يکشنبه ۲ دی
بعدِ من کی شبا دستاتو می گیره؟ شعری از فرشته امینی
از دفتر اشک فرشته نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۵ شماره ثبت ۹۲۰۶۸
بازدید : ۱۸۲ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب فرشته امینی
|
دیگه بینِ ما چیزی نمونده
هر چی خاطره داشتیم ، سوزوندیم
رویِ خاکسترایِ جا مونده
نشستیم و اَز جدایی خوندیم
حالِ قلبامون ، بدجوری خرابه
غصه هامون رویِ هم آوار شدن
مثه سربازایِ زخمی ، که تو جنگ
رویِ غصه هایِ همدیگه سربار شدن
نه توانی ، واسه رفتن مونده
نه امیدی تویِ دل ، واسه موندن
هر کی اَز کنارِ ما رد میشه
میگه اینا که لیلی و مجنون بودن
چقدر واسه این عشق ، ما جنگیدیم
چقدر رو زخمامون ، نمک پاشیدن
اونایی که ، بدِ ما را می خواستن
حالا به آرزوهاشون ، رسیدن
اَز عشقمون ، که دیگه چیزی نمونده
به جز چند تا عکسِ پاره و قدیمی
بعدِ من ، کی شبا دستاتو می گیره؟
وقتی تو قلمرویِ غصه مقیمی
بین مون ، حرمتی اَگه هست ، هنوز
قابِ عکستو با خودت نبر
بذار یه پیرهنت ، پیشم باشه
تا شبام با عطرِ تو ، بشن سحر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی است