از زبان زینب (س)

به شعر ناب خوش آمدید بانو
سروده های زیبایی را هدیه آوردید
موفق باشید

از زبان زینب(س)

دستِ من رو شده ست، از اندوه ، در سیاهیّ ِ آفتابِ غمم
چشمِ زهرا کجا و دیده ی من ، در میانِ شراره ها دُژَمم

بین که منزلگه ( گِلینِ ) دلی ، مانده در( های و هویِ ) دشواری
سالها انتظار را چه کنم ، گر برای مسیرِ جاده کمم

در بیابانِ تَفته از آتش ، رخِ زردم به طعنه می گوید
سرخیِ روی تو کجا رفته ، من که لال از وقایعِ حرمم

گیسوانم مثالِ ماه شده ، دستهایم عجیب می لرزد....
پایِ (رفتن ) نباشَدَم تنها ، من که محتاجِ چند هم قدمم

کوله بارم گرانیِ زنجیر ، آب و نانم که ضربتِ شلّاق.......
آب و نانم چکار می آید ، کرده این غصه ها ز ناله خّمم

خمیِ سرو را ندیده کسی ، جز همان کس که دردِ سَرو کشید
نعره ی موج را ندیده کسی ، من که بینای نعره ی دو یَمم

می روم از پُلِ شکسته ی درد ، از زمینی که کربلا خوانند
گرچه قلبم نموده اند غارت ، من که سلطانِ دردِ دم به دمم

مریم گورکانی



صل الله علی جبل الصبر بنت حیدر کرار امّ المصائب زینب کبری فی کل دقایق و اللحظات

درودهای بیکران

چقدرررررر زیباااا و دل آگاه سرودید زبان حالِ بی بی جانم حضرت زینب (س) را مرحبا زنده باشید درود خدابرشما

میلاد امام حسن (ع) برشما مبارک

درودتان 🌹🌹🌹

درود بر شما بزرگوار
قلمتان مانا
🌷🌷🌷

درود بانو گورکانی

سپاس از شما اساتیذ بزرگوار منت نهادید

درودتان
پاینده باشید

درودتان
پاینده باشید