سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

جمعه ۱۹ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر سعید اصغری


سعید اصغری

سعید اصغری



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۷۵

برج تولد:

برج قوس

گروه

:
شاعران نیمایی

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳

شغل

:
وکیل و روانشناس

محل سکونت

:
بجنورد .....قسمتی از این هستی پهناور و ناشناخته

علاقه مندی ها

:
جستجوی معنای زندگی

امتیاز

:
۲۱
تا کنون 7 کاربر 7 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
سعید هستم.....زاده‌ی بجنورد....در جستجوی معنای زندگی.....جستجوی این که کیستم....در این دنیا چه میکنم و اخر چه خواهد شد.....همین.

لیست دفاتر شعر


۱

عشق


اشعار ارسال شده

شبی که صبح نشد شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

شبی که صبح نشد ...
این شعر را ۲ شاعر ۳ بار خوانده اند.
عباسعلی استکی(چشمه) ، سعید اصغری
ثبت شده با شماره ۱۳۶۸۹۳ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۲
پرتگاه شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

پرتگاه ...
ثبت شده با شماره ۱۳۶۷۱۴ در تاریخ پنجشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۴ ۱۴:۳۱    نظرات: ۴
دنیای من شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

دنیای من ...
ثبت شده با شماره ۱۳۶۵۶۰ در تاریخ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ ۲۰:۵۴    نظرات: ۴
چشم های خیس شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

چشم های خیس ...
این شعر را ۳ شاعر ۸ بار خوانده اند.
محمد باقر انصاری دزفولی ، سعید اصغری ، سیاوش آزاد
ثبت شده با شماره ۱۳۶۴۵۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ ۱۸:۰۲    نظرات: ۲
انکار پی در پی شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

انکار پی در پی ...
این شعر را ۴ شاعر ۱۴ بار خوانده اند.
نیره صدری ، محمد رضا خوشرو (مریخ) ، عباسعلی استکی(چشمه) ، سعید اصغری
ثبت شده با شماره ۱۳۶۴۰۸ در تاریخ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ ۰۴:۱۵    نظرات: ۶

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سعید اصغری


اگه عزرائیل بیاد و بپرسه تار مویش یا جان تو؟
در جا بگویم بی‌گمان:
بی‌درنگ جانم بگیر....تار مویش دین و ایمان من است.....❄????????‍♀️

يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۴ ۰۰:۵۲    نظرات: ۲

ازم پرسیدن چرا اینقدر لاغر شدی؟
زیر چشمات کبود شده و گود افتاده؟
صدات چرا اینقدر آروم و لرزه دار شده؟
چرا اینقدر رفتی تو خودت ؟
چرا اینقدر گوشه نشین شدی؟
اعتماد به نفست چقدر پ
جمعه ۸ فروردين ۱۴۰۴ ۰۲:۴۵    نظرات: ۴


فکر کردی واقعا بیخیالت شدم؟؟؟
فکر کردی میتونم بیخیالت بشم؟؟؟
پس بزار خیالتو راحت کنم.....
فقط زمانی که آخرین نفسامو بکشم و چشمامو ببندم و منو تو قبر بزارن و روم خاک بریزن بعدش بیا
سه شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۴ ۰۳:۲۱    نظرات: ۴

یه شب بهش پیام دادم و گفتم:
امشب از چی بنویسم؟
گفت از 《امید....》
گفتم چشم ....مینویسم....
چند تا شعر واسش نوشتم با موضوع امید و واسش فرستادم....
امید....
بهترین موضوع ممک
يکشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۴ ۱۱:۱۹    نظرات: ۶

خیلیا بهم میگن چرا اینقد بهم ریختی؟
نکنه شکست عشقی خوردی؟
 
هر بار لبخند میزنم و میگم شکست عشقی؟ نه
شکست عشقی واسه کسیه که متوجه میشه آدم اشتباهی رو واسه عاشقی پیدا کرده....مت
يکشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۴ ۱۱:۱۸    نظرات: ۰
مجموع ۶ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2