چهارشنبه ۱۴ آذر
پنجره عاشق شد ۳
ارسال شده توسط شبنم حکیم هاشمی در تاریخ : چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۳:۴۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۱۱ | نظرات : ۷
|
|
پنجره عاشق شد؛ عاشق آفتاب که گرم و بی دریغ نوازشش می کرد!
پنجره خود را به نوازش های آفتاب سپرد و غرق لذت شد!
و غرق لذت بود که ناگهان ابری آمد و میان آفتاب و او فاصله انداخت!
پنجره بیقرار شد. غصه خورد. و از نهایت اندوه عمیقش، آه کشید!
آه پنجره بخار شد و بالا رفت و به ابر رسید و... از ابر باران بارید...
بارید و بارید...
و سرانجام بعد از باران، ابر رفت و دوباره آفتاب آمد.
پنجره ذوقزده شد و خودش را دوباره به لذت نوازشهای آفتاب سپرد!
اما این بار خوب میدانست که باز هم ممکن است ابری دیگر از راه برسد!
نویسنده: شبنم حکیم هاشمی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۰۳۵ در تاریخ چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۳:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.