشبیه میکنم
        در مواجهه با این هیولا دو دسته آدم داریم :
        دسته ی اول سعی میکنند هرطور که شده هیولا را از بین ببرند و با او بجنگند
        خب نمیشود...
        هیولا بسیار و بسیار از شما قدرتمند تر است و کسی که شکست خواهد خورد شما هستید
        بعد از مدتی در اثر دشمنی با آن هیولا ،آنقدر به شما آسیب میزند تا از پا در می‌آیید(افسردگی،اضطراب،خودکشی و..)
        دسته ی دوم سعی میکنند هیولا را دوست داشته باشند و با او دوست شوند و در اینجا هیولا (رنج)را ،رام خودشان میکنند
        و آن را به عنوان بخشی از زندگی‌شان میپذیرند
        هیولا با این دسته از آدم ها کاری ندارد و در کنارشان آرام زندگی میکند و اذیتشان هم نمیکند
        رنج هایتان را به جای سرکوب بپذیرید
        فکر نمیکنم هیچ آدمی وجود داشته باشید در زندگی اش بدون مشکل باشد
        به قول شاعر :
        مطلبی گر بود ز هستی همین آزار بود
        ور نه در کنج عدم ،اسودگی بسیار بود
        #سحر_غزانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۹۷۷ در تاریخ جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0