چهارشنبه ۱۹ دی
|
دفاتر شعر محمد طاها بابامیر ساطحی
آخرین اشعار ناب محمد طاها بابامیر ساطحی
|
جیب شمشیر شد آخر جان تو
حلاوت شهادت را چشید جان تو
جان جانان به فدای نام تو
امشب شبی است که فرق علی شکافت
کمر حسن و حسین و زینب و کل خاندان نبوت شکست
این چنین نیست…
کمر کل جهان و جهان و جهان شکست
ضربت خوردی و خواندی:
مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ را
رفتی و تنها گذاشتی حسن و حسین و زینبت را
در میان دشمنان سنگدل و بی رحم تنها گذاشتی ما را
از جانب دشمن هلهله و شادیست برپا
از جانب ما غم و شیون کردن برپاست
جهان به یک طرف و زینب به یک طرف
گوید زینب پدر امشب می شوی مهمان مادر
حال تو را فقط و فقط بهتر می داند مادر
تمام جهان دهند امشب ندای حیدر کرار
مهدی زمان را به تو قسم می دهند یا حیدر کرار
تا که بیاید سر و سامانی دهد این جهان را
تا شود کل جهان نوکر خانه ی تو و حیدر کرار
بارالها موتم را به نام مبارک حیدر تو به تاخیر انداز
تا شوم نوکر خانه ی مهدی زمان و حیدر کرار
گویم با خویش ای کاش می بودم و نمی گذاشتم
ضربت مولای خویش را نمی گذاشتم انجام بگیرد
افسوس رفتی و بعد ها فهمیدن که بودی
اسوه فداکار جهانشان تو بودی
افسوس و افسوس و افسوس
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مرگ بر ابن ملجم و آل سعود ملعون