پست های وبلاگ

دوستی پیامی فرستاد که دلنوشته ای بود؛ قبلا" بارها و بارها خوانده بودم از آرزوهای دلخواسته؛ و دست به قلم بردم تا بگویم من هم چگونه عیدی می خواهم شاید شما هم دلتان بخواهد. به امید سالی نیکو به دور از بیماری به دور از تنهایی و غربت...  تقدیم نگاه زیبایتان.🌺🍃🌺🍃
دلم یک عید می خواهد
مثل سال هزار و چند
مثل وقتی که بابا بود
همه شادی  دنیا بود
دلم یک عید جانانه
کنار سفره ی هفت سین
که ماهی قرمز کوچک
درون تنگ می گردید
و سیبی سرخ در کاسه 
به وقت سال تحویلی
تو ویترین زلال خود 
برای لحظه ای ثابت
که یعنی
سال نو آمد.. 
دلم حاجی نوروزی 
سوار اسب پیروزی
و یا حاجی فیروزی
که دف می زد به بهروزی
دلم عیدش عزادارست
در این چند ساله ی آخر
هوا تب کرده و مسموم 
زمین لرزان و بیمارست
دلم آزادی دیدار
میان خانه ی دلدار
بدون ماسک و قاب و ترس  بیماری
دلم یک سیب می خواهد
که رنگش سبز سبز باشد
دلم.   ....

شاید خدا خواهد 
که عیدم 
سال تقویمی
1400باشد
و از نو 
عید برگردد

به آن سال هزار و چند.. 

 

9اسفند99
آذر.م