سلام و درود بسیار بر شما بانوی عزیز و بزرگوار.
وقتتون به خیرو خوشی .
متشکرم از وقتی که پای این واژگان گذاشتید .
بنده هم کاملا موافق هستم .. که واژه باد می تونه بسیار قابل قبول تر و روان تر از آسمان باشه .
ولی به چند دلیل کلمه آسمان رو انتخاب کردم و اون اینکه ، شعرها رو هیچ وقت آسمون نمیتونه جایی ببره ولی ما هر وقت دلتنگ می شیم ناخداگاه یه نیم نگاهی به آسمون داریم ...
هر وقت خواسته ای می خواهیم نگاهمون مطمئنا رو به بالاست .
هر وقت می خواهیم حرفی ، سخنی از دل بزنیم که ، شدنی بشه حتی غیر ممکن، ته دلمون رو به آسمون و وسعتش میره ...
حالا در این چند بند شعر هم ، شاعر چون میدونه این اشعار رسیدنشون غیر ممکنه ، می گه کاش شعرهایم رو آسمان می برد !
آسمون محل اجابت ممکن ها و غیر ممکن هاست ..
بنده با نظر شما کاملا موافقم و گزینه باد رو رساتر و روان تر می بینم.
متشکرم و ممنونم از اینکه پا به نقد این واژگان گذاشتید .
سپاس فراوان
درودبرشما بانوی عزیزم
عاشقانه ی کوتاه وبامعنایی است
ولی منطق تصویری شعرتون برای من مخاطب کمی دورازذهنه
وبه نظرمن اگر به جای آسمان ازباد استفاده میشد بهتربود
ومنطق تصویریشم درست ترمیشد
اینگونه:
خوب بود
اگر ..
شعرهایم را
بادمی برد
پیش ِ چشم هایت
من به جای آسمان ازکلمه ی باد استفاده کردم
من فکرمی کنم اینجوری بهتره والبته این یه نظره وممکنه اشتباه باشه
چون باد می تواندچیزی راببرد اما آسمان نه مگه چیزی راکسی ببردبه آسمان
مگراینکه مثلا معشوقه آسمانی شده باشد که یه کم میشه ربطش دادیا چشمان یار همرنگ آسمان باشه اما بازهم به نظرم تصویرش کمی دورازذهنه
حالا شایدمن درک درستی ازشعرشمانداشته ام
وبا اجازه تون تیک نقدرافعال می کنم تا هم جواب شمارابشنوم وهم بهره ببرم ازنظردیگردوستان هم...
منتظرپاسخ شماونظرات دیگردوستانمون می مانم
موفق باشید عزیزم وبازم ببخشید جسارتم رو