صفحه رسمی شاعر مجتبی جهانیان
|
 مجتبی جهانیان
|
تاریخ تولد: | شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۶۲ |
برج تولد: |  |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۱۸۳ |
تا کنون 41 کاربر 125 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: به شهر عاشقان شتابان رفتم سر و پایم شکست
گفتم اینجا شهر عاشقان یا خرابه است
ندا رسید که این خرابی ز حال توست
به این شهر به حال بیا که جای شتاب نیست
که این شهر زخم ها را چون مرحم است
سریع زنی به زخم سوزد خیال کنی زخم دیگر است
|
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
چرا در سر فکر شیطانیست
دمی در دل خدا داریست
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۱۹۳۰ در تاریخ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۳۵
نظرات: ۴
|
|
چون که داریم ندانیم ما قدر پدر
چون نداریم بخوریم افسوس پدر ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۱۸۱۷ در تاریخ يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۲۱
نظرات: ۷
|
|
ستر بده عشق بده بر لپ آن ماچ بده
به زخم او دست منه نشان مده مرهم بنه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۱۶۶۱ در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۱۲
نظرات: ۱۲
|
|
دل در تلاتم تا به کی
آرام و قرارم می رسد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۱۵۳۶ در تاریخ يکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۵۶
نظرات: ۱۰
|
|
معشوق که بی خبر دل ما برده
به گمانش به کارما پی برده
او خیال وضربان قلب بالا برده
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۱۳۹۹ در تاریخ چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۴
نظرات: ۸
مجموع ۱۰ پست فعال در ۲ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مجتبی جهانیان
|
|
یکی بود یکی نبود را ما هر روز در کودکی قبل هر داستانی شنیده ایم یکی بود اشاره به یکتایی خدا و ازلی و ابدی بودن او دارد و یکی نبود اشاره به وحدت و عدم دارد او در عین یکتا بودن در وحدتی هست ویکی ن
|
|
سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۳:۴۳
نظرات: ۲
|
|
ما بهر درد وجود پی درمان بودیم درد عشق که آمد دردهای دیگر همه از یاد مان برفت ما و درد عاشقی آخر کجا ما که میگفتیم عاشقی از یادش برود هر که چند روزی درد گشنگی بکشد ما ودرد عاشقی آخر کجا
|
|
جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۸
نظرات: ۵
|
|
شخصی رفته بود برای کارگاه خود سگ بخرد گفته بود سگ برای نگهبانی و گرفتن دزد می خواهد قیمت بالای برای یک سگ گفته بودند و او پشیمان شده بود از خرید سگ که ناگهان توجه اش به قیمت پاین سگهای دیگ
|
|
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۰۴
نظرات: ۴
|
|
دوستم تعریف می کرد زنم گفت پاشو از خواب صبح شده روز مرد مبارک یه سویچ داد بهم اشک تو چشمام جمع شد گفتم برام ماشین خریدی گفت حالت خوبه سویچ ماشین قراضه خودته جورابی که دیروز برات خریدم تو ما
|
|
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۳:۵۲
نظرات: ۶
|
|
مرغ دل راز مگو با تو گویم که در این دیارعاقلان آشیانه مجو کزین دیار دانه بر جو یی گرفتار تور و صیاد حرص شوی که بدین دیاردارا و فقیر هر دو گرفتار یکی در طلب عیش و دیگری در ن
|
|
پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۴:۵۲
نظرات: ۴
مجموع ۸ پست فعال در ۲ صفحه |