سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        توبه

        شعری از

        محمدحسین برزکار

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۳۷ شماره ثبت ۷۸۴۴۰
          بازدید : ۸۶۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدحسین برزکار
        آخرین اشعار ناب محمدحسین برزکار

        مدتی بی حرمتی بسسیارشد 
        این زمان ازخواب دل بیدارشد
        مدتی عمرم به ویرانی گذشت 
        درجفا وجهل نادانی گذشت 
        مدتی به دغدغه کردم گناه
        شرمگینم کنون رویم سیاه 
        عفوکن بی حرمتی های مرا 
        محوکن دون همتی های مرا
        رحم کن بربنده زاروحقیر 
        کن عنایت برمن مسکین پیر 
        آمدم ترسم که گویی دیر شد 
        قلب تودربندودرزنجیر شد 
        آمدم باصدنیازوصدامید 
        تاشوم شاید به لطفت روسپید 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۱۴:۵۳
        این شعر از شما نیست و از منطق الطیر عطار نیشابوری برداشتید !!

        محمدحسین برزکار
        محمدحسین برزکار
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۴۷
        باسلام خانم طاهرحسین زاده عزیز شما شعر توبه عطارروکامالا خوندیدخواهشا اول شعر روکامل بخونید بعداحتراق وتهمت به این بزنید که شعر مال شخص نیست من شعر عطار رو براتون میفرستم کامل بخونید ببینید این شعر چه شباهتی باشعر توبه عطار نیشابوری داره
        عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان
         
        کرده بود آن مرد بسیاری گناه

        توبه کرد از شرم، بازآمد به راه

        بار دیگر نفس چون قوت گرفت

        توبه بشکست و پی شهوت گرفت

        مدتی دیگر ز راه افتاده بود

        در همه نوعی گناه افتاده بود

        بعد از آن دردی درآمد در دلش

        وز خجالت کار شد بس مشکلش

        چون به جز بی حاصلی بهره نداشت

        خواست تا توبه کند زهره نداشت

        روز و شب چون قلیه وی بر تابه‌ای

        دل پر آتش داشت در خونابه‌ای

        گر غباری در رهش پیوست بود

        ز آب چشم او همه بنشست بود

        در سحرگه هاتفیش آواز داد

        سازگارش کرد، کارش ساز داد

        گفت می‌گوید خداوند جهان

        چون در اول توبه کردی ای فلان

        عفو کردم، توبه بپذیرفتمت

        می‌توانستم ولی نگرفتمت

        بار دیگر چون شکستی توبه پاک

        دادمت مهل و نگشتم خشم‌ناک

        ور چنانست این زمان ای بی‌خبر

        آرزوی تو که بازآیی دگر

        بازآی آخر که در بگشاده‌ایم

        تو غرامت کرده باز ایستاده‌ایم
        خواهشا تامطمعن به موضوعی نیستید اعلام نکید

         
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۲۰
        سلام دوست من
        بانو حسین زاده درست می فرمایند
        این کار شما برداشتی از حکایتی از منطق الطیرست
        و عینا تکرار بیت را هم شاهدیم


        خالقا گر نیک و گر بد کرده‌ام

        هرچه کردم با تن خود کرده‌ام

        عفو کن دون همتی های مرا

        محو کن بی‌حرمتی های مرا

        دو بیت از حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
        که بیت دوما را دقیقا استفاده کرده اید

        کاری به برداشتش ندارم
        اما اگر تضمین میکنید حتما باید ذکر شود
        یاعلی خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۵۲
        درود شاعر گرامی
        این شعرتون رو بیشتر از بقیه دوست داشتم
        اهنگین و موزون تر شده هرچند به نظرم مثنویه.اما زیباست
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۱۰:۱۹
        سلام شاعر گرامی
        اشعار زیبایتان از دل خندانک برآمدوبرجان خندانک نشست
        درودفراوان برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدحسین برزکار
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۱۱:۱۲
        سلام ودرود مرسی ازشما بزرگوار حقیقت این روزها دلم عجیب گرفته دارم سعی میکنم خودم روبه شرایط قبل وفق بدم اگه خدا بخواد نوشته های بعدی بهتر خواهد شدبازهم تشکر ازنظر ودیدگاهتون
        محمدحسین برزکار
        پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۱۱:۱۴
        بیقضاوبی بلا محمدجان عزیز ممنون ازشما بزرگوار تیامی
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7