صفحه رسمی شاعر بنجامین بتا
|
بنجامین بتا
|
تاریخ تولد: | شنبه ۱ مرداد ۱۳۰۰ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲ | شغل: | برنامه نویس تحت وب |
محل سکونت: | اصفهان |
علاقه مندی ها: | برنامه نویسی،فیلم دیدن،ریاضیات |
امتیاز : | ۳۰۰ |
تا کنون 105 کاربر 253 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: تو از من هیچی نمیدونی... |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
یه کویرهِ خشک و صحرا
باز به یاد موج و دریا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۲۰۱ در تاریخ دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۶:۵۹
نظرات: ۲
|
|
شهر ما عاشق نداشتُ، دوره گرد
هر چه آمد به سرش را دوره کرد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۰۸۲ در تاریخ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ ۱۸:۴۲
نظرات: ۶
|
|
امید دارم به فردا/ به موج ها و به ابرها/ به این سکوت شومُ/ شبِ دراز یلدا... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۴۹۶ در تاریخ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۳۸
نظرات: ۴
|
|
مینویسم قافیه/با مداد عاریه/ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۹۲۰۹ در تاریخ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۱۲
نظرات: ۳
|
|
به مناسبت این ایام پر از غم این شعرم تقدیم به شما... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۲۰۹۹ در تاریخ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۵۲
نظرات: ۱۳
مجموع ۴۴ پست فعال در ۹ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بنجامین بتا
|
|
پاییزم که باشی بلاخره بهار نزدیکه،شب هم با همه اون سیاهیش وقتی روی افتاب میبینه رنگ عوض میکنه و تو میمانی نور حتی تاریکی هم به تو وفا نخواهد کرد.... حتی اگر در گوشه دیگر از زمین باشی
|
|
دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۲۴
نظرات: ۵
|
|
اما هرچی بود نقاش از کشیدن با مداد مشکیش لذت میبرد تا اینکه یه روز مداد مشکیش تموم شد اونم عاشقش شده بود نمیتونست باور کنه سریع به مغازه رفت و یک مداد مشکی خرید اما دیگه فایده نداشت انگاری اون ی
|
|
پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ ۱۷:۴۵
نظرات: ۱
|
|
به نام اهوارا ایزد اخیرا برخی از نوشتهام و بقول خودم اشعارم دوستان زیادی نظرات انتقادی خوبی ازم کردن لازم دوسنستم اندکی توضیح بدم و توجیه کنم و در مورد نوع نوشتنم توضیحاتی را ار
|
|
پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۴۹
نظرات: ۱۰
|
|
بزرگترین غم دنیا روزی میرسه که یکی تو بقلت باهات اروم بگیره و تو توی خاطرت فکر کسی باشی که دیگه نیست و فراموشش شدی،غمگینه ! اگر فریادش بزنی بهت میگن خائن اگر سکوت کنی با احساس او بازی کرده
|
|
چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۲:۳۴
نظرات: ۵
|
|
کریسمس نزدیک بود همه جا درختها کاج زیبا سبز با روبانهای رنگارنگ و ستارهای طلایی روش با زمینی که به زنگ سفید بود پاردوکس قشنگی داشت هرچی زمین سرد بود درختها سبز گرم بودن درست مثل خانهایی که گرمای
|
|
چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ ۰۶:۰۷
نظرات: ۱۴
مجموع ۱۵ پست فعال در ۳ صفحه |