صفحه رسمی شاعر علی کارگر( پیرو)
|
علی کارگر( پیرو)
|
تاریخ تولد: | شنبه ۶ فروردين ۱۳۳۹ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶ | شغل: | بازننشسته |
محل سکونت: | مشهدالرضا |
علاقه مندی ها: | بسیار است |
امتیاز : | ۱۶۸۲ |
تا کنون 105 کاربر 567 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: بسم الله الرحمن الرحیم
سلام هموطن
مردم ایران سلام ..تقدیم بشما
مردم ایران سلام بر جود بر ایمانتان
مردم ایران سلام گرم بر ایرانیان
من یکی هستم زمیلیونها ازین مردم سلام
گر کمی رخصت دهید هستم خاک پایتان
علی کارگر(پیرو)
|
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
شعری از بانو رسایی(رسا) ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۱۰۰۸ در تاریخ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ۱۵:۱۷
نظرات: ۱۵
|
|
محتاج توام بجز تو یارب چکنم
دیشب بگذشت بگو که امشب چکنم
دردرگه تو راز و نیاز تا به سحر ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۰۸۷۳ در تاریخ جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۸:۴۰
نظرات: ۹
|
|
جام زیبایم به کنجی در قفس افتاده است
ساقیا باده کجاست جامم چر ا بی باده است
از زکات لب به لب ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۰۷۶۷ در تاریخ دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ۱۵:۳۳
نظرات: ۱۲
|
|
خوار شدم زار شدم مریض و بیمار شدم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۵۴۹۷ در تاریخ يکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۷:۲۹
نظرات: ۱۰
|
|
توکل بر خدا کردیم و این شد
تو دیدی روزگار ما چنین شد
بریدیم از زَر و زور و زِ تزویر
تُهی گش ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۵۳۲۹ در تاریخ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۲۲
نظرات: ۱۱
مجموع ۵۸ پست فعال در ۱۲ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علی کارگر( پیرو)
|
|
رُقیه تاسَر بابای خود دید،لبان غنچهِ بابا رو بوسید به او گفت حرف درد دل بابا کجایی سر از تن جدا بابا چرایی ببین بابا مرا دربند کردندمرا این شامیان ریشخند
|
|
شنبه ۸ مهر ۱۳۹۶ ۲۰:۲۳
نظرات: ۰
|
|
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر كرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر. پ
|
|
جمعه ۷ مهر ۱۳۹۶ ۱۳:۱۹
نظرات: ۳
|
|
به سلامتی دوتا اشگ به سلامتی دوتا اشگ یکی اشگ عروسی که وسط رقص سرازیر شد وگفتتند اشگه شوقه یکی اشگی که ده متر انطرفتر از چشم جوانی سرازیرشد که داشت ب
|
|
چهارشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۶ ۰۸:۲۹
نظرات: ۴
|
|
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺨﺖ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺨﺖ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺑﺎﻫﻢ ﺟﺮﻭﺑﺤﺚ
|
|
پنجشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۶ ۲۱:۲۹
نظرات: ۰
|
|
خدایاشکر، خدای من یکی از بنده هایت شاکر شده اینک خدای را خداونداحالِم خوب است خداوندا حال ما خوب است چرا که تو را داریم خدا داریم خدا
|
|
چهارشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۶ ۰۸:۴۹
نظرات: ۰
مجموع ۶۸ پست فعال در ۱۴ صفحه |