سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

جمعه ۵ بهمن

صفحه رسمی شاعر مجتبی رحیمی


مجتبی رحیمی

مجتبی رحیمی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۱۴ فروردين ۱۳۶۰

برج تولد:

برج حمل

گروه

:
غزل سرایان

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰

شغل

:
نویسنده

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
کتاب، شعر، ادبیات، موسیقی و سفر

امتیاز

:
۳۹۲
تا کنون 81 کاربر 241 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
این منم، «قدح». در روزی از بهار دلکش؛ چهاردهمین روز از اولین ماه سال یکهزار و سیصد و شصت، در شهر نور و نیاز، زاده شدم. همان دیاری که عطر معنویت، چون نسیمی جان‌فزا، در کوچه‌هایش روان است و تاریخ کهن، همچون قصه‌ای پُر راز، در هر سنگ و آجرش نمایان. هرچند زادگاهم این سرزمین بود، اما ریشه‌های اصالتم، در خاک سرسبز گیلان، و بندر زیباکنار، نهان است. همان بهشتِ شمال ایران. که خاطراتش، چون بارانی زلال، درخت زندگی‌ام را آبیاری کرد و صفایش، در هر دم و بازدمم جاری گشت. پدرم، مردی شریف و پرتلاش، در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد به کار مشغول بود و اینچنین، تقدیر تولدم در آن دیار رقم خورد. اما در گوش جانم، همیشه آوای موج‌های خزر می‌پیچید و سبزی جنگل‌های شمال، در قاب خیالم هویدا بود. مادرم، زنی پرمهر، با صفای گیلانی‌اش، مرا در آغوش محبت پروراند و مرا با عطر آن خاک آشنا ساخت. کودکی و نوجوانی‌ام، همچون بهاری پرشور و نشاط سپری شد. از همان روزگاران، عشق به کلمه در جانم شعله‌ور گشت و جادوی قلم، مرا به وادی خیال کشاند. دوران راهنمایی، آغازی شد بر سفری به دنیای شعر؛ دنیایی که روح سرگشته‌ام را به افقی نو رهنمون شد. تخلص «قدح» را برگزیدم. زیرا شعر جامی است که احساسات و اندیشه‌هایم را در خود جای می‌دهد و هر واژه‌اش، جرعه‌ای از عشق و امید به من می‌نوشاند. زندگی، مرا به تهران کشاند. شهری پرهیاهو و پر رمز و راز، که اکنون مأمن من است. در این دیار، ازدواج، فصلی نو در دفتر روزگارم گشود و فرزند، چراغی شد که روشنی‌اش، مسیرم را منور کرد. عشق و امید، با حضور خانواده‌ام، مفهومی ژرف‌تر یافت و زندگی‌ام به قافیه‌ای از مسئولیت و محبت پیوند خورد. تاریخ ایران، این آینه‌ی پرافتخار، همواره مرا به جستجوی هویت وامی‌دارد. کتاب‌ها، دوستان دیرینه و همراهان جاودان من‌اند؛ پنجره‌های که ذهنم را به سوی سرزمین قصه‌های ناشناخته می‌برند و اندیشه‌ام را به پرواز درمی‌آورند. مطالعه، برای من، همچون نفسی است که بدون آن، جهان بی‌معنا می‌نماید. دوستان مرا فردی خوش‌برخورد و سرزنده، که از صمیمیت و گرمای ارتباط با دیگران لذت می‌برم می‌دانند. سفر، برایم لذتی بی‌پایان است؛ دروازه‌ای به سوی تجربه‌های نو، مردمان ناشناخته، و زیبایی‌های جهان. هر سفر، شعری است که در دل می‌سرایم و در خاطرم حک می‌کنم. طبیعت بکر، شهرهای نادیده، و فرهنگ‌های متنوع، گنجینه‌ای است که جانم را غنی‌تر و دلم را روشن‌تر می‌سازد. زندگی، برای من، شعری جاودان است؛ سفری که هر روزش مصراعی تازه دارد. سختی‌ها و زیبایی‌هایش، قافیه‌هایی می‌سازند که این غزل بی‌پایان را معنا می‌بخشند. من، مجتبی رحیمی «قدح»، مسافری در این راه بی‌پایان، عاشق کلمات و شیفته رازهای تاریخ و طبیعت، با شوقی بی‌کران، دفتر زندگی‌ام را ورق می‌زنم و هر لحظه، بیتی تازه بر آن می‌نگارم.

لیست دفاتر شعر


۱

سایبان

۲

یک بغل شعر

۳

مثل برف


اشعار ارسال شده

فکر تو شعری از مجتبی رحیمی از دفتر یک بغل شعر نوع شعر دوبیتی

هر روز به دور از تو عذاب است مرا بی فکر تو بودنم سراب است مرا ...
ثبت شده با شماره ۱۲۰۶۶۲ در تاریخ دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۰۰    نظرات: ۷
آسمان بارانی شعری از مجتبی رحیمی از دفتر سایبان نوع شعر غزل

آسمان هـم امشب از قتل علی گریان شده باز غم در سینه‌اش همچون دلم چندان شده ...
ثبت شده با شماره ۱۱۹۵۷۰ در تاریخ دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۵۸    نظرات: ۴
مشتاقی شعری از مجتبی رحیمی از دفتر سایبان نوع شعر غزل

طبیب القلب دردم را، به دیدارت دوا گوید دوای درد من باش و علاج جان شیدایم ...
این شعر را ۱۰ شاعر ۴۶ بار خوانده اند.
سید هادی محمدی ، مجتبی رحیمی ، زهره دهقانی ( شادی) ، سعید صادقی (بیدل) ، عباسعلی استکی(چشمه) ، بتول رجائی علیشاهدانی(افاق) ، مهدی محمدی و ۲شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۱۶۶۹۷ در تاریخ سه شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۲۰    نظرات: ۱۳
در برم گیر شعری از مجتبی رحیمی از دفتر مثل برف نوع شعر سپید

چشمانم، لحظه‌ای بر هم نمی‌افتد، مبادا، یکدم، عاری ماند از دیدار تو. ...
ثبت شده با شماره ۱۱۰۰۷۱ در تاریخ دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۵۹    نظرات: ۵
حرف حق شعری از مجتبی رحیمی از دفتر سایبان نوع شعر غزل

بی‌سبب هرگز مسبب در مصیبت‌ها مشو طاقتش چون نیست، بر خُرد و کلان برمی‌خورد ...
این شعر را ۱۰ شاعر ۳۶ بار خوانده اند.
مریم محبوب ، فاطمه بهرامی ، مجتبی رحیمی ، عباسعلی استکی(چشمه) ، عرشیا خوشرو ، لیلا امریاس(پریسا) ، طوبی آهنگران و ۲شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۰۴۸۳۸ در تاریخ چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۱۰    نظرات: ۸

مجموع ۲۲ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مجتبی رحیمی


ای همسر و همدم بی‌همتای من
لیلا جان، سلام! هر روز و هر شب که می‌گذرد، فکر و یاد تو در تمام لحظاتم جاری است. نمی‌دانم چگونه این دلتنگی بی‌پایان را برایت شرح دهم، اما می‌دا
۲ هفته پیش    نظرات: ۴

به نام تو، ای لیلای بی‌همتا،
ای نگار دل‌فریب و جان‌فزای من
سلام بر تو که قلبم را به لرزش درمی‌آوری و روح خسته‌ام را آرامش می‌بخشی. این نامه را در حالی می‌ن
۲ هفته پیش    نظرات: ۶
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
3