سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        علمدار
        ارسال شده توسط

        آذر مهتدی

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۴:۴۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۰۱ | نظرات : ۱۱

        شاید کمی دیر باشد. اما همیشه از حسین و شجاعت های
         لشکر کوچک او گفتن دیر نیست. اما حسین که رحمت خدا بر او باد. فلسفه دارد راهش را با بر سر و سینه کوبیدن کمتر میابی . مرامش را که اصلا. اما تا حس نکنی هم بر سینه
         نمی زنی. برای رسیدن به خدا هزار راه وجود دارد یکی 
        قیام
         حسین ویارانش است.اما در اینجا شعری را تقدیم 
        حضورتان می کنم. که شاید گوشه ای از عشق را در این 
        قیام نابرابر قیام عشق به خدا در برابر عشق به جاه و
         مقام را نمایش دهد. اما بیشتر از علمدار آن جلوه ای
         داشته. 
        چهره ی ماه بنی هاشم چنان
        می درخشد از پی رنگین کمان
        فرض کن قرص قمر در آسمان
        می درخشد در دل شام زمان
         
        ماه بدر است آب رود ش از فرات
        می شود سر ریز  بر فرش سماط
        خوش به حال ماهی حوض جنان
        هی برقص آید برقص آرد زمان
         
        ماه من خود صد قمر در گرد اوست 
        ماه من عباس علمدار سبوست
        مشک آبش می چکد از آسمان
        بر زمین خشک دشت این جهان 
         
        چشمه ی جوشان مشک آب و آه
        می کند یک جنگلی سیراب گاه
        خوش به حال ماهی گردش کنان
        رقصد و رقصان کند یک کهکشان
         
        شید و ماه و خوشه ی پروین درآن
        سرزمین خشک و داغ خیزران
        خوشه چین باغ الماس خدا
        چید از بند دو دستش بالها
         
        چید از شاخه دو بال آن ملک
        تا بریزد آب از مشک فلک
        آب را تا پای جان شد آبرو
        تا نباشد پیش یار بی آبرو
         
        آنقدر زخمه به جانش تازه شد
        نی شد و آوای نالش ناله شد
        ناله ی جانا برادر خسته شد
        آمد از لب تا زبانش کشته شد
         
        لعل خشکش نام یارش راچشید
        آخرین فرصت به جانانش رسید
        بعد او مردانگی غیرت چه شد
        این همه لب تشنه ی حسرت چه شد
         
        مردم خوب بلوچستان چه شد 
        پر ترک لبهای  خوزستان چه شد
        تا به کی زنجیرها بر پا کنیم
        زندگی در حسرت فردا کنیم 
         
         
        بازنویسی 26مرداد1400
        15اسفند 97)
        آذر.م
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۵۵۴ در تاریخ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۴:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سارا (س.سکوت)
        چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۳۴
        درودتان نازنین بانو مهتدی عزیز
        بسیار زیبا
        ایام سوگواری سالار شهیدان تسلیت باد
        موفق باشید ودلشاد بانو جان خندانک
        خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۰۷
        درود سارابانوی نازنین
        سپاس از مهر حضورتان
        و نگاه زیبا بین شما
        ان شاءالله یاد و گرامیداشت اباعبدالله و یارانش التیامی برای دردهایمان باشد و تسلای خاطر محزون
        🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۳۷
        سلام و درود
        بله، باید عاشورا را به امروز متصل کنیم.
        اجرتان با اباعبدالله الحسین خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۰۹
        درود جناب رضاپور
        سپاس از حضور و نگاه پرمهرتان
        و دقت نظر
        دقیقا نظرم همین است وگرنه عزاداری خشک و خالی دردی دوا نمی کنه.
        🌺🍃🍃🌺🍃🌺☀🍃🌺
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۵۵
        رحم الله عمی العباس

        سخنی محزون به وسعت تاریخ

        درود بر شما با این چهار پاره زیبایتان
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۱۱
        درود چناب صادقی گرامی
        سپاس از مهر حضورتان
        و نگاه زیبابین تان
        ان شاءالله به امید روری که غیرت و جوانمردی آموخته شده از حضرت عباس در زندگیمان شکوفا شود.
        🌺🍃🌺🍃🌺☀🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۵۳
        درود برشما استاد بانو ی مهتدی عزیز
        بسیار عالی وبامعنی و
        . تراوت بود و زیبا
        موفق باشید اجر تان با خدا باشد به احترام امام حسین
        علیه السلام و شهدای کربلا انشاالله خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۲۱
        درود جناب فتحی
        حضورتان سبز و مهرتان روز افزون
        نگاهتان زیبا بین
        اجرتان با خدا
        ان شاالله دعایتان مقبول درگاه حق
        🌺🍃🌺🍃🌺☀🌺🍃☀🌺🍃☀🌺🍃
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری
        جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        سلام بانو جانم
        بسیار زیبا ماجور باشید خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۲۲
        درود مهربانو آرزوی نازنین
        سپاس از مهر حضور و لطف نگاهتان
        نگاهتان زیبا بین است
        بمانید به مهر
        🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺☀☀🌺🍃☀🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۰۳
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتااان نویسا
        هزاران درود
        استادبزرگوار
        خندانک خندانک خندانک یاحسین خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1