سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اسماعیل ططری
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۰۷ | نظرات : ۳

        زنده یاد "اسماعیل ططری" سیاستمدار و شاعر لک کرمانشاهی، زاده‌ی سال ۱۳۳۳ خورشیدی، در روستای مله‌سرخ، دهستان جلال‌وند، کرمانشاه است. وی نماینده‌ی کرمانشاه در دوره‌های چهارم و ششم مجلس شورای اسلامی، عضو مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی و عضو مؤسس حزب اعتماد ملی بود. ططری در مجلس شورای اسلامی دبیر دو فراکسیون «نمایندگان کرد مجلس» و نیز «نمایندگان زاگرس نشینان مجلس» بود.
        وی کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۰ هم شده بود که از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
        ططری شیفته‌ی شاهنامه فردوسی بود و اعتقاد داشت یکی از دلایل عدم موفقیت سیاستمداران ایرانی، بی‌اطلاعی از شاهنامه است. 
        صراحت بیان، سادگی و شیوه‌ی رفتاری خاص اسماعیل ططری و شعارهای تبلیغاتی‌اش توجه زیادی را به او برانگیخته بود و از او سوژه جالبی برای مطبوعات و به‌ویژه طنزپردازان ساخته بود. شوخ‌طبعی و صراحت لهجه او به حدی بود که در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود: «یکی از نمایندگان خانم مجلس از من پرسید آقای ططری راست است که شما زنجیر پاره می‌کنید …» یا در اشاره به آنجلا مرکل صدراعظم آلمان گفته بود: «آلمانی‌ها اگر آدم بودند که یک زن رقاص را صدراعظم نمی‌کردند» این خلق‌ و خو موجب شده بود تا شایعات و لطیفه‌های متعددی دربارهٔ او ساخته شود، مانند: «ططری یک بار می‌خواسته ناطق نوری را با دندان از روی صندلی ریاست مجلس بلند کند».
        اسماعیل ططری در ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ در اثر ضایعه مغزی در بیمارستان بستری شد و ۶۴ روز بعد در سن ۵۷ سالگی درگذشت.
        کتاب گلزار بهشت، دیوان شعر اوست، که حاوی اشعار او به زبان‌های لکی، کوردی، فارسی و عربی است. این کتاب توسط نشر گوهر منظوم در ۱۸۸ صفحه با خط "علی عسکری کرمانشاهی" در سال ۱۳۷۸ چاپ و منتشر شد.

        ▪فعالیت‌ها:
        - فرمانده و بنیانگذار گروه امنیت غرب کشور
        - فرمانده‌ی جنگ‌های نامنظم عشایر غرب کشور
        - مسئول تبلیغات و عقیدتی گروه مشترک رزمی جنگ‌های نامنظم ارتش جمهوری اسلامی ایران (گمجن)  
        - مسئول تبلیغات عشایری غرب کشور
        - نماینده‌ی تام‌الاختیار ستاد انقلاب قم در غرب کشور
        - نماینده‌ی چهارمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگ، ارشاد، هنر و تربیت بدنی 
        - مسئول مالی و اداری دیتای کشور
        - کارشناس ارشد دفتر مدیر عامل مخابرات ایران
        - کاندیدای دو دوره ریاست جمهوری ایران (دوره‌ی هفتم و هشتم) 
        - نماینده‌ی ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون انرژی مجلس 
        - دبیر مجمع نمایندگان استان کرمانشاهان
        - رئیس گروه تحقیق و تفحص از مدیران پروازی استان کرمانشاهان در مجلس ششم 
        - دبیر فراکسیون نمایندگان کورد مجلس 
        - دبیر فراکسیون نمایندگان زاگرس نشینان مجلس 
        - عضو فراکسیون نمایندگان مستقل مجلس 
        - عضو فراکسیون محیط زیست مجلس 
        - عضو گروه دوستی ایران و روسیه و ایران و لیبی 
        - مشاور وزیر نفت در دولت‌های هشتم، نهم و دهم 
        - عضو مؤسس در تشکیل حزب اعتماد ملی 
        - مشاور مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی 
        و...

        ▪نمونه‌ی شعر لکی:
        (۱)
        [لشکر آراستن کریم خان به جنگ کشور عراق و عثمانی] 
        بنام خدای جهان آفرین 
        گیان فدا بکیم، پی خاک و پی دین 
        گیان پی چیشن ایرانی خوار بو 
        خورد و خوراکم چوین ژهر مار بو 
        دان و طبل، جنگ پری حاضر باش 
        توپل آماده پی حمله بغداش
        دیتان آماده و جنگ و حمله کن 
        هیچ باک نکینان و سپای دشمن 
        بنام خدای هفت سما و نه طاق 
        یی حمله سنگین بکیم و عراق 
        شهر بصره بگرن بغداد باقین 
        هم عثمانی هس هم عراقین 
        چوینای مریضم ناتوان کارم
        هشتاد و چن سال من عمر دارم
        اگر خداوند شفا کی عاجل  
        نجات پیدا کم من وی ژان دل
        چوین جار جاران سوار بوم ژ اسب 
        رو کم و دشمن چوین آذر گشسب 
        هم والی بغداد هم شای عثمانی 
        و دم تیغم هر دگ کم فانی 
        طاق کسری بکم پای تخت زمسانی 
        و امید ذات خدای سبحانی 
        صادق خان برام دلاور نامی 
        فرمانده سپام قوشن تمامی 
        تمام سرداران گوش و فرمانی 
        هیچ وقت نشکنین عهد و پیمانی 
        چوینای کاروانه هم دلاور
        هم مهربانه هم جنگ آور
        ژ پایان سخن شیر نام آور
        سرداران نعره کیشان و جگر 
        واتن ای امیر سردار ایران
        فدای نامت بایم تمام دلیران
        ایمه تمامن گیان و فداتیم 
        دینی قربانی سرگرد راتیم 
        دان و طبل چنگ خروشیا سپاه
        سوار بین و زین شیران کینه خواه.

        (۲)
        [حمله صادق خان به کشور عراق و گرفتن بصره و شکست عثمانی] 
        کریم خان واتش سردار صادق خان
        شهر بصره باید بو وجز ایران
        صادق خان واتش بنده فرمانم 
        گیانم و فدای وکیل ایرانم 
        صبح سحر خیزان دان و طبل جنگ 
        توپل آماده دس دان و تفنگ 
        روژان ژراه بین شوان استراحت 
        تا رسین و مرز نکردن راحت 
        بعد ژچن روژی آماده جنگ بین 
        توپل آماده دس و تفنگ بین 
        عرب و ترکان هر دگ بین و یک 
        یک طرف ایران و فرمانده لک 
        فرمان صادر کرد شیر نام آور
        توپل آگرکن تفنگچی اووَر
        بی ورستا خیزچون روژ محشر 
        نه مانگ پیدا بی نه ستاره و خور
        چن شبانه روژ جنگ پی در پی 
        خوین جاری بی چوین دریای بی پی 
        صادق خان خوریاوینی شیر نر 
        واتش سرداران بادین و بافر 
        دس راس شکیایه دس چپ هیچ نین 
        دس راس لشکر عثمانی نین 
        دس چپ عراقن سپاه ش هیچ نین 
        تمام سپاه شان تارومار بین 
        چوین ایمه بر حق دان باطلن 
        هم غارتگرن همیشر قاتلن 
        فرمان صادر کرد بیَن و طبل و کوس
        چوین جنگ هماون و فرمانده طوس
        دان و طبل کوس طبل بشارت
        سپای دشمن کل بکن غارت
        عرب و ترکان روی نیان و گریز 
        صادق خان واتش دست دن تیغ تیز 
        هرکس اسیر بی و زنجیز بنکن 
        هر کس جنگجو بی گردن قلم کن 
        چن نوسرداران عرب و ترکان
        و اسیر بردن پای تخت ایران...

        ▪نمونه‌ی شعر فارسی:
        (۱)
        [سپهدار بر ملک ایران، تویی] 
        بنام خداوند و پیغمبران         که تاریک تن را بداده روان
        روان امامم پر از نور باد              تن رهبر ما ز بد دور باد
        جهان روشن از نور اسلام باد    همه روزگاران پر از کام باد
        آیا هاشمی ای حکیم جوان     منور نمودی تو کرمانشهان
        خود از گام تو خطه پر نور شد      دل بدسگالان همه کور شد 
        شکیبا و با هوش و رزم آوری             سر دشمنان را به بند آوری 
        سپهدار بر ملک ایران، تویی            پناهگاه و پشت دلیران، تویی 
        همه غرب ایران گروه ها گروه      چو دریا بجوشید هامون و کوه 
        خروش یلانت بیامد به گوش        بشد بدسگالان  به کردار موش 
        که ای هاشمی مرد راد دلیر         چه روبه به پیشت چه درنده شیر 
        به اخلاق خوب و سخنهای گرم       تو فولاد را می کنی موم نرم 
        تو از باستان یادگار همه                     به کرمانشهان غمگسار همه 
        رده برکشیدند نمایندگان                 پس پشت آنان ز پیر و جوان 
        همیدون ببودند چند روز شاد           درود خداوند بر آن خطه باد 
        که آن خطه از ملک ایران بود              مکان پلنگان و شیران بود
        ز پایان یکی عرض دارم چنین         که بر تو درود و هزار آفرین 
        گرانی کند بس ظلم کبیر                     نه بیمار داند نه بر ما نه پیر 
        گرانی چه گویم چه ها کرده است    چه رنج و چه سختی بپا کرده است 
        برو آفریننده یار تو باد                           کلید گرانی شکار تو باد 
        امید است بر فضل پروردگار                 ز دیو گرانی برآری دمار.

        گردآوری و نگارش:
        #زانا_کوردستانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۲۹۵ در تاریخ سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        محمد شمس باروق
        چهارشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۲
        خدا رحمت کند اسیران خاک را و شهدا و علی الخصوص رفتگان شما رو بیامرزه


        ادامه ریش در صفحه بعد... اثر گل آقا
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۲۶
        آره... خدا رحمتش کنه... یادمه اون کاریکاتور رو

        روحش شاد
        ارسال پاسخ
        محمد شمس باروق
        چهارشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۲
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1