استاد انوشه روان، "اسحاق عیدی" شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر لرستانی، در ۲۲ اسفند ۱۳۲۰ خورشیدی در محله دربدلاکان خرمآباد به دنیا آمد. پدر ایشان، شادروان "موسا عیدی" نخستین کتابفروش شهر خرمآباد بود.
او کارشناس ارشد زبان و ادبیان فارسی از دانشگاه تهران بود و آموزگار دبستان و دبیرستانهای خرمآباد، معمولان و پلدختر، از گردانندگان جُنگ فلکالافلاک، برنامهنویس و گوینده فرهنگ لرستان برای رادیو خرمآباد با نام مستعار فرهاد، دبیر و رئیس کمیته پیکار با بیسوادی استان لرستان، معاون اداره کل فرهنگ و هنر لرستان، رئیس کتابخانهها و امور ادبی لرستان، رئیس اداره فرهنگ و هنر بروجرد، کتابفروش و صحاف بود.
در مورد فعالیتهای ادبی و فرهنگی ایشان باید گفت که در سال ۱۳۳۴ برای نخستین بار یک جدول کلمات متقاطع طراحی کرد که در مجله آشفته به چاپ رسید. پس از آن تا مدتی کار طراحی جدول را ادامه داد و جدولهای طراحی شده توسط ایشان در مجلاتی مانند امید ایران، ترقی و سپید و سیاه چاپ میشد.
نخستین شعر ایشان در سال ۱۳۳۷، در مجله سپید و سیاه به چاپ رسید. شعرهای دیگر آقای عیدی در نشریاتی نظیر امید ایران، فردوسی، خوشه، فصلنامه لرستان پژوهی، فصلنامه شقایق، صفحه ادب و هنر روزنامه کیهان و بعدها هم در جنگ فلکالافلاک به چاپ میرسید.
او به چند زبان خارجی از جمله زبان فرانسه آشنا بود و به گفتهی استاد "هوشنگ رئوف"، آقای عیدی در حال ترجمهی کتابی از زبان فرانسه به فارسی بوده است.
استاد عیدی در ۱۷ شهریور ماه ۱۳۴۷، ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر و یک دختر به نامهای سیاوش، سیامک و بهدخت میباشد.
ایشان به علت بیماری، عصر روز یکشنبه، ۱۲ دی ماه ۱۴۰۰، در بیمارستان شریعتی تهران در سن ۸۰ سالگی درگذشت و در آرامستان خضر خرمآباد به خاک سپرده شد.
▪︎کتابشناسی:
- دستورنامه و فرهنگ واژگان گویش لری (انتشارات سیفا)
- لریها.
- خلوت عروسکها.
- سفرهای رضاشاه به بروجرد.
- فرهنگ بزرگ و دستورنامه گویش لرستان. (وی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۹ با وسواس بر کتاب فرهنگ واژگان گویش لری تحقیق کرد و سرانجام در سال ۱۳۹۷ آن را منتشر کرد تا به گفته خود بتواند دِین خود را به سرزمین لرستان ادا کرده باشد.)
▪︎نمونه شعر:
(۱)
من یک لرم
زادگاهم خرمآباد است
کوی دربدلاکان
میدان باجگیران
محله حسین شل
محله ماهیگیرو
محله سِلیوِرزیها
سهسیک
کوی پشتبازار
محله رئیس یاور
غور غلیفه
پشت پشت
چار یارو
من در تمامی این محلهها بهدنیا آمدهام
دنیای خردسالیم خاکآلود است
عاطفههای کودکیم بوی کورسوی تاریخ محلهی کلهپزها، گیوهکشها، ماشتهبافها را دارد
در محلههای زادگاهم مردها و زنها به عشق راه میروند
و گُل در تمامی این محلهها وارونه میروید
موسیقی آشنایم،
ترنم آب گلستان – گیژ حاشاکُل – گیژ گچینه است
چه صفایی داشت!
آسیاب گل باغ،
تپه باغ نو،
باغ سیدو – چم چقل – تق توق – مصالی خونی – گرگ گیرو
گامهای خسته
کوبارهای هزاران بغضی که پیش از تولد من
آهنگ رحیل را بارها و بارها نواخته بودند
داستان بازیهای کودکفریب
در خاطره زادگاهی که کوچکتر از دنیای کودکیم بود
پِرُّ – یه پرّ – سه پرّ
(دام برنی – سی سینگا – آلاگارسون – رُولیا)
اومای شه؟ اَلِ کو – جوزو
آشنای روزگاران از دست رفته!
(هَپم دی – دِگَل دی)
(۲)
[آبنوس تنهايی]
شكوفهی سپيدهدم!
نشسته در تقدس خلوت واژهها
ـ با زمزمهی اسطورهی تنهايی ـ
به رنگ آواز خاموش.
تكدرختی در دشتی تنها؛
انباشته از انگارههای صبر و غرور
ايستاده بر ستون شكيبايی
به رنگ معصوم خوشخوانی قناریها.
رها شده؛
در برهوت خشك قرن لا انسانی.
پنداری؛
چشمانت؛ هيچگاه
در جستجوی هم آواز سبزی نيست.
غرورت؛
رنگ چه ابر آوارهای را دارد؟
شكوفه سپيده دم!
قصهگوی عروسكهای آرميده
در بستری از عطر و بوی ضيافت آسمان
اگر آواز نازنين قلبت را
روزی؛ به باغ ببری
همهی ستارههای شكننده را
نثار گامهايت خواهند كرد
و
تقدس آب را
برای شستن اندوه ديدگانت
در طشتی از آبنوس بامداد
چونان ره آوردی از آن سوی انديشهی خاك
در دستهای تنهايیات
میكاوند.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
- ادیبان و سخن سرایان لرستان، علی رضایی، افلاک، ۱۳۸۷، جلد اول.
- خرمآباد شناسی، سیدفرید قاسمی، افلاک، ۱۳۷۸، جلد سوم.
- نشریه شهاب آسمانی، سال دوم، شماره ۷۸، صفحه ۸، ستون قلمداران.
و...