صفحه رسمی شاعر فریباایازی روزبهانی
|
 فریباایازی روزبهانی |
تاریخ تولد: | سه شنبه ۱ آذر ۱۳۹۰ |
برج تولد: |  |
گروه: | غزل سرایان |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵ | شغل: | دبیر بازنشسته زبان و ادبیات فارسی |
محل سکونت: | ایران_ بروجرد |
علاقه مندی ها: | شعر ،داستان |
امتیاز : | ۱۰۲۸ |
| تا کنون 233 کاربر 636 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من:
من چنان شبنم غلتیده به رخسار توام
که وجودم چو گل سرخ کبود در برت می گیرد(فریبا) |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
باز باران می زند ؛اما بهارم! نیستی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۷۳۹۰ در تاریخ ۹ روز پیش
نظرات: ۱۵
|
|
|
دور از تو دلم تنک است ....
با شعر و غزل قهرم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۷۰۹۵ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۲۹
|
|
|
بیا به خلوت دلم گناه می خواهم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۸۷۴ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۲۷
|
|
|
عاقبت غریب و سرگردانی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۸۱۹ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۱۵
|
|
|
دیدار تو پایان قمارمن و توست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۶۹۱ در تاریخ چهارشنبه ۶ فروردين ۱۴۰۴ ۰۸:۵۲
نظرات: ۱۳
| مجموع ۱۰۵ پست فعال در ۲۱ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر فریباایازی روزبهانی
|
|
|
![]()
آفتاب:
خط باریک عرق آرام از پیشانی اش سر می خورد .پرز از نوک تراشیده ی قلم می گیرد.نفس عمیقی می کشد و می گوید： شعری خواندم که....مکثی می کند نوک قلم را درون دوات می
|
|
سه شنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۰ ۲۱:۰۱
نظرات: ۵
|
|
|
![]()
در عصر ارتباطات مجازی
گره تا کور نشده بازش کن به ویژه اگر گره زندگی ات باشد در گرگ و میش شبانه های عصر ارتباطات مجازی، پشت کوران زندگی، کلاف سردرگم شده ای .
دست بجنبان! گاهی باید در خو
|
|
جمعه ۲۰ فروردين ۱۴۰۰ ۰۴:۳۴
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
«کنوز الودیعه» حلقۀ تکامل متون تعلیم اخلاقی
میراث مکتوب- «کنوز الودیعه من رموز الذریعه»، در قرن هشتم هجری، با هدف ترجمۀ «الذریعه إلی مکارم الشریعه» به نثر فنّی
|
|
دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ ۰۴:۰۲
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
وقتی هیچ چیز در مدار خودش نمی گردد؛ قرار نگرفتن ظفر در مدار جای تعجب ندارد.
خبر می رسد انتگرال از کتاب ریاضی حذف می شود کتاب تاریخ جهت تطهیر روس ها تحریف می گردد . آثار بزرگان ادبیات از کتاب فارس
|
|
چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ ۰۳:۴۸
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
فرهاد یلدایی ما" کوهکن" نبود "کولبر" بود اوچونان
غریبه ای آشنا "پوستین سرد نمناکش" را روی صورت خزان زده اش کشید . کبریت نداشت تا در روشنای آن، رویاهای خزان زده اش را ببیند اولین پس ک
|
|
جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۵۴
نظرات: ۰
| مجموع ۲۲ پست فعال در ۵ صفحه |
