صفحه رسمی شاعر آرزو هرسیج ثانی(دلدار)
|
آرزو هرسیج ثانی(دلدار)
|
تاریخ تولد: | پنجشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۱ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | مازندران |
علاقه مندی ها: | قلم و کاغذ ،☆تماشای آسمان و ستاره هایش☆☆ |
امتیاز : | ۵۳۱ |
تا کنون 106 کاربر 320 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: من سالهاست که با قلبم می نویسم ♡
میدانی قلب من ♡
وزن و قافیه نمیشناسد ♡
قلب من ارکان و عروض نمیشناسد ♡
قلب من تنها تو را میشناسد ♡
قلب من قلم عشق را میشناسد♡
✏♥☆♡ |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
در هیاهوی این جهان
ما ماندیم و یک دل
که شکست آسان ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۳۲۱۱ در تاریخ شنبه ۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۴:۴۸
نظرات: ۱۵
|
|
زده به سرم که بزنم برم
آخه میدونم من
کسی نمیخواد که بمونم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۰۴۲۱ در تاریخ چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۲
نظرات: ۲۵
|
|
باید از یکجایی زندگی را آغاز کرد
از لبخند گل شبنم
تا .... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۰۱۹۷ در تاریخ پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۵۸
نظرات: ۳۰
|
|
غریبه بود برایم
اما نا اگه آشنا شد با اخلاقم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۸۳۳۳ در تاریخ جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۰۵
نظرات: ۲۴
|
|
آمدی ای یار چَشمون سیاه
ولی حالا چرا
حالایی که شدم دلبسته ی دیگری چرا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۴۱۶ در تاریخ سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۳۱
نظرات: ۱۰۷
مجموع ۱۷ پست فعال در ۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر آرزو هرسیج ثانی(دلدار)
|
|
در روزگار ما درد شده است همنشین همیشگی ما ،هرروز بر میخیزیم به دنبال تکه ای کاغذی روانه ی بازار میشویم ،یک تکه کاغذ که نامش پول ست. تا باشد در جیب میتواند گره بگشاید از کارها اما ، امان از
|
|
شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۵۰
نظرات: ۰
|
|
گاهی دلم میخواهد این جمله را بشنوم اینکه میتوانم با سه شماره برگردم به گذشته برگردم به روزهایی که فراری بودم از آن اما حالا حسرت همان روزها را دارم بیا سوار ماشین زمان بشیم میخوام تو
|
|
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۰۱
نظرات: ۰
|
|
گاهی ما آدم بزرگها بزرگی را از نگاه خود میبینیم ... گاهی وقتها پیش می آید که ما آدم بزرگها اصلا بزرگ نیستیم بلکه از نام بزرگی سواستفاده میکنیم و مردمان را خار و خفیف میکنیم ....
|
|
سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ ۰۴:۴۳
نظرات: ۱۲
|
|
گاهی زود دیر میشود ... اوایل پاییز هوا عجیب دل انگیز بود هنگامی که بر روی برگ های رنگارنگ گام بر میداشت به آینده نه چندان دورش فکر میکرد. و از خودش سوالاتی میپرسید، آیا درست میشود ؟؟ت
|
|
چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ ۰۳:۳۴
نظرات: ۱۰
|
|
دیشب شب یلدا بود . سخت است تبریک گفتن این شب چه بسا بودند آدمهای که بجای انار قرمز خوردند خون و دل چه آدمهایی که بجای دیدن پسته ی خندان دیدند گریه فرزندان ًً چه پدرانی که بجای سفر
|
|
شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ ۰۳:۵۷
نظرات: ۴
مجموع ۱۱ پست فعال در ۳ صفحه |