بانو "فاطمه معظمیگودرزی" فرزند "حسین" و مادرش "کبری"، متخلص به "تیام" شاعر، نویسنده، گوینده، مجری و از فعالان عرصهی فرهنگ و هنر لرستانی، زادهی سال ۱۳۵۴ خورشیدی در روستای گلچهران بروجرد است که پس از ازدواج به تهران رفت و اکنون ساکن کرج است.
ایشان فعالیت های فرهنگی خود را به طور جدی از سال ۱۳۹۲ در انجمن ادبی «باورستان سخن فردیس کرج» آغاز کرد و در ادامه موفق به اخذ مدرک گویندگی و فن بیان و مجریگری میگردد و در شبکههای ملی و استانی با لباس و گویش محلی به معرفی استان لرستان و شهرستان بروجرد میپردازد.
با توجه به علاقهی ایشان به فرهنگ و هنر اقوام ایرانی در سال ۱۳۹۷ انجمن ادبی «اتحاد اقوام» را تاسیس میکند. در این انجمن به معرفی آداب و رسوم اقوام ایرانی، کرده و افراد، با لباس، زبان، گویش، موسیقی و صنایع دستی محلی خود در برنامههای انجمن شرکت مینمایند. خود ایشان همیشه گلونیپوش است و با استفاده از پوشش زن فیلی مروج فرهنگ بومی لرستان بوده است.
کتاب «دیار من گلچهران» نوشته وی، در مرداد ۱۳۹۹، منتشر و رونمایی شد. این کتاب به معرفی آداب و رسوم مردمان روستای گلچهران واقع در ۱۳ کیلومتری بروجرد به سمت ملایر، میپردازد. تاریخچه روستا، رسوم محلی، محصولات روستا، روستاهای همجوار، معرفی شهدای روستا، معرفی شاعران و ورزشکاران از بخشهای مهم کتاب هستند.
▪︎نمونه شعر لری:
(۱)
عشق تو آخر بیخدا تش ری مِزارم میزنه
منصور حلاجت منم گیست وِ دارم میزنه
تش ونیه دِ جونمو، تخته خیالت بیخدا
سوختی زونم، بی کِشو دس ری هوارم میزنه
کُت کُت بیه بَن دلم وا غیضِ چشِ مسِ تو
ایی تَمِتوزِ عاشقیت آگر وِ بارم میزنه
زندونی ژارت منم، زنجیر وِ پات و بیکسم
ایی عاشقی دونم یه روز جومهی جارِم میزنه
یوسفِ مصری تو مِنم، فروختِسم و عشقِ تو
سردی سیل چشیات، خط وِ باهارم میزنه.
(۲)
سرم نذری تو لُرِسونِکَم
ولاتِ رَنگین، کُل کسونکم
سورمه چشیامَه خاکِ نازارت
فدای دلیرو دُشمه شکارت
لرسو ملُک آوا و اژدادم
غیرتِ لُری کِردَه فریادم
سی تو بَمیرم پامال بی حقت
وِ کجا رتن گنج و مفرغت
عزیز نازارم ولات کَم دَسِم
ولات بیکس و بیهِنا رَسِم
عرصه تنگ کِردِن وِه مردمونت
بس ناکسونی سر کردن جونت
تش زنه جومِهی گُلگُلی رنگت
چی روله مُردهی آه دلِ تنگت
کَت و گُلوَنیت وه کجا رَتِن
وِ قولِ لَکیا وَر آو رو کَتِن
سوختِنَه باغت تا ثمر نییرَه
بلبل ز باغت هیچ خَوَر نییرَه
لرسو جونم فدا جونت با
فدای، شیرینی ای زوونت با
کار ایی دنیا که هی چنینه!
گهئ زین وِه پشت، گه پشت وِ زینه
یه روز میا تو هم سر، راس کنی
زی غم و غصه خوت خلاص کنی
مه تا جو دارم یه شعارمه
تا ابد نومت، افتخارمه.
(۳)
نفس باد صبا، دردت وجونم کی میای
ای هناس و آز دل، ای کل کسونم کی میای
بی تو پژمرده موعه غنچهی دل، ای چش راس
ای نسیم زِنِهای، خوت بینشونم کی میای
بلبل باغ دلم، شوقش و دیدار تونه
آز دل، نورِ چش و، تاو تَوُنم کی میای
بخدا افتو تونی، ظِلمات و تاریکَ دلم
هوره دل تا کی کَشِم، بَن بَن سِخونم کی میای
خاو ز چشیام پِرسَه، تا کی نشینم سر رات
وتَمات و چَش وِره، تا کی بمونم کی میای.
▪︎نمونه شعر فارسی:
(۱)
[شکوه ایران]
غروب شهری که تو بودی هنوز روشن است
نهال دستهای تو در امتداد شکفتن است
مسیری که میرود با تو تا بلندای عاشقی آری
به سوی جهانی که پر ز گل و گلشن است
عجب حماسهای بودی چه شور آفریدی تو
هنوز نام تو در گیتی به تارک شنیدن است
شکوه نام شهیدان شکوه ایران است
و رنگ پرچم سرخش شهید بیکفن است
حدیث این همه ایثار شکوه این همه غیرت
به روز واقعه لرزان ز نام تو اهرمن است
تویی که چشم وطن را به اشک آغشتی
و ذکر نام تو گویی سرود انجمن است.
(۲)
آهوی وحشی شعرم از گل و گلزار گو
یک غزل یا مثنوی با متن گوهر بار گو
سوژه کن نام محمد، تا که شعرت نو شود
از گلی خوش عطر و زیبا در میان غار گو
هم صدا کن حرف "میم" را با محبتهای او
"حاء" احمد حامی است این شعر را هشیار گو
"دال" او از دولت بخشندگیاش آمده
حاتم طائی کجا، از احمد مختار گو
پر کشد هر دل به شوق دیدنش دور حرم
از چراغ روشنایی در دل پرگار گو
ای تیام این شاعری مرهون نام احمد است
از ابوالقاسم محمد، آن گل بیخار گو.
(۳)
دردی که گفتهام من درد نهان نباشد
گر از نهان بگویم تاب و توان نباشد
بر سفرهها اگر چه، دائم غم غذا هست
بر سفرهی دل ما این غم عیان نباشد
سهم من و تو از هم، یک کاسهی دروغ است
لبخندهای ما را شرح و بیان نباشد
ای مدعی نزن تو، لاف وطن پرستی
این قصه مرد خواهد، کار خسان نباشد
هم سرخی زبان را، دار است حاصل آخر
هم خائن وطن را، آخر امان نباشد.
(۴)
ساز خوش آهنگ شعرم از زلیخا نغمه ساز
شرح آن شوریدگی کن، اندکی اسرار گو
نکتهی ناگفتهی آن ماجرا را فاش کن
از زلیخا اشتیاق، از یوسف آن انکار گو.
(۵)
یک واژه فقط ز واژهها غم باشد
صد واژهی غم برای تو کم باشد
در سوگ عزیزی و عاشقی وارسته
چشم سر و چشم دل، پر نم باشد.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
- گفتگوی نگارنده با شعار.
سلام لیلا جان