سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    گزیده تک بیتی های گردآوری شده از اشعار رهی معیری _ بخش اول
    ارسال شده توسط

    ابوالقاسم کریمی

    در تاریخ : چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۹ ۰۴:۲۶
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۴ | نظرات : ۰

    ****
    اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
    خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
    *
    من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
    از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
    *
    موی سپید را فلکم رایگان نداد
    این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام
    *
    ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
    آزاده من که از همه عالم بریده‌ام
    *
    جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا
    عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام
    *
    با دل روشن در این ظلمت سرا افتاده ام
    نور مهتابم که در ویرانه ها افتاده ام
    *
    خار ناچیزم مرا در بوستان مقدار نیست
    اشک بی قدرم ز چشم آشنا افتاده ام
    *
    بر من ای صاحبدلان رحمی که از غمهای عشق
    تا جدا افتاده ام از دل جدا افتاده ام
    *
    نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
    نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
    *
    کیم من ؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
    نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
    ***
    جز خون دل ز خوان فلک نیست بهره ای
    این تنگ چشم طاقت مهمان نداشته است
    *
    همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
    سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم
    *
    دل اگر از من گریزد وای من
    غم اگر از دل گریزد وای دل
    *
    خانه مور است و منزلگاه بوم
    آسمان با همت والای دل
    *
    گنج منعم خرمن سیم و زر است
    گنج عاشق گوهر یکتای دل
    *
    در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم
    گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
    *
    روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم
    خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم
    *
    غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
    من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
    *
    نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم
    به آزار دلم کوشد دل‌آزاری که من دارم
    *
    دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
    ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
    ز پند همنشین درد جگر سوزم فزونتر شد
    هلاکم می کند آخر پرستاری که من دارم
    ***
    به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او
    ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم
    *
    گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست
    روشندلی کجاست که داند بهای اشک ؟
    *
    خواب آور است زمزمه جویبارها
    در خواب رفته بخت من از هایهای اشک
    *
    ماییم و سینه‌ای که بود آشیان آه
    ماییم و دیده‌ای که بود آشنای اشک
    *
    به روزگار چنان رانده گشتم از هر سوی
    که مرگ نیز نخواند بسوی خویشتنم
    *
    خیال‌انگیز و جان‌پرور چو بوی گل سراپایی
    نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبایی
    *
    منم ابر و تویی گلبن که می‌خندی چو می‌گریم
    تویی مهر و منم اختر که می‌میرم چو می‌آیی
    *
    مه روشن میان اختران پنهان نمی‌ماند
    میان شاخه‌های گل مشو پنهان که پیدایی
    *
    مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود
    خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی
    *
    کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
    دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
    ***
    تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
    غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
    *
    اسیر گریهٔ بی‌اختیار خویشتنم
    فغان که در کف من اختیار باید و نیست
    *
    چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
    تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست
    *
    درون آتش از آنم که آتشین گل من
    مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
    به سردمهری باد خزان نباید و هست
    به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست
    *
    مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک
    مور را پای رهایی از دل گرداب نیست
    *
    خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است
    کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست
    *
    آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
    ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست
    *
    گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
    ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
    *
    گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
    ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست
    *
    بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
    بروی آب بود منزلی که من دارم
    ***
    با عزیزان درنیامیزد دل دیوانه‌ام
    در میان آشنایانم ولی بیگانه‌ام
    *
    آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
    تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
    *
    به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
    چه رازی می‌توان خواند از نگاه سرد خاموشی
    *
    طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
    از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
    *
    نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم
    و گر پرسی چه می‌خواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
    *
    نمی‌خواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی
    دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم
    **********
    گزیده تک بیتی های گردآوری شده از اشعار رهی معیری _ بخش اول
    گردآورنده:ابوالقاسم کریمی
    تاریخ گردآوری:5/مهر/1399
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۸۲۸ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۹ ۰۴:۲۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0